شبيه هيچكدام از احساس‌ها

اگر بگويم باشكوه‌ترين لحظه زندگي يك مسلمان لحظه رويت خانه خداست، اغراق نكرده‌ام. نه به خاطر هيبت و بزرگي اين بنا كه ساختمان‌هاي بسيار بلند در اطراف آن فراوان احداث كرده‌اند بلكه به خاطر احساس بي‌پاياني كه در اين لحظه به انسان دست مي‌دهد. تا زماني از نزديك خانه خدا را مشاهده نكرده‌اي، حدس و گمان زيادي درباره ...

ادامه مطلب ...

سفرنامه عشق

كاروان صبح صادق عرفات از مشهدشعبان1389مديركاروان :حسين پيرزاد سفرنامه اي كه مي خوانيد سفرنامه عشق است و عشق است و عشق.دختري 36ساله هستم كه زندگي پرفراز و نشيبي داشته ام.دختري كه در تمام سختيها و تنگناهاي زندگي فقط و فقط خدا را داشته ام و خدا و خدا.دوران نوجواني و جواني را باسه سال بيماري مادر و پرستاري از او تنها با پدر و خواهر و دو ...

ادامه مطلب ...

اينجا حلقه اتصال به خدا برقرار است

اينجا حلقه اتصال به خدا برقرار است/ غم خداحافظی با مدينه و وصال كعبه دل‌ها غم خداحافظی با مدينه، با شكوه ديار مكه و سرزمين وحی، توأم شده بود و عجيب دلم را می‌لرزاند. يك گوشه دل می‌ناليد و گوشه ديگر غرق در شادی بود. دو دريای شور و شيرين به هم رسيده بودند. كم‌كم ساعت به سه بعدازظهر نزديك می‌شد، بايد می‌رفتم، ساعت حركت بود. حاج غلام ...

ادامه مطلب ...

چقدر آسمان بقيع تنهاست

توی فرودگاه آرام و قرار نداشتم، اين سو و آن‌سو می‌رفتم. بال بال می‌زدم اولين بارم بود كه قرار ميهمانی با تو را داشتم. اين هيجانم آنقدر زياد بود كه همه همسفرانم اين شور و هيجان را در چشمانم می‌ديدند، از راه رفتنم، از حرف زدنم، از بی‌قراری‌ها و از ... . با صدای مدير كاروان به خودم اومدم «كاروان مشعر آماده شين برای كارای اعزام و گرفتن ...

ادامه مطلب ...