۱۳۸۸/۰۴/۱۴ ۱۳:۱۶:۵۳
به گزارش پايگاه اطلاع رساني ستاد عمره دانشگاهيان به نقل از خبرگزاري فارس، جبران خليل جبران، نويسنده پرشور و مسيحي مينويسد: به عقيده من، فرزند ابيطالب، نخستين عربي بود كه ملازمت و مجاورت روح كلي را برگزيد و با آن همراز و دمساز شد. او نخستين عربي بود كه دو لبش آهنگ ترانه روح كلي را به گوش مردمي منعكس ساخت كه پيش از آن، اين نغمه را مردم نشنيده بودند. بدين جهت در ميان راههاي پرفروغ بلاغت او، در تاريكيهاي گذشته خود حيران ماندند. پس همه كس شيفته و دلداده او شد و هركس با او دشمني ورزيد از فرزندان جاهليت و ناداني است.
علي از دنيا گذشت، در حاليكه شهيد عظمت خود شد. از دنيا چشم پوشيد، در حاليكه نماز در ميان دو لبش بود. او درگذشت، در حالي كه دلش از شوق پروردگار پر بود. عرب، مقام قدرتش را نشناخت تا آنكه از همسايگان عرب، مردمي از پارس به پاخاستند و تفاوت ميان گوهر و سنگريزه را شناختند.
* جرج جرداق:
علي (ع) صوت عدالت انساني بود.
جرج جرداق، يك نويسنده مسيحي است كه پنج جلد پيرامون تحليل شخصيت و مكتب علي (ع) ترسيم كرده است.
او مينويسد: نزد تاريخ، حقيقت و واقعيت يكسان است؛ خواه بشناسي يا نشناسي. شهيد نامي، پدربزرگ شهيدان علي ابن ابيطالب، صوت عدالت انساني، شخصيت جاويدان شرق است. اين عليابن ابيطالب (ع) است كه در قتال و كارزار، معني ديگر دانسته بود، غير از آنچه ديگران دانستند و به قصد نيت ديگري جنگ ميكرد، غير آن نيتي كه ديگران داشتند. با زهد و ورع، جهاد را برگزيدند و در راه محبت به درماندگان و بيچارگان، به فتح قلعهها پرداخت و كاخ دشمنان عدل و داد را با خاك يكسان كرد. او در مكارم اخلاق و صفات عاليه انساني به حد كمال و اعلي رسيده بود.. اي جهان! چه ميشد اگر هر آنچه در قدرت و قوه داري، به كار ميبردي و در هر زمان، علي ديگري با آن عقلش، با آن قلبش، با آن زبانش و با آن ذوالفقارش به مردم عالم ميبخشيدي؟
*ميخائيل نعيمه:
ميشود از علي (ع) براي زندگي شايسته الهام گرفت.
ميخائيل نعيمه، نويسنده و متفكر بزرگ مسيحي ميگويد: يك نويسنده و مورخ، هر چند نابغه و هنرمند باشد، هرگز نميتواند هر چند در هزاران صفحه، تصوير كلي از شخصيت علي(ع) و محيط پرآشوب و فتنهانگيز پيرامون او را ترسيم كند. زيرا آنچه اين عنصر كامل و با كمال عرب، ميان خود و خدايش انجام داده است، چيزي است كه هيچكس نشنيده و نديده است. پس در اين صورت، هر چهرهاي كه از شخصيت او ترسيم كنيم، ناچار مبهم و نارسا و اندك خواهد بود. او نه تنها قهرمان صحنه پيكار و نبرد بود، بلكه در بينش ژرف و پاكي وجدان و بيان قاطع در برابر ستمگران، قهرماني بزرگ به شمار ميرفت. اين بزرگي و عظمت او، هر چند روزگاران طولاني بر آن ميگذرد، ولي همواره ميتواند براي ما گنجينهاي پرمايه باشد كه بدان توجه كنيم و امروز يا هر روز ديگر كه نيازي به برپايي زندگي شايسته و سربلند داشته باشيم، از آن روح پرخروش الهام بگيريم. چون از عنصر نامتناهي و انديشه در هر زمان و مكان به شمار ميآيد.
*توماس كارلايل:
شدت عدل علي (ع) او را به شهادت رساند.
توماس كارلايل، نويسنده و فيلسوف انگليسي مينويسد: اما علي... ما را جز اين نرسد كه او را دوست بداريم و به او عشق بورزيم. چه او جوانمردي بس عاليقدر و بزرگمنش بود. از سرچشمه وجدانش، خير و نيكي ميجوشيد و از دلش شعلههاي شور و حماسه زبانه ميزد. او شجاعتر از شير ژيان بود، ولي شجاعتي آميخته با روح لطيف و صفا و رحمت و سرشار از عواطف رقيق انساني و رافت و نرمدلي بود...
... او در شهر كوفه غافلگير شد و با حيله به شهادت رسيد. شدت عدل او بود كه باعث اين جنايت شد. چرا كه او هر كس را مانند خود عادل ميپنداشت. هنگامي كه در بستر مرگ افتاده بود، درباره كسي كه بر او زخم شمشير زده بود، صحبت شد. پاسخ داد: «اگر زنده ماندم خود ميدانم چه كنم، ولي اگر درگذشتم، كار دست شماست. اما اگر خواستيد قصاص كنيد، در برابر يك ضربت شمشيرش، شما هم تنها با يك ضربت سزايش را بدهيد، اما اگر اصلا از قصاص درگذريد، به تقوا نزديكتر است.»
*بارون كارادوو:
علي (ع) قهرماني بيهمتا بود.
اين محقق و مورخ فرانسوي مينويسد: ... علي (ع)، آن شجاع بيمانند و قهرمان بيهمتا و يكهتازي بود كه پهلو به پهلوي پيامبر اسلام ميجنگيد و به اعمال برگزيده و معجزه آسايي قيام ميكرد كه تاريخ به شكوه و عظمت از آنها ياد ميشود. وي در معركه جنگ «بدر» جواني 20 ساله بود كه با يك ضربت شمشير، به نيروي بازوي توانايش، يكي از سواران قريش را كه خود، قهرماني تناور و پرآوازه بود، به دونيم كرد. در جنگ «احد» شمشير پيامبر را به دست گرفت و با هر ضربت دست، سرها شكافت و جوشنها بر تنها دريد و در يورش به قلعههاي يهود و خيبر با يك دست دروازه سنگين آهنين را از جاي كند و آن را بالاي سر خود سپر ساخت. پيامبر اسلام او را بسيار دوست ميداشت و به او وثوق و اطمينان داشت. تا آنجا كه روزي، در حالي كه نگاه به سوي او دوخته بود، گفت: «من كنت مولاه فهذا علي مولاه».
* گابريل دانيگري:
علي (ع) به ترقي و تجدد تمايل جدي داشت.
اين نويسنده و محقق مشهور فرانسوي مينويسد: علي (ع) خطيب زبردست و نويسنده توانا و قاضي عاليقدري است كه در صف مؤسسين و پايهگذاران نخست مكتبها، مقام شامخي دارد. مكتبي كه او تأسيس كرده است، از لحاظ صراحت و روشني و استحكام منطق و همچنين از لحاظ تمايل بارز آن به ترقي و تجدد حركت، امتياز فوقالعادهاي دارد.
شخصيت علي (ع)، داراي دو خاصيت برجسته و ممتاز است كه آن دو را در هيچ يك از قهرمانان بزرگ تاريخ نميتوان يافت؛ نخست آنكه علي در عين حال، سردار جنگي شكستناپذير عالم بود، دانشمند زبردست علوم الهي و صاحب فصيحترين خطبههاي صدر اسلام به شمار ميرفت. ويژگي دوم اينكه علي در عين آنكه از طرف مسلمين سني يا شيعي مذهب به منزله يكي از بزرگترين مفاخر اسلام مورد ستايش و تكريم قرار گرفته، بيآنكه خود خواسته باشد تمام فرق و مذاهبي كه هنوز تا اين ساعت در ميان ملل اسلامي تفرقه و جدايي انداختهاند، او را پيشواي خود ميشناسند. در كتيبه مساجد اهل سنت، نام علي در كنار پيامبر و اسامي ابوبكر و عمر ثبت شده است. بر ديوار محراب شيعيان نام علي بعد از نام پيامبر ذكر شده است.
* سليمان كتّاني:
سخن گفتن از علي (ع) مانند ايستادن در محراب است.
سليمان كتاني، نويسنده مسيحي ميگويد: سخن گفتن درباره امام علي (ع) از نظر قرب معنوي، كمتر از ايستادن در محراب عبادت نيست.
دانشمندان ديگري نيز در مقام حضرت علي (ع) مطالب و گفتههايي دارند كه از جمله آنها ميتوان به جانين (شاعر آلماني)، پرفسور استانسيلاس گويارد (فرانسوي)، جرجي زيدان (نويسنده و دانشمند فرانسوي)، امين نخله (دانشمند مسيحي لبنان)، پولس سلامه (اديب و حقوقدان مسيحي بيروتي) و ايليا پاولويچ پطروشفسكي (مورخ و خاورشناس شوروي سابق) اشاره كرد.
پايان.اجاقي
منبع:خبرگزاري فارس