بررسی عرفان‌های اصيل و كاذب
رسول رضوی:تصوف ساختاری جديد برای جايگزينی ولايت اهل بيت(ع) ساخت

۱۳۸۸/۰۷/۱۱ ۱۵:۲۳:۲۳

به گزارش پایگاه  اطلاع رسانی ستاد عمره دانشگاهیان به نقل از خبرگزاری قرآن(ایکنا)، حجت‌الاسلام و المسلمين «رسول رضوی»، مدير گروه اديان و مذاهب مركز مطالعات و پژوهشگاه فرهنگی حوزه علميه قم، در تبيين تفاوت عرفان‌های جديد با عرفان اسلامی تصريح كرد: در عرفان‌های جديد به طور كلی دو گونه عرفان وجود دارد؛ برخی عرفان‌ها به عنوان عرفان بدون خدا مطرح است و برخی هم به خدا اعتقاد دارند، ولی با راهكارها و ذكرهايی می‌خواهند انسان‌ها را به خود خدا تبديل كنند.

وی در تبيين عرفان‌های بدون خدا گفت: در اين عرفان‌ها انسان‌ها متكی به يك هستی‌شناسی بدون خدا هستند؛ نظامی كه خالق و مخلوقی نيست و يك هستی كه هيچ نيروی برتری بر آن حاكم نيست. اين عرفان‌ها در حقيقت ادای عرفان را در می‌آورند. هنگامی كه نظام خالق و مخلوقی نباشد، عرفان چه معنايی می‌تواند داشته باشد. عرفان عهده‌دار ايجاد رابطه بين خالق و مخلوق است.

اين پژوهشگر حوزه كلام و عرفان در بيان عرفان‌های نوع دوم تصريح كرد: ديدگاهی وجود دارد كه ما با راهكارها و ذكرهايی می‌توانيم انسان‌ها را در اندك زمانی به خود خدا تبديل كنيم. البته خدا به آن معنايی كه آن‌ها قصد می‌كنند. به عقيده آنان برای اين‌ كار نيز به وسيله راهكارهايی می‌توانيم به مقام الوهيت برسيم‌.

وی با بيان اين‌كه در عرفان اسلامی چنين مسئله‌ای معنا ندارد، اظهار كرد: عرفان اسلامی كه مبتنی بر جهان‌شناسی و هستی‌شناسی اسلامی است، نظامی مركب از يك خالق و مخلوق است. تنها يك رابطه‌ عبد و معبودی بين انسان و خداوند وجود دارد. از ابتدا تا انتهای قرآن همواره از واژه عبد استفاده شده است. ما هر روز در نماز می‌گوييم: «اياك نعبد و اياك نستعين». احاديث نيز سرشار از اين معناست است كه ائمه(ع) خود را بندگان خداوند معرفی كرده‌اند؛ يعنی افتخار انبياء(ع) و ائمه(ع) بر عبد بودن بوده است. اصلا رمز و علت آفرينش عبادت است.

اين مدرس مركز تخصصی كلام افزود: زمانی كه اين ساختار را پذيرفتيم، ديگر در نظام اسلامی به دنبال اين نيستيم تا عبد يا معبود را به يكديگر تبديل كنيم، بلكه هر كدام در جايگاه خودشان هستند و عرفان می‌آيد راه‌های عبوديت را به ما معرفی می‌كند؛ يعنی چطور می‌شود عبد كامل شود و به درجه بالای عبوديت برسد. راه‌كارهای عبوديت و نزديكی به معبود چيست؟ اين عرفان هيچ وقت نمی‌خواهد معبود را عبد كند يا عبد را معبود كند. راهكارهای رسيدن به درجه اعلای عبوديت در شريعت اسلامی، سنت پيامبر(ص) و روش اهل‌بيت(ع) است و ما به چيز ديگری نياز نداريم.

اين مدرس مركز تخصصی مذاهب اسلامی خاطرنشان كرد: هنگامی كه پيامبر اسلام(ص) از طريق همين راه و شريعت (اصول و فروع دين) به اين مقام رسيد و اهل‌بيت(ع) از همين طريق به مقام عبوديت رسيدند، ديگر نياز‌ی به عرفان‌های ديگر نيست؛ زيرا هنگامی كه هدف و راه مشخص است، تنها با وجود توجه و آگاهی می‌توان به هدف رسيد.

وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اين‌كه آيا در داخل عرفان اسلامی گروه‌ها و گرايش‌‌هايی پيدا شدند كه افراط و تفريط داشته باشند؟ تصريح كرد: اگر به روز غدير بازگرديد خواهيد ديد، پيامبراكرم(ص) فرمودند: «من كنت مولاه فهذا علی مولاه؛ هركه او را مولی منم، علی مولای اوست». پيامبر(ص) ولی خدا است، پس اهل بيت(ع) هم اولياء الهی هستند. ولايت هم در امور درونی و هم در امور بيرونی بود؛ حكومت در دست پيامبر(ص) بود و ايشان حاكم اسلامی بود. در همان جريان غدير ايشان‌ فرمودند: «آيا من از نفس شما به شما اولی نيستنم؟ همه گفتند: بله.» اين بيان به امور درونی برمی‌گردد. پس اميرالمؤمنين(ع) ولی می‌شود كه هم حاكم درونی است و هم حاكم بيرونی؛ هم امور اجتماعی و حكومتی و هم امور درونی امت اسلامی.

وی افزود: بعد از پيامبر(ص) و اتفاقاتی كه می‌افتد، اين ولايت (البته به معنای ظاهری) از اميرالمؤمنين(ع) و اهل بيت(ع) سلب می‌شود. دو گروه اين حكومت را می‌گيرند؛ خلفای بنی اميه و بنی عباس كه حكومت ظاهری اهل‌بيت(ع) را به زور تصاحب كردند و حكومت در امور درونی نيز توسط صوفيه غصب شد. فرقه‌های صوفيه همين حكومت اهل بيت(ع) بر دل‌ها را با انواع ترفندها غصب كردند.

اين مدرس مركز تخصصی مذاهب اسلامی اين دو گروه را به دو لبه قيچی برای از بين بردن حقوق و ولايت اهل بيت(ع) تشبيه كرد و گفت: به همان اندازه كه ائمه(ع) در مذمت بنی عباس و بنی اميه روايت دارند، در مذمت صوفيه و خلافه‌كاری آنان نيز سخن گفتند. كتاب «الاثنی‌عشريه» نوشته شيخ حرعاملی است كه روايات اهل بيت(ع) در اين زمينه را جمع‌آوری كرده است. اهل بيت(ع) به شدت از همكاری با صوفيه منع كردند.

وی تصريح كرد: در حقيقت ولايت اهل بيت(ع) توسط اين دو گروه غصب شد و ما نمی‌توانيم ولايت غصب شده توسط صوفيه را عرفان اصيل بدانيم. عرفانی اصيل است كه از طريق اهل‌بيت(ع) بوده باشد. در حقيقت صوفيه ساختار جديدی برای جايگزينی ولايت اهل بيت(ع) ساختند؛ يعنی همانطور كه خلافت را ساختند تا جايگزينی برای ولايت ظاهری اهل‌بيت(ع) باشد، تصوف نيز به ‌وجود آمد تا جايگزينی برای ولايت درونی حضرات معصومين(ع) باشد.

مدير گروه اديان و مذاهب مركز مطالعات فرهنگی حوزه علميه قم در پاسخ به اين سؤال كه آيا اين مسئله در داخل شيعه وجود داشته است، تصريح كرد: عرفان شيعه بسته به تعريف ما از آن است؛ اگر منظور ما همان عرفانی است كه از طريق اهل بيت(ع) و علمايی كه در دوره اهل بيت(ع) دستور تبعيت از آنان داده شده است، برگرفته شده باشد؛ عرفان اصيل شيعی است. نماد اين عرفان نيز امير المؤمنين(ع) و نهج‌البلاغه و امام‌سجاد(ع) و صحيفه سجاديه است و هيچ‌گونه تفاوتی در آن نيست. همانطوری كه در فقه و كلام شيعه به صورت مكتب‌های جداگانه مطرح نيست و ما يك كلام شيعه و يك فقه شيعه داريم، يك عرفان شيعه نيز وجود دارد.

پایان پیام.اجاقی

ارسال نظر