مراتب انس با قرآن از نگاه حضرت آیت‌الله مظاهری

۱۳۸۹/۰۳/۱۸ ۱۴:۴۸:۰۷

  انس با قرآن مراتبی دارد
 مرتبه اول آن خواندن قرآن، حفظ قرآن و انس با مجالس قرآن است. قرآن باید در همه خانه ها باشد. در بین همه اقشار باشد، حتی باید در دانشگاهها وارد شود. در حال حاضر هم قرآن در مدارس و در دانشگاهها وارد شده ولی کم  است. باید انس با قرآن در دانشگاهها بیشتر از این باشد، باید بیش از این در فرهنگ قرآنی اطلاعات داده شود. و این وظیفه دولت است که قرآن شریف را در همه جا منتشر کند تا همگی با آن انس بگیرند. مخصوصاً باید قرآن در مکانهای فرهنگی بیشتر از این ارائه شود.
انس با ترجمه و تفسیر قرآن
 مرتبه دوم انس با قرآن ترجمه و تفسیر قرآن است که متاسفانه هنوز به طور کامل در جامعه مرسوم نشده است. و لو اینکه مفسرین نتو انسته اند آنچه منظور قرآن بوده را بفهمند و  تفسیر کنند ولی همین مقدار تفسیر که موجود است را باید همه بخوانند و بدانند. ابن‌عربی که یکی از بزرگان است می گوید هفتصد تفسیر بر قرآن نوشته شده، اما هنوز قرآن بکر است. یعنی نتوانسته ایم به قرآن دسترسی پیدا کنیم. حضرت امام رضوان الله تعالی علیه می فرمود: از زمان ابن عربی تا زمان حال تفسیرها دو برابر شده یعنی بیش از هزار تفسیر قرآن از طرف اهل تسنّن و تشیّع نوشته شده ولی کسی نتوانسته عمق آن را بفهمد به عبارت دیگر ما هنوز قطره ای از دریای قرآن برداشت نکرده ایم. به همان انداره که هر شخصی برای رسیدن به حرفه اش تلاش می کند، باید همت داشته باشد تا بتواند قرآن را با معنی و تفسیر مطالعه کند. اگر یکی از درسهای هر ترم دانشگاه معنی و تفسیر قرآن باشد، همه تحصیل کرده های ما تفسیردان می شوند و با معانی قرآنی کاملاً انس پیدا می کنند. در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با اینکه همه بی سواد بودند ولی اکثراً حافظ قرآن بودند و در جلسات تفسیر حضرت علی علیه السلام یا دیگر یاران پیامبر(‌ص) شرکت می کردند و همگی به معانی و تفسیر قرآن آگاهی داشتند.
هرکار شدنی‌است
با کمی همت همه چیز امکان پذیر است.در زمان های قدیم شخصی بوده است به نام سکّاکی که شغل او قفل سازی بوده است. نقل می‌کنند، روزی یک قفل بسیار خوب برای حاکم وقت می سازد و‌ نزد حاکم می برد. حاکم از این قفل خیلی خوشش می آید و قفل را چند مرتبه باز و بسته می کند، در همین حین دانشمندی از در وارد می شود. حاکم قفل را زیر تشک خود می گذارد و با آن دانشمند صحبت می‌کند. سکّاکی از این عمل خیلی ناراحت می شود و با خودش می گوید: این علم خوب است نه آن علمی که زیر تشک برود. به همین جهت به دنبال کسب علم می رود. جالب اینجا است که بسیار تلاش کرد و موفق نشد. روزی از نزدیک آبشاری می گذشت دید که آب روی یک سنگ می چکد و سنگ از اثر آب مقداری سوراخ شده است. با خودش گفت: دل من که دیگر از این سنگ سخت تر نیست. علم هم روانتر از آب نیست. من باید عالم بشوم و بعد از چهل سال درس خواندن با زن و فرزند و عائله و با ذهن و حافظه چهل ساله، رسید به جایی که یک کتاب به نام مفتاح العلوم نوشت که چهارده علم تخصّصی در آن وجود دارد. هر کاری شدنی است اگر بخواهیم .
نتیجه همت و تلاش یک زن موفق
بانو مجتهده امین ، یک بانوی شوهر دار و بچه دار بود ولی می خواست درس هم بخواند، در آن زمان مدرسه طلبگی هم نبوده، استاد هم خیلی سخت پیدا می شده ولی او اراده و همت کرد ، و در خانه، درس خواندن را ادامه داد ، تا به مرحله اجتهاد رسید ،نه تنها مجتهد بلکه یک فیلسوف شد ، ونه تنها فیلسوف بلکه عارف و مفسّر قرآن شد.‌ در همه موارد علوم هم کتاب نوشت. چه در فقه، ‌چه در عرفان و چه در مورد فلسفه، در مورد تفسیر هم یک دوره چهارده جلدی تفسیر «مخزن العرفان» را نوشت و در برابر مفسرین قرآنی از خودش رای و نظر داد. ما نیز خودمان باید برداشت از قرآن داشته باشیم. یعنی خودمان مجتهد در قرآن باشیم. باید آنقدر با قرآن انس داشته باشیم که به آنجایی برسیم که از قرآن برداشت داشته باشیم .
مرتبه سوم انس با قرآن بعد از خواندن ترجمه و تفسیر این است که برای انسان یک عنایتی پیش می آید که خودش از قرآن برداشت می کند که این کار با کمک و یاری خدا و لطف امام زمان روحی له الفداء انجام شدنی است. به عنوان مثال در طی مدت جنگ تحمیلی فراوان بوده اند کسانی همچون معلولین و جانبازان و حتی اسیران ما که روی قرآن تحقیق و کار انجام داده اند و به نتایجی هم رسیده اند. یکی از آزاده ها که به دیدار من آمده بود، تعریف می کرد که چه زحمت و  شکنجه هایی را تحمل می کردند تا بتوانند نوارهای من را گوش کنند. می گفت ما دست از مرام و هدفمان بر نمی داشتیم و می خواستیم از لحاظ دینی راهنمایی داشته باشیم و دسترسی به نوار  پیدا کرده بودیم. ولی بعثی ها باطری به ما نمی دادند و می‌گفت با پوسته انار باطری درست کردیم و به نوارها گوش می دادیم. در این صورت است که لطف امام زمان شامل حال انسان می شود و انسان می تواند در هر شرایطی بخصوص شرایط سخت برداشت خوبی از قرآن بکند و خودش را نجات دهد.
بهره‌مندی از نور قرآن
مرتبه چهارم، استفاده از نور قرآن است اگر انسان به این مقام برسد که نور قرآن را ببیند ، راههای سلامتی برایش گشوده می شود. قرآن می فرماید:
«‌ قَدْ جاءَ‌کُم مِنَ الله نورٌ و کتابٌ مُبین ، تَهدی بِهِ الله مَن اتَبَعَ رِضْوانَهُ سُبُل السَلام و یُخْرِجُهم مِنَ الظُلمات الی النُور بِاِذْنِهِ و یَهدیِهم ِالی صِراطٍ مستقیمٍ »(مائده16)
خداوند متعال هر کس را که از پی رضا و خشنودی او، راه سلامت پوییده باشد، هدایت می کند و او را از تاریکی و جهل و گناه بیرون می آورد و به عالم نور داخل می گرداند و وی را به راه راست رهبری می کند. یعنی این نور که برای انسان از قرآن حاصل می شود انسان را به راههای سلامتی هدایت می کند. به این معنی که علاوه بر این که دست شما را می گیرد، بلکه شما را به آنجایی می رساند که جز خدا را نمی بینید، ‌علاوه بر اینها راههای سلامتی را به شما نشان می دهد. مثال کربلایی کاظم در این مورد صدق می کند،. رسید به جایی که نور قرآن را می دید و از آن بهره می برد. خداوند می فرماید:
 «وَ الَذین جاهَدوُا فِینا لَنَهدَِینَّهُم سُبُلَنا»(ابراهیم‌12)
کسی که در راه ما کوشش  کند، ما راههای خود را به او نشان می دهیم. همان گونه که انسان با قرآن مانوس شد، مطمئناً قرآن هم مانوس این انسان می شود و او را کمک می کند.
مهمترین مرتبه، عمل به قرآن است
مرتبه آخر انس با قرآن که خیلی قابل اهمیت است عمل به قرآن است در همه امور زندگی می شود از قرآن استفاده کرد و به آن دستورات عمل نمود، روایتی از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلّم وارد شده که می فرمایند: وقتی ظلمها و گرفتاری ها و فسادها مثل ابر تاریک بر شما هجوم می آورد، در موقع گرفتاری ‌قرآن بخوانید. زیرا قرآن برای سعادت دنیا و آخرت شما شفاعت می کند و شفاعتش پذیرفته می شود. ‌بعد پیامبر می فرمایند: هر کس قرآن را سرمشق زندگی خود کند بهشت آن شخص از همانجا شروع می شود تا به بهشت موعود برسد. و کسی که به قرآن پشت پا بزند و به آن عمل نکند، جهنّمش از همانجا شروع می شود تا به جهنّم موعود برسد.
عمل به قرآن ضامن سعادت جامعه
 متاسفانه جامعه ما در حال حاضر به قرآن عمل نمی کند. در قرآن شریف سیزده آیه در مورد حجاب آمده و کمتر کسی به آنها عمل می کند، چندین آیه در مورد اقامه نماز و نماز اول وقت داریم ، چه کسی عمل می کند؟ در مورد نماز شب و رسیدن به مقام محمود، سفارش شده ولی کسی به آن عمل نمی کند. در مورد خمس و زکات سفارش شده ولی کسی به آن عمل نمی کند، اکثراً خود را محتاج و مستضعف  می بینند و می گویند ما خودمان احتیاج به کمک داریم، در حالی که خداوند می فرماید:
«‌لِیُنفِقَ ذُو سعةٍ من سعة‌ و مَن قَدِر عَلیه رزقه فَلْیُنْفِق مما اتیه اللهُ»(طلاق 7) باید مردم به اندازه وسعت و توانایی انفاق کنند و او که نادار و تنگ معیشت است هم از آنچه خدا به او داده انفاق کند. حضرت امام رحمةالله علیه می فرماید: حتی اگر برای خوردن غذا مجبور شوم عبایم را بفروشم باید نیمی از آن را انفاق کنم و نیمی دیگر را برای خودم غذا بخرم. به عبارت دیگر قرآن می فرماید: آنچه برای خودم می خواهم برای دیگران نیز بخواهم. اگر به این آیه نیز عمل بشود، زندگی همه خوب می شود، اگر به آیه یازده سوره ذاریات عمل کنیم که می فرماید: « قْتِلَ الخَراصوُن الذَین هُم فیِ غَمرةٍ ساهون »(ذاریات10)
« کشته باد آنکه دروغ ببندد و آنان که در غفلت و گمراهی  زندگی کردند»، دیگر کسی نباید دروغ بگوید. کسی نباید شایعه پر اکنی کند، کسی نباید تهمت بزند، وقتی وضع جامعه ما چنین است، ‌معلوم می شود که کسی به قرآن عمل نمی کند.
نمونه اخلاص و ایمان
 در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، در جنگ احد پیرزنی دو فرزند و همسرش درجنگ بودند، شایعه شد که پیامبر(ص) در جنگ کشته شدند. پیرزن به سمت جبهه جنگ دویدند، دید پیامبر(ص) بر روی یک کوهی نشسته اند و شهید نشده اند. در راه برگشت با جنازه شوهر و دو پسرش و برادرش در جنگ رو برو شد و آنان را بر اسب گذاشت و به راه ادامه داد و کمی رفت، به حضرت زهرا سلام الله علیها برخورد کرد، به ایشان گفت: مژده باد بر شما پیامبر اکرم‌(ص) زنده است. حضرت زهرا سلام الله علیها به او  گفت: بار اسبت  چیست؟ پیرزن گفت هر چه دارم به فدای پیامبر اکرم(ص) حضرت زهرا‌(س) دو مرتبه سوال کردند، پیرزن دوباره گفت: هر چه دارم به فدای پیامبر اکرم. شوهر ، دو فرزند،و برادرم هستند که در جنگ شهید شدند، ‌اما مهم نیست چون پیامبر زنده و سالم هستند. با اینکه این پیرزن در فقر به سر می برد و هیچ چیز حتی شام شب نداشت، بخورد، ولی فرمان خدا و پیامبر(ص) برای او ‌مهمتر بود.  این عمل یعنی  عمل به قرآن ، او کسی است که قرآن در تمام وجودش رسوخ پیدا کرده است، جورج جورداق در کتاب تمدن اسلامی می نویسد: در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم ، مردم پا برهنه بودند و غلاف  شمشیر نداشتند و با لیف خرما شمشیر را به گردنشان وصل می گردند، حتی در بعضی اوقات یک خرما را دو نفر  با هم می خوردند. ولی ایمان در قلبشان رسوخ پیدا کرده بود و با یقین می جنگیدند و پیروز می شدند. ایمان واقعی به پیامبر و قرآن داشتند و به آن هم عمل می کردند. در حال حاضر هم  باید قرآن مجید سر مشق زندگی ما شود و همه از نور آن بهره مند شویم .«والسلام»

ارسال نظر