و کاش "قدم صدق"رزق ما شود...

۱۴۰۱/۰۶/۱۹ ۱۱:۱۴:۴۶

باید تاول های پا ،خستگی راه و غبار راه نشسته بر چادر و غمی عزیز را به جان خرید،به قلب روانه کرد و همه را به حضرت ارباب(ع) رساند ...

بسم الله الرحمن الرحیم

باید رفت...

باید قدم در این راه نهاد،

باید تاول های پا ،خستگی راه و غبار راه نشسته بر چادر و غمی عزیز را به جان خرید،به قلب روانه کرد و همه را به حضرت ارباب(ع) رساند .

وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ

و کاش "قدم صدق"رزق ما شود.

کاش در این راه نه تنها قدم هایمان که همه اعضا و جوارح مان استقامت و صداقت داشته باشند،

کاش با بقیه الله (عج)هم قدم باشیم .

و ای کاش که این قدم ها وصل شوند به ظهور. وصل شوند به آنجایی که در دعای عهد می خوانیم اللّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ و زمزمه می کنیم وَالسَّابِقِينَ إِلىإِرادَتِهِ...

به راستی که فلسفه ی پیاده روی اربعین جز آمادگی برا تمدن مهدوی و ولایت مداری و قدم پشت سر امام مهدی (عج )و حسینِ (ع)زمانه مان نهادن و حول مغناطیس وجودی او گرد آمدن نیست.

اویی که روزی پرده خواهد برداشت از ظلم ناحقی که در عاشورا بر حضرت حسین بن علی علیه السلام و اهل حرمش روا داشتند و منتقم خواهد بود آنگاه که تکیه بر کعبه ندای حقش در عالم طنین انداز خواهد شد: أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين قتل عَطشاناً، أَلا يَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّيَ الْحُسَين سَحَقوهُ عُدواناً.

و اکنون در این برهه از تاریخ، اگرچه جسم از قافله عشاق عقب افتاده است، اگر چه قدم ها در حسرت متبرک شدن با گرد و خاک طریق الحسین(ع) می سوزند و اگر چه دل هایمان از داغ فراق شعله می کشد و هیچ مرحمی جزو وصال نمی یابیم و افسوس که دستمان از بهشتِ بین الحرمین کوتاه مانده است، اما مگر نه آنکه حقیقت وجودی ما روح ماست؟

مگر نه آنکه بُعد منزل نبود در سفر روحانی؟

و مگر نه آنکه عشق حقیقی را هیچ چهارچوب و جبر جغرافیایی محدود نمی کند ؟

و مگر نه آنکه امام رضا(ع) فرمودند: إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ.. پس اشک های زلال مان را و دل های داغ دارمان از این غم عزیز را تا ابد روانه کربلایِ عشق تو خواهیم کرد یا قتیل العبرات(ع)...

اشک و شور شیرینی که از حبِّ تو در دل ماست، موهبت شیر حلال مادر هایی است که میان روضه هایت اشک هایشان روانه ی چادرهایی میشد که خیمه گاهِ امن کودکی هایمان بود و لقمه حلال پدرانی است که حسین حسین گویان در این عزا و ماتم بر سر و سینه می کوبیدند و مصداق حقیقی شعر محتشم بودند .

یا اباعبدالله(ع) از ما بپذیر .

من هیچِ هیچِ هیچم و در عینِ هیچ نبودنم عشق و غم عزیز تو را دارم و نمی از اشک روضه هایتان را به شادیِ عالم نمی دهم.

حتی اگه یک روز در این دنیا نبودم تا"ما بقیت و بقی الیل و النهار" ، سلام بر تو ، سلام بر تو و غم و عشق عزیزی که در دل زنگار گرفته ی من گذاشتی و دوباره تپید و زنده شد تا به امروز که تنها بهانه ی تپیدنش نام زیبای تو و وصال است به کربلایی که هرگز ندیده و عمریست در فراق، حسرت و اشک می سوزد و می سوزد و می سوزد... .

شیدا قایدحسینی

ارسال نظر