.مرغ دل من بسته به دام تو بود
ای که عاجز خَــرد از وصف مقام تو
بود
وی که چشم هــــمه بر رحمت عام تو
بود
هر سحر گـاه که زمشرق بدر آید
خورشید
پی تعظیم تو و بهر سلام تو بود
توئی آن بندۀ صالح که خدا از تو
رضاست
آشکار ایــــــــــن سخن از نام
کران تو بود
بهر توصیف مقــام تو همین نکته بس
است
کـــــــــــه علی باب تو و ...