۱۴۰۲/۱۲/۲۱ ۰۸:۱۶:۲۰
ماه رمضان ،
ويژگى هاى مهمّى دارد كه ريشه بركات بزرگ اين ماه و پايه نعمت هاى بى شمار آن
هستند.
ماه رمضان ، ويژگى هاى مهمّى دارد كه ريشه بركات بزرگ اين ماه و پايه نعمت هاى بى شمار آن هستند .[۱]شُكوه ، عظمت و بركات مادّى و معنوى اى كه از اين ماه ، نصيب اهل ايمان مى شود ، از نگاه احاديث اسلامى ، قابل توصيف نيستند و اگر مسلمانان شناخت درستى از بركات اين ماه بافضيلت داشتند و مواهب و دستاوردهاى بزرگ آن را مى دانستند ، آرزو مى كردند كه سراسر سال ، رمضان باشد . حديث پيامبر خدا در اين مورد ، چنين است :
لَو يَعلَمُ العِبادُ ما فى رَمَضانَ ، لَتَمَنَّت أن يَكُونَ رَمَضانُ سَنَةً ؛[۲]اگر بندگان بدانند كه در رمضان ، چه [نعمت ها و آثارى ]هست ، آرزو مى كنند كه رمضان ، يك سال باشد .
از ميان ويژگى هاى فراوانى كه اين ماه دارد ، به اختصار به دو نمونه ـ به خاطر اهمّيتى كه دارند ـ اشاره مى كنيم
۱ . آغاز سال
از ويژگى هاى مهمّ ماه رمضان ، كه در روايات اهل بيت عليهم السلام[۳]بر آن تأكيد شده ، اين است كه اين ماه ، آغاز سال است . در پرتو اين نكته ، دو سؤال پيش مى آيد :
اوّل . معناى «آغاز» سال و مقصود از آن چيست؟
دوم . عرب ها ، «محرّم» را آغاز سال قرار داده اند و سنّت آنان ، هم اكنون نيز بر اين جارى است ؛ كه محرّم را آغاز رسمى سال هجرى مى شمارند . با اين همه ، چرا در روايات اسلامى ، ماه رمضان به عنوان آغاز سال ، شناخته شده است؟
سيّد ابن طاووس (م ۶۶۴ ق) در اين زمينه مى نويسد :
بدان كه من روايات را درباره اين كه «محرّم ، آغاز سال است يا ماه رمضان؟» مختلف يافتم ؛ ليكن آنچه از عمل علماى بزرگ و معتبرمان و تأليفات علماى گذشته دريافتم ، اين است كه به طور مشخّص ، آغاز سال ، «ماه رمضان» است . شايد ماه روزه (رمضان) ، آغاز سال در مورد عبادات اسلامى است و محرّم ، آغاز سال در مورد تاريخ ها و كارهاى مهمّ مردم .[۴]
ليكن ما به روايتى برنخورديم كه محرّم را آغاز سال بدانند . از اين رو ، آنچه در سخن سيّد ابن طاووس درباره تعارض ميان دو دسته روايات (كه برخى ، آغاز سال را محرّم و برخى ماه رمضان مى دانند) آمده است ، درست به نظر نمى رسد .
آرى ، طبق گفته علاّمه مجلسى ، مشهور ميان عرب ها ، آن است كه آغاز سالشان «محرّم» است؛[۵]امّا اين كه چرا روايات اهل بيت عليهم السلام با اين سنّت جارىِ عرب ها مخالفت كرده و «ماه رمضان» را آغاز سال دانسته اند ، پس از روشن شدن معناى «آغاز سال» ، روشن مى شود .
معناى آغاز سال
ظاهرا «آغاز سال» معناى حقيقى ندارد ، بدين معنا كه شروع زمان به صورت تكوينى ، لحظه خاصّى ندارد تا تنها همان لحظه ، آغاز سال به شمار آيد و نه لحظات ديگر . به نظر مى رسد كه اين «آغاز» ، از جمله امور اعتبارى است كه در پى تنوّع و تعدّد اعتبارها ، معانى گوناگونى مى يابد .[۶]
با اين حساب ، هر روزى به اعتبارى خاص مى تواند آغاز سال يا پايان آن باشد و آنچه ميان اقوام مختلف به عنوان آغاز سالشان وجود دارد و با هم مختلف است ، اين گونه تفسير مى شود . به عنوان نمونه ، ايرانيان باستان ، نخستين روز از ماه فروردين (برابر با ۲۱ مارس ميلادى) را آغاز سال ، برگزيده و آن را عيد شمرده اند و اين سنّت ، هنوز هم داير است ، در حالى كه عرب ها ، روز اوّل محرّم را آغاز سال خود دانسته اند و مسيحيان نيز روز ميلاد حضرت مسيح عليه السلام را آغاز سالشان قرار داده اند .
آغاز سال و تجديد حيات معنوى
وقتى مفهوم «آغاز سال» را در پرتو فرهنگ اسلامى بررسى مى كنيم ، چنين مى يابيم كه اين پديده ، به اعتبارهاى گوناگونى وابسته است . برخى از متون دينى تأكيد دارند كه ماه رمضان ، آغاز سال است ؛[۷]برخى از آنها «شب قدر» را آغاز سال دانسته اند ؛[۸]و برخى نيز «عيد فطر» را اوّل سال ،[۹]تعيين كرده اند .
همچنان كه آغاز فروردين ، شروع سال طبيعى است (چون در اين هنگام ، زمين ، جامه نو مى پوشد و درختان ، سبز مى شوند) ، ماه رمضان هم آغاز سال انسانيّت از نگاه اسلام است؛ چرا كه در اين ماه عزيز ، حيات معنوىِ اهل سير و سلوك ، تجديد مى شود و آنان كه در مسير حركت به سوى كمال مطلق اند ، جانشان شكوفا شده ، آماده ديدار خداوند مى شوند .
از اين رو ، مى توان گفت كه «فروردين» ، آغاز تجديد حيات مادّى براى گياهان در دنياى طبيعت و «ماه رمضان» ، آغاز تجديد حيات معنوىِ انسان در عالم انسانيّت است .
امّا روايتى كه «شب قدر» را آغاز سال مى داند ، به اين اعتبار است كه آن شب ، آغاز سالِ تقدير است و همه مقدّرات يك سال ، در آن رقم زده مى شود .
روايتى هم كه «عيد فطر» را آغاز سال مى شمارد ، به اين اعتبار است كه آن روز ، اوّلين روز سالى است كه خوردن و نوشيدن در آن حلال مى شود ـ آن گونه كه در متن روايت ، تصريح شده است[۱۰]ـ و يا براى اين است كه عيد فطر ، آغاز دور تازه اى از زندگى انسان و از سرگيرى اعمال است ، پس از اين كه گناهانش در كوره گداخته روزه ذوب گرديده و از پرونده اعمالش كاملاً زدوده و ريشه كن شده اند .
۲ . ميهمانى الهى
دومين ويژگى برجسته اى كه در فضاى اين ماه بافضيلت جلوه گر است ، وجود زمينه ها و ظرفيت هايى است كه براى ميهمانى خداى سبحان فراهم آمده اند ، آن گونه كه پيامبر خدا در توصيف اين ويژگى فرمود :
هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ ، وَ جُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ ؛[۱۱]
ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت گشته ايد و از اهل كرامت خدا قرار داده شده ايد .
در حقيقت ، اين ويژگى ، ريشه ويژگى اوّل ، بلكه سرچشمه همه ويژگى ها و بركات اين ماه مبارك است . به عبارت ديگر ، مى توان گفت كه ميهمانى الهى در اين مقطع زمانى ، و غذاهاى معنوى ويژه اى كه خداوند براى پذيرايى از ميهمانانش در چنين ضيافتى فراهم ساخته است ، ريشه تحوّلات ژرف معنوى اى است كه در اين ماه بافضيلت ، بر زندگى انسان سايه مى افكنند ، و سفره اى است گسترده براى همگان كه هر كس ، مى تواند از بركات بى شمار آن برخوردار شود .
معناى ميهمانى خدا
نخستين سؤالى كه درباره دومين ويژگىِ اين ماه مطرح است ، معناى ميهمانى خداى سبحان در اين ماه و ميزبانى او از دوستانش است . مگر همه مردم در همه اوقات ، ميهمانان خدا نيستند كه بر سر سفره الهى فرود آمده اند؟
به علاوه ، پايه ميهمانى ، همان خوردنى و آشاميدنى اى است كه ميزبان براى ميهمان فراهم مى كند . پس ، اين چه ضيافتى است كه پرهيز از خوردن و آشاميدن ، نخستين شرط آن است؟
پاسخ اين سؤال ، از تحليل واقع بينانه حقيقت انسان و شناخت بنيادهاى وجودى او به دست مى آيد . انسان از نگاه اسلام ، تركيبى از جسم و جان است . همان گونه كه جسم انسان براى تداوم وجود خويش نيازمند غذاهاى مادّى است ، هويّت و حقيقت انسانىِ او نيز نيازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است .
روشن است كه خداوند سبحان ، ميهمانى رمضان را براى پذيرايى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا كه بدن هاى آنان ، مثل همگان ، در ضيافت هميشگى خدايند ، و به تعبير سعدى شيرازى :
اديم زمين ، سفره عام اوست / چه دشمن بر اين خوان يغما ، چه دوست[۱۲]
اين ، در حالى است كه اغلب دشمنان خدا از اين سفره گسترده ، بيش از ديگران بهره مى برند . نتيجه ، اين كه : ارزش پذيرايى از جسم و تأمين خواسته هاى مادّى ، هرگز به پاى تأمين نيازهاى معنوى نمى رسد ، بخصوص كه قرآن كريم تصريح مى كند : اگر بيم آن نبود كه همه مردم به كفر بگروند ، كافر به بالاترين امكانات مادّى ، نايل مى شد :
« وَ لَوْلاَ أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَ حِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَـنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ * وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْوَ بًا وَ سُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِـئونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن كُلُّ ذَ لِكَ لَمَّا مَتَـعُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ » ؛[۱۳]اگر بيم آن نبود كه مردم [در ، گم راهى] امّتِ واحد شوند ، براى خانه هاى كسانى كه به خداوندْ كافر مى شوند ، سقف هايى از نقره و نردبان هايى قرار مى داديم كه از آن بالا بروند * و براى خانه هايشان درها و تخت هايى كه بر آن تكيه زنند ، قرار مى داديم * و [نيز] انواع زيورها را . همانا همه اينها كالاى زندگى دنيايى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپيشگان است .
در حديث پيامبر صلى الله عليه و آله نيز آمده است :
لَو أنَّ الدُّنيا كانَت تَعدِلُ عِندَ اللّهِ عز و جل جَناحَ بَعُوضَةٍ ، ما سَقَى الكافِرَ ، وَ الفاجِرَ مِنها شَربَةً مِن ماءٍ ؛[۱۴]
اگر نبود اين كه دنيا در نزد خدا برابر با بال پشه اى هم نيست ، هرگز در آن ، يك جرعه آب نيز به كافر و فاجر نمى نوشاند!
خداى متعال در ميهمان سراى رمضان ، جان ها و روح هاى دوستانش را به ضيافت فرا خوانده است ، نه بدن ها و وجود مادّى آنان را ، و اين ، ضيافتى است كه جز او ، كسى ارزش آن را نمى داند . از اين رو خداى سبحان فرموده است :
الصَّومُ لى وَ أنَا أجزى بِهِ ؛[۱۵]روزه ، از آنِ من است و من خود ، پاداش آن را مى دهم .
از سوى ديگر ، شرايط و آداب اين ميهمانى ، بايد هماهنگ با ضيافت جان باشد و طعام و نوشيدنى آن ، هماهنگ با ضيافت روح و هدف از آن نيز پديد آوردن تحوّل روحى و تجديد حيات معنوى انسان و تقويت بنيه روانى او .
در اين زمينه ، عالم ربّانى مرحوم شيخ رضا (فرزند فقيه و فيلسوف و عارف بزرگوار ، شيخ محمّدحسين اصفهانى) در الرسالة المجديّة در شرح اين سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه : «در اين ماه ، به ميهمانى الهى دعوت گشته ايد و از اهل كرامت الهى قرار داده شده ايد» ، چه زيبا نوشته است كه :
بدان! اين ميهمانى ، پذيرايى از جسم نيست و بدن تو به اين ميهمانى دعوت نشده است ـ ؛ چرا كه تو در ماه رمضان ، در همان خانه اى ساكن هستى كه در ماه شعبان ساكن بودى و غذاى تو ، همان نان و آب گوشتى است كه در ماه هاى ديگر سال مى خوردى ، [با اين تفاوت كه] در روزهاى اين ماه ، از خوردن آن منع شده اى ـ ؛ بلكه روح توست كه ميهمان اين ضيافت است و به منزل و غذايى ديگر دعوت شده است كه روحانى و هماهنگ با روح است .
دعوت به ماه رمضان ، دعوت به بهشت است و غذاهاى اين ميهمانى نيز از نوع غذاهاى بهشتى است . هر دو ، ميهمان خانه خدايند؛ ليكن نام ميهمان سرا در اين جا «ماه رمضان» است و نامش در آن جا «غرفه هاى بهشتى» . اين جا غيب است و آن جا مشهود و عيان؛ اين جا تسبيح و تهليل است و آن جا چشمه سلسبيل ؛ اين جا نعمت هاى پوشيده و اندوخته هستند و آن جا «ميوه اى از آنچه بر مى گزينند * و گوشت بريان پرنده اى كه ميل دارند»[۱۶].
پس نعمت ها در هر جهان با پوشش همان جهان ، آشكار مى شوند و گاهى هم هست كه نعمت ها در همين دنيا براى پيامبران و معصومان ، به شكل آن جهانى ، آشكار مى شوند . آنچه در روايات بسيارى آمده كه : پيامبر خدا براى فاطمه زهرا عليهاالسلام يا امام حسن و امام حسين عليهماالسلام ميوه اى از ميوه هاى بهشت يا جامه اى از جامه هاى بهشت آورد ، گواه اين مطلب است .
بلكه بالاتر از اين ، گاهى اين امور براى شيعيان خاص نيز فراهم مى آيد ، البتّه به تناسب وسعت وجود و مرتبه اى از كمال كه به آن رسيده اند . بارها و بارها از نزديك ترين خويشانِ سببى و نسبى خود[۱۷]شنيده ام كه مى گفت :
«در يكى از روزهاى ماه رمضان ، مشغول خواندن زيارت امين اللّه در مرقد امير مؤمنان در نجف بودم . چون به اين عبارتِ زيارت رسيدم كه : «مائده هاى رحمت براى آنانى كه از خوان نعمتت روزى مى طلبند ، آماده است و سرچشمه هاى سيرابى براى تشنگان ، پُر آب است» ، در همان حال كه در معناى آن تأمّل و انديشه مى كردم ، ناگهان سفره اى برايم آشكار شد كه طعام ها و نوشيدنى هاى گوناگون بر آن چيده شده بود ، آن چنان كه تا آن زمان ، تصوّرش را هم نكرده بودم . من مشغول خوردن از غذاى آن بودم و در همان حال به يك مسئله فقهى نيز مى انديشيدم . حالتى شگفت و دهشت زا بود! در واقع ، حقيقت غذا[ى روح] ، همين است كه روزه را باطل نمى كند ...» .
شراب طهور در زندگى دنيا ، محبّت خداست و بهترين وقتى كه براى فراهم ساختن آن مغتنم است ، همين ضيافتى است كه ساقى اش ، همان ميزبانش است .
هرگز مپندار كه تعبيرات اين بنده ، خيالات و اوهام شاعران يا شطحيّات صوفيان افراطى است . هرگز مباد كه از زبان قرآن و حديث ، فراتر روم يا در اعتقاداتم از آنچه خداوند و پيامبر صلى الله عليه و آله گفته و به آن فرمان داده اند ، پيش تر روم؛ بلكه مقصود ، سخنِ همان خدايى است كه در سوره «هل أتى» مى فرمايد : «خداوند به آنان شراب طهور مى نوشاند»[۱۸].[۱۹]
پی نوشت:
[۱]در بخش مربوط به نام هاى اين ماه (ص ۱۵ و ۱۶) و در بخش «ويژگى هاى ماه رمضان» و «بركات ماه رمضان» (ص ۳۹ تا ۷۸) به بعضى از اين ويژگى ها و بركات ، اشاره شده است .
[۲]براى آگاهى از منابع حديث ر . ك : ص ۳۲ ح ۲ .
[۳]ر . ك : ص ۴۳ (ويژگى هاى ماه رمضان / آغاز سال) .
[۴]الإقبال : ۱ / ۳۲ .
[۵]ر . ك : بحار الأنوار : ۵۸ / ۳۷۶ .
[۶]ر . ك : بحار الأنوار : ۵۸ / ۳۷۶ وجواهر الكلام : ۵ / ۲۵ .
[۷]ر . ك : ص ۴۳ (ويژگى هاى ماه رمضان / آغاز سال) . و ص ۹۳۳ ح ۸۰۱ .
[۸]ر . ك : ص ۷۵۵ (فضايل و ويژگى هاى شب قدر / آغاز و پايان سال است) .
[۹]ر . ك : ص ۹۳۳ ح ۸۰۱ .
[۱۰]ر . ك : ص ۹۳۳ ح ۸۰۱ .
[۱۱]ر . ك : ص ۱۶۱ ح ۲۱۸ . وص ۴۱ (ويژگى هاى ماه رمضان / ماه ميهمانى خدا) .
[۱۲]بوستان سعدي : ص ۳ .
[۱۳]الزخرف ، آيه ۳۳ ـ ۳۵ .
[۱۴]الأمالى ، طوسى : ۵۳۱ / ۱۱۶۲ ، مكارم الأخلاق : ۲ / ۳۶۸ / ۲۶۶۱ ، تنبيه الخواطر : ۲ / ۵۶ ، تحف العقول : ۴۰، الأمالى، صدوق : ۳۰۵/۳۴۸ ، التمحيص : ۴۹ / ۷۹ ؛ سنن الترمذى : ۴ / ۵۶۰ / ۲۳۲۰ ، المستدرك على الصحيحين : ۴ / ۳۴۲ / ۷۸۴۸ در دو منبع اخير ، «و الفاجر» وجود ندارد ، كنز العمّال : ۳ / ۱۹۵ / ۶۱۳۲ .
[۱۵]براى آگاهى از منابع حديث ر . ك : ص ۱۰۰ ، ح ۱۰۸ .
[۱۶]واقعه ، آيه ۲۰ و ۲۱ .
[۱۷]به نظر مى رسد كه مقصود وى ، پدر بزرگوارش شيخ محمّدحسين اصفهانى (كُمپانى) باشد .
[۱۸]اشاره است به حديث امام صادق عليه السلام در مورد آيه مذكور، كه فرمود: «آنان را از هر چيزى جز خدا پاك مى سازد؛ چرا كه هر كس به چيزى از موجودات ، آلوده گردد ، پاك نيست ، مگر به خداى متعال» (مجمع البيان : ۱۰ / ۶۲۳) .
[۱۹]جامع الدرر (نوشته عالم ربانى و استاد اخلاق حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد حسين فاطمى رضوان اللّه تعالى عليه) : ۳۳۵ ـ ۳۳۷ به نقل از رساله مجديّه .
منبع:https://hadith.net/post/57417