۱۳۸۸/۱۰/۲۳ ۱۴:۵۹:۳۲
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ستاد عمره دانشگاهیان به نقل از امور حج و زیارت صدا و سیما،در يكی از اين مطالب به سند پيوسته به شيخ ابیالقاسم جعفر بنقولويه، امام ششم(ع) فرمودند: «ای مسمع! تو اهل عراقی، بر سرقبر حسين میروی.»، عرض كردم: نه، همه مرا اهل بصره میشناسند و هواخواهان خليفه و دشمنان بسياری از ناصبیهای قبايل و ديگران گرد منند و میترسم نزد اولاد سليمان از وابستگان خليفه سعايت كنند و بر من بشورند.
فرمودند:« ياد مصيبتهای او را نمیكنی.» عرض كردم: چرا. فرمودند: «دل آزده میشوی.» عرض كردم: آری به خدا و گريان میشوم تا خاندانم از چهرهام سوز دلم را مینگرند و ديگر نمیتوانم چيزی بخورم و از رخسارم هويدا است.
فرمودند: «خدا بر اشكت رحمت كند، هلا! تو از آنانی كه برای آزردگی ما آزرده شوند و در شادی ما شادند و در غم ما غمينند و با ما در خوف و امنيت شريكند. هلا! هنگام مرگت حضور دريابی و سفارشت را به ملكالموت بكنند و مژدهای كه چشمت را روشن كند به تو بدهند پيش از آنكه بميری و ملكالموت از مادر نسبت به فرزند خود بر تو دلسوزتر و مهربانتر باشد.»، سپس گريان شد و من هم گريان شدم.
حضرت امام جعفر صادق(ع) فرمودند: «حمد خدا را كه ما را به رحمت خود بر خلقش برتری داد و ما خاندان را به رحمت خود مخصوص گردانيد.»؛ ای مسمع! از روزی كه اميرالمؤمنين(ع) كشته شد، زمين و آسمان به دلسوزی ما گريانند و فرشتگان بيشتر گريه كنند و از آنگاه كه كشته شديم اشك ديده فرشتگان نخشكيده است، يا كسی نيست كه برای ما دلسوزی كند و بگريد و بر آنچه كشيديم جز آن كه هنوز اشك ديدهاش نريخته خدايش رحمت كند و اشكی كه برگونه او روان شود اگر يك قطرهاش در دوزخ افتد آن را چنان خاموش كند كه سوزش نداشته باشد و آن كه برای ما داغدار باشد هنگام مرگ كه ما را بيند چنان شاد شود كه شادی از دلش نرود تا بر سر حوض به ما رسد، كوثر هم از ورود دوست ما خرسند شود، آنقدر به كامش خوشمزه آيد كه نخواهد از سر آن برگردد.»
در حديث ديگر ابوالقاسم جعفر بن قولويه گفته با امام ششم(ع) به حج رفتيم، به او گفتم: يابن رسولالله! اگر قبر حسين بن علی را بشكافند، در قبرش چيزی باشد؛ حضرت امام حعفر صادق(ع)فرمودند: «ای پسر بكر، چه پرسش بزرگی كردی! حسين بن علی با پدر و مادر و برادرش در منزل رسول خدايند و با او همخور و خرسندند و او در يمين عرش است، بدان چسبيده و میگويند: پروردگارا! آنچه به من وعده دادی انجام ده و به زائرين خود مینگرد و به نام آنان و پدرشان و آنچه در بنه دارند عارفتراست از خود آنان به فرزندشان و به گريهكننده خود نظر دارد و برای او بینيازی خواهد و آمرزش طلبد و گويد: ای گريه كننده! اگر آن چه را خدا برايت آماده كرده میدانستی، بيش از آن چه غمينی، خرسند بودی و برای هر گناه و خطای او آمرزش میخواهد».
در حديثی ديگر با پيوست سند به شيخ محمدبن علیبنباويه قمی، با سند از امام رضا(ع) كه فرمودند: هركه مصيبت ما را ياد كند، بگريد و بگرياند، روزی كه ديدهها گريان است چشمش نگريد و هر كه در مجلسی نشيند كه ترويج ما باشد، روزی كه دلها بميرند، دلزنده باشد.»
امام ششم(ع) در حديثی ديگر فرمودند: «آه غمگين در ستم بر ما تسبيح است و توجه به ما عبادت و راز نگهداری ما جهاد در راه خداست.»؛ سپس خود امام ششم(ع) فرمودند: «بايد اين حديث را با طلا نگاشت».
همچنين اين امام بزرگوار فرمودند: «حسين(ع) فرمود: من كشته گريهام، گرفتار كشته شدم و بر خداست كه گرفتاری نزدم نيايد جز آن كه خدا او را خرسند و به خاندانش برگرداند.»
به سند متصل به شيخ صدوق محمدبنعلی بنبابويه قمی، از پدرش، از امام ششم(ع) گويد: امام(ع)فرمودند به فضيل: «دور هم مینشينيد و نقل حديث میكنيد، عرض كرد: آری قربانت! فرمودند: هركس حديث ما را ياد كند، يا نزد او ياد شود و به اندازه پر مگس از چشمش اشك آيد، خدا گناهانش را بيامرزد اگرچه بيش از كف دريا باشد»
در جايی ديگری در اين كتاب آمده كه امام ششم(ع) فرمودند: «هركه يك شعر نوحه برای حسين بخواند و پنجاه كس را بگرياند، بهشت برای او است و هركس شعری در نوحه حسين بخواند و سی كس را بگرياند، بهشت برای او است و هركس بخواند و بيست كس را بگرياند بهشت برای او است و هر كس بخواند در نوحه حسين(ع) و ده كس را بگرياند، بهشت برای او است و هر كس در نوحه حسين(ع) شعری بخواند و يكی را بگرياند، بهشت برای او است و هركس برای حسين(ع) شعری بخواند و خود بگريد، بهشت برای او است و هر كس درباره حسين(ع) شعری بخواند و خود را به گريه زند، بهشت برای او است»
امام رضا(ع) نيز در اين باره فرمودند: «محرم ماهی است كه مردم جاهليت، خونريزی را در آن حرام میدانستند و در آن ماه خون ما ريخته شد و حرمت ما هتك شد و كودكان و زنان ما اسير شدند و آتش به خيمههای ما زدند و هرچه در آن بود غارت كردند و حضرت رسول(ص) را درباره ما رعايت نكردند، روز شهادت حسين(ع) چشم ما را خونين و اشك ما را روان كرد، عزيزان ما در زمين كرب و بلا خوار كرد و تا روز قيامت غم و بلا برای ما گذشت بايد بر چون او بگريند گريهكنندگان، زيرا گريه بر او گناهان بزرگ را بريزد»
سپس فرمودند: «محرم كه میآمد كسی پدرم را خندان نمیديد و تا دهم آن، آزردگی بر او چيره بود و روز دهم آن، روز مصيبت و اندوه گريه او بود و میفرمود: روزی است كه حسين(ع) در آن كشته شد.» و به سندی از شيخ صدوق(ره) از رسول خدا(ص) فرمودند: «موسی بن عمران از پروردگارش خواهش كرد، عرض كرد: پروردگارا! برادرم هارون مرد، او را بيامرز. خدا به او وحی كرد ای موسی! اگر درباره آمرزش اولين و آخرين خواهش كنی اجابتت كنم جز نسبت به كشنده حسين(ع) كه من از قاتلش انتقام كشم.»
به سند متصل به شيخ اجل جعفر بنقولويه(ره) به سند از داوود رقی گفت: حضور امام ششم(ع) بودم كه آب خواست و چون نوشيد گريهاش گرفت و چشمانش پر اشك شد و فرمودند: «ای داود! خدا لعنت كند كشنده حسين(ع) را، هيچ بندهای نيست كه آب نوشد و ياد حسين(ع) كند و قاتلش را لعن كند جز آنكه خدا صدهزار حسنه برايش بنويسد و صدهزار گناهش را فرو ريزد و صدهزار درجه برايش بالا برد و چنان است كه صدهزار بنده آزاد كند و خدا روز قيامت سيراب محشورش كند»
به سندی ديگر امام پنجم و ششم(ع) میفرمودند: «به راستی خدای تعالی از شهادت حسين(ع) به او عوض داد كه امامت را در نژادش و درمان را در تربتش و اجابت دعا را در سر قبرش نهاد و ايام زائرش تا برود و برگردد، از عمرش به شمار نيايد»
محمد بن مسلم گويد: به امام ششم(ع) عرض كردم: «اين فيوضات از قِبَل حسين(ع) میرسد، خود او چه دارد؟ و اين آيه را خواند: «و آن كسانی كه گرويدند و نژادشان در ايمان از آنها پيروی كردند، نژادشان را به آنان ملحق كرديم»
به سند متصل به شيخ صدوق، امام ششم(ع) فرمودند: «آن اسماعيل كه خدا در كتابش گويد: اسماعيل را ياد كن كه صادق الوعد بود و رسول و پيغمبر بود، اسماعيل بن ابراهيم نبود بلكه يكی از پيغمبران است كه خدا او را به قومش مبعوث كرد و او را گرفتند و پوست سر و رويش را كندند، فرشتهای نزد او آمد و گفت: خدای جل جلاله مرا نزد تو فرستاده، هر دستوری خواهی بده، گفت: من به آنچه با حسين(ع) میشود، همدردی میكنم.»
به سند متصل به شيخ جعفر بن محمد بن قولويه قمی به سند از حماد بنعثمان، از امام ششم(ع) فرمودند: «چون پيغمبر(ص) را به معراج بردند به او گفتند: خدايت در سه چيز امتحان كند تا بنگرد صبرت را، گفتند: «به فرمانت تسليم هستم پرورگارا و جز با محك تو توانايی صبر ندارم. آنها چه باشد»
گفته شد: «اول، گرسنگی و مقدم داشتن حاجتمندان بر خود و خاندانت، عرض كرد: پذيرفتم پروردگارا! و راضیام و تسليمم و توفيق و صبر از تو است.» و اما دوم، تكذيب شوی و سختترسان باشی و جان در راه من بدهی و با كفار با مال و جانت نبرد كنی و بر هر آزاری كه از آنها به تو رسد يا از منافقان و بر دردهای جنگ و زخمهای آن صبر كنی، فرمودند: «پروردگارا! پذيرفتم و راضی شدم و تسليمم و توفيق و صبر از تو است»
و اما سوم، در آن چه بعد از تو، خاندانت از كشتار و قتل بينند، اما برادرت از امتت شتم و سرزنش و سركوب و حرمان و كوشش و سختی و ستم بيند و آخر كشته شود. فرمودند: «پروردگارا! تسليمم و پذيرايم و توفيق و صبر از توست»
اما دخترت میگويم:( سپس پيغمبر از مصائب دخترش خبر داد) تا آن كه فرمود: از برادرت دو پسر داشته باشد كه يكی از آنها را به نامردی بكشند و چپاول كنند و نيزه زنند، امتت با او اين كار كنند. فرمودند: «پروردگارا! پذيرفتم و اناالله و انا اليه راجعون و تسليم شدم. از تو است توفيق و صبر.» و اما پسر ديگرش را امتت برای جهاد بخوانند و سپس دست بسته او را بكشند و فرزندان و كسانش كه همراه اويند بكشند و حرمش را غارت كنند و به من استعانت جويد ولی حكم شهادت برای او گذراندهام و برای كسانی كه همراه او باشند، و قتلش حجت هر آن كسی باشد كه در مشرق تا مغرب است و اهل آسمانها و زمين از بیتابی بر او بگريند و فرشتگانی كه توفيق ياری او را نيافتند بر او بگريند، سپس از نژاد او مردی آورم كه با او تو را ياری كنم و شبح او زير عرش نزد من است.
پایان . اجاقی