جلوه‌هايي از زندگي عارفانه شيخ رجبعلي خياط

۱۳۸۸/۰۷/۰۴ ۱۳:۲۱:۱۶

"رجبعلي نكوگويان" مشهور به «شيخ رجبعلي خياط» در سال 1262 هجري در تهران متولد شد. پدر وي «مشهدي باقر» نام داشت و كارگر بود، اما خود وي به پيشه خياطي روي آورد و به همين دليل به رجبعلي خياط مشهور شد.

از دوران كودكي شيخ رجبعلي خياط، اطلاعات چنداني در دست نيست؛ به جز اينكه پدر وي در سن 12 سالگي فوت مي‌كند و شيخ از داشتن خواهر و برادر تني محروم بوده است.

خود جناب شيخ از قول مادرش چنين نقل مي‌كند: موقعي كه تو را در شكم داشتم، شبي پدرت غذايي را به خانه آورد و خواستم بخورم. ديدم كه تو به جنب و جوش آمدي و با پا به شكمم مي‌كوبي. احساس كردم كه از اين غذا نبايد بخورم. دست نگه داشتم و از پدرت پرسيدم؟ پدرت گفت، حقيقت اين است كه اين‌ غذاها را بدون اجازه از مغازه‌اي كه در آن كار مي‌كنم، آورده‌ام. من هم از آن غذا مصرف نكردم.

اين مرد خدا در روز دهم شهريور 1340 هجري شمسي و در سن 79 سالگي درگذشت. مزار وي در ابن‌بابويه شهرري، زيارتگاه دوست‌داران آن شيخ باكرامت است. شيخ هنگام وفات داراي سه دختر و پنج پسر بود.

شيخ تمام عمر خويش را در خانه‌اي ساده و خشتي كه از پدر به ارث برده بود، زندگي كرد. اين خانه در خيابان مولوي، كوچه سياه‌ها (شهيد منتظري فعلي) قرار داشت.

فرزند شيخ در مورد اين خانه مي‌گويد: هر وقت باران مي‌آمد، باران از سقف منزل ما به كف اتاق مي‌ريخت. روزي يكي از امراي ارتش با چند تن از شخصيت‌هاي كشوري به خانه ما آمده بودند. ما لگن و كاسه زير چكه‌هاي باران گذاشته بوديم. او وضع زندگي ما را كه ديد، رفت دو قطعه زمين خريد و آنها را به پدرم نشان داد و گفت: يكي را براي شما خريدم و ديگري را براي خودم. پدرم گفت: آنچه داريم براي ما كافيست.

يكي ديگر از فرزندان شيخ نيز مي‌گويد: من وقتي وضع زندگي‌ام بهتر شد، به پدرم گفتم: آقاجان! من 4 تومان دارم و اين خانه را كه خشتي است، 16 تومان مي‌خرند، اجازه دهيد در شهباز خانه‌اي نو بخريم. شيخ رجبعلي گفت: هر وقت خواستي، برو براي خود بخر، براي من همين جا خوب است.

نقل است جناب شيخ يكي از اتاق‌هاي منزلش را به يك راننده تاكسي به نام مشهدي يدالله، ماهيانه 20 تومان اجاره داد. هنگامي كه مشهدي يدالله صاحب دختر شد، مرحوم شيخ نامش را معصومه گذاشت. پس از گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد، يك 2 توماني در پر قنداقش گذاشت و رو به مستأجرش گفت: آقا يدالله! حالا خرجت زياد شده است، از اين ماه به جاي 20 تومان، 18 تومان بده.

لباس جناب شيخ بسيار ساده و تميز بود. نوع لباسي كه او مي‌پوشيد، نيمه روحاني بود. چيزي شبيه لباده روحانيون بر تن مي‌كرد و عرقچين بر سر مي‌گذاشت و عبا بر دوش مي‌انداخت.

در مورد خوراك شيخ نقل است كه بيش‌تر وقت‌ها از غذاهاي ساده مثل سيب‌زميني و فرني استفاده مي‌كرد. سرسفره، رو به قبله و به دو زانو مي‌نشست. هنگام خوردن غذا حرف نمي‌زد و ديگران هم به احترام ايشان سكوت مي‌كردند.

از غذاي بازار پرهيز نداشت، با اين حال از تأثير خوراك در روح انسان غافل نبود و برخي دگرگوني‌هاي روحي را ناشي از غذا مي‌دانست. يك بار كه با قطار در راه مشهد مي‌رفت، احساس كوري باطن كرد، متوسل شد، پس از مدتي به او فهماندند كه اين تاريكي در نتيجه استفاده از چاي قطار است.

شيخ در همان منزل محقر خويش به خياطي مشغول بود و همواره در گرفتن اجرت، جانب انصاف را رعايت مي‌كرد و از دريافت اجرت بيشتر از مشتريان پرهيز داشت.

يكي از روحانيون نقل مي كند كه عبا، قبا و لباده‌اي را بردم و به جناب شيخ دادم تا بدوزد. گفتم چقدر بدهم؟ گفت: دو روز كار مي‌برد، 40 تومان. روزي كه رفتم لباس‌ها را بگيرم، گفت: اجرتش 20 تومان مي‌شود. گفتم: فرموده بوديد، 40 تومان؟ گفت: فكر مي‌كردم دو روز كار مي‌برد، ولي يك روز كار برد.

شيخ همواره به شاگردان و آشنايان خويش تذكر مي‌داد كه چيزي جزء فرج امام زمان (عج) از خداوند تقاضا نكنند. خود آن جناب نيز هيچ خواسته مهمي جز فرج حضرت ولي عصر (عج) در دل نداشت. حالت انتظار در وي تا حدي قوت داشت كه هرگاه از فرج ولي عصر (عج) صحبت مي‌كرد، به شدت منقلب مي‌شد و مي‌گريست.

جناب شيخ براي رسيدن به توفيق ديدار با امام زمان (عج) بر سه امر «‌اختصاص قلب به خدا»، «دعا براي تعجيل فرج و كار براي امام زمان(عج)» و «انس با قرآن و قرائت آيه 80 سوره اسراء شبي 100 مرتبه تا چهل شب» تأكيد مي‌كرد.

جناب شيخ بر تلاوت قرآن، به ويژه تلاوت سوره صافات در صبح و تلاوت سوره حشر در شب تأكيد مي‌كرد.

رجبعلي خياط براي تشرّف به محضر حضرت ولي عصر (عج) و قرائت آيه «ربّ ادخلني مدخل صدق واخرجني مخرج صدق واجعل لي من لدنك سلطانًا نصيراً» را تا 40 شب، شبي 100 مرتبه توصيه مي‌كرد.

فرزند شيخ در مورد آخرين لحظات عمر پربركت پدرش مي‌گويد:‌ «... وضو گرفت و وارد اتاق شد و رو به قبله نشست. به ناگاه از جا برخاست و با لبي خندان گفت: آقاجان! خوش آمديد! دست داد و دراز كشيد و در حالي كه خنده بر لب داشت، جان به جان آفرين تسليم كرد».

يادآور مي‌شود، مراسم بزرگداشت شيخ رجبعلي خياط كه به دليل تقارن سالگرد وفاتش با ماه مبارك رمضان به امروز موكول شده است، هم‌اكنون بر سر مزار آن عارف خداجو در گورستان ابن بابويه شهرري در حال برگزاري است.

پايان.اجاقي

منبع:پايگاه اطلاع رساني حج

ارسال نظر