به پيشواز نيمه شعبان، سالزاد حضرت مظلوميت (ع)
خبرت هست ...

۱۳۸۹/۰۴/۲۹ ۱۳:۵۶:۴۹

روايت اين شيدايي كه هزاره قلبمان را، هنوز كه هنوز است، پر خون مي كند و به تكاپو مي اندازد، از وراي طلوع مهر سپهر قامت كسي است كه طرح او در چهره روزگار، جز غم و حسرت و در به دري نبوده و نيست در چشمان «ظاهر» الصلاح اين زمانه زبر و كج دار و مريز.
اما خورشيد كه هرگز از غرب طلوع نمي كند، ارجوزه صحيفه اوست در دستان مادري به صلابت آب و كوتاهي آفتاب.
تدارك زمانه او نه مال دل ما كه خواست ديده خداست. چيزي فراتر. در مايه هاي شور و مجاز و بيات ترك. مال آن «ترك»ي شيرازي كه بدست آرد دل ما و خال سمرقند و بخارا را برد، روزي روزگاري ...
بيش از هزار و چهارصد و چهار سال، خزان ديديم از نديدن او و نه نبودن كه او «ولي» خداست. هماره اين كم و بيش، در تب و تاب رسيدن او بوده كه «قرار دل» است و «امان»
در اين سال ها كه صبر و سكوت و سودايي، سرير سالار دل هاي ما بوده و جز غم و غربت و در به دري روزيمان نشده، در اين سال هاي بي «آه» ي كه با ناله اي سودا كند يا نكند، نام و يادي از او بوده تا بوده. جاده چه بي سوار، آينه در غبار و ما ... كه او را نمي خواستيم اگر مي خواستيم.
حديث تلخي است اين شكوه از يار و ما مستحقان چنين هجرانيم در قال و قيل و زار و نزار چنان حكايتي كه ني، ني انبان صلاة و صوم و سور و سودايمان را برنتافت از محنت و مكنت اين نهان روشي كه داريم.
شرح اين هزاره و اندي، نه از جنس واژه و كلمه كه از تبار ديدار است. و ديدار را جز يار، جز روح بيقرار كه «من امر ربي» تداركي شرنگ آغشته براي دل و ديده مان فروهشته، چه كسي را و چه چيزي، ياراي ديدن است.
ديدن يا نديدن؟ بودن يا نبودن؟ مسئله اين است؟ مسئله اي نيست؟!
شرح اين هزاره و اندي، نه از جنس بيگاري در اردوگاه هاي سرد جنگ هاي جهاني و بازتاب هماوردي هاي مدرن در ميكده جهاني و رقاصي آدمك هاي مسخ شده در يك نظم همپوشان بين المللي براي ذره ذره كردن گل وجود آدمي زير پاي صبعيت اين اختاپوس آدم نام و نه هيچ چيز ديگر؛ تنها و تنها مال «بغض شيعي» اين هزاره است و مال... ما.
و ماه از نيمه گذشته شعبان، پگاه تر از بي قراري ماست كه او خود منتظر است و منتظر.
تمام خاك را گشتم به دنبال صداي تو
ببين باقي است روي لحظه هايم جاي پاي تو
اگر كافر اگر مومن به دنبال تو مي گردم
چرا دست از سر من بر نمي دارد هواي تو
دليل خلقت آدم نخواهي رفت از يادم
خدا هم در دل من پر نخواهد كرد جاي تو
صدايم از تو خواهد بود اگر برگردي اي موعود
پر از داغ شقايق هاست آوازم براي تو
تو را من با تمام انتظارم جستجو كردم
كدامين جاده امشب مي گذارد سر به پاي تو
نشان خانه ات را از تمام شهر پرسيدم
مگر آنسوتر از اين تمدن روستاي تو
منبع: شبکه خبر دانشجو
پایان.اجاقی
http://snn.ir/NewsContent.aspx?NewsID=155110

ارسال نظر