باب حاجات/ ویژه ولادت امام کاظم علیه السلام

۱۴۰۰/۰۴/۲۳ ۰۷:۴۸:۵۹

موسی بن جعفر در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری هنگامی که امام صادق (ع) و همسرش حمیده از حج بازمی‌گشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد. برخی مکان ولادت ایشان را مدینه دانسته‌اند.

موسی بن جعفر در سال ۱۲۸ یا ۱۲۹ هجری قمری هنگامی که امام صادق (ع) و همسرش حمیده از حج بازمی‌گشتند، در منطقه ابواء به دنیا آمد. برخی مکان ولادت ایشان را مدینه دانسته‌اند. درباره تاریخ ولادت امام کاظم(ع) اختلاف است؛ طبری ولادت ایشان را در ذی‌الحجه و طبرسی آن را در ۷ صفر دانسته است. مادر ایشان حضرت حمیده کنیزی از اهل مغرب یا اندلس(اسپانیا) بوده است و نام پدر حمیده را صاعد مغربی (بربری) گفته اند. برادران دیگر امام از این بانو اسحاق و محمد دیباج بوده اند. امام موسی کاظم(ع) هنوز کودک بود که فقهای مشهور مثل ابو حنیفه از او مسئله می پرسیدند و کسب علم می‌کردند.

برخوردهای سیاسی امام موسی کاظم(ع)

دورانى كه امام كاظم عليه السّلام در آن زندگى مى‌ كرد، مصادف با نخستين مرحله استبداد و ستمگرى حكّام عباسى بود.اين اعمال فشار از زمان امام صادق عليه السّلام آغاز شد و تا زمان امام رضا عليه السّلام كه دوره خلافت مأمون بود با شدّت هر چه تمام تر ادامه يافت؛ مردم در زمان مأمون اندكى احساس امنيت سياسى كردند، ولى ديرى نپاييد كه دستگاه خلافت بدرفتارى و اعمال فشار بر مردم را دوباره از سر گرفت. فشار سياسى عباسيان در دوره‌اى آغاز شد كه پيش از آن امام باقر و صادق(ع) با تربيت شاگردان فراوان، بنيه علمى و حديثى شيعه را تقويت كرده بودند و جنبشى عظيم در ميان شيعه پديد آورده بودند.رسالت امام موسی کاظم (علیه السلام) آن بود تا در اين حركت علمى، توازن و تعادل فكرى را ميان شيعيان برقرار كنند.

عصر امام كاظم عليه السّلام دوران بسيار سختى براى شيعيان بود و در اين دوران حركتهاى اعتراض‌آميز متعددى از ناحيه شيعيان و علويان نسبت به خلفاى عباسى صورت گرفت كه از مهم ترين آنها قيام حسين بن على، شهيد فخ - در زمان حكومت هادى عباسى- و نيز جنبش يحيى و ادريس فرزندان عبد الله بود كه در زمان هارون رخ داد. در واقع مهمترين رقيب عباسيان، علويان بودند و طبيعى بود كه حكومت آنان را سخت تحت نظارت آنها بگيرد. امامان شيعه همگى بر لزوم رعايت تقيه پافشارى كرده و مى ‌كوشيدند تا تشكّل شيعه و رهبرى آنها را به طور پنهانى اداره نمايند. طبعا اين وضعيت سبب مى‌شد تا تاريخ نتواند از حركات سياسى آنها ارزشيابى دقيقى به عمل آورد.

امام موسی کاظم(ع) در زندان

امام كاظم عليه السّلام دو بار به دست هارون به زندان افتاده اند كه مرتبه دوم آن از سال 179 تا 183؛ يعنى به مدت چهار سال به طول انجاميده و به شهادت آن حضرت منجر شده است. درباره مرتبه نخست زندان اوّل مدّت قيد نشده است.

دلايل زندانى شدن امام در اين دو بار كه هر دو به دست هارون بوده است عبارت است از:

1- سختگیری های هارون نسبت به علویان به خصوص امام موسی کاظم(علیه السلام)

2- نفوذ بسیار امام و علویان در میان مردم به دلیل اینکه فرزندان رسول خدا(صل الله علیه و آله) هستند.

3- مفترض الطاعه بودن‌ امامان شیعه و ترس دستگاه حکومت از شیعیان به دلیلی این صفت ائمه اطهار؛ مرحوم صدوق از جمله علل به شهادت رسيدن امام كاظم عليه السّلام را آگاهى يافتن هارون از اعتقاد شيعيان به امامت امام دانسته است. هارون فهميد كه شيعيان شب و روز به خدمت امام مى‌رسند. و به خاطر ترس از جان و از دست دادن سلطنتش آن حضرت را به شهادت رسانيد.

4- سعایت برخی از بستگان امام مانندعلی بن اسماعیل بن جعفر (پسر برادر امام) در نزد هارون از امام.

هارون با آن همه سلطه و قدرت، مجبور بود تا دست به چنين توجيهاتى بزند تا اقدامش از طرف مردم مورد انكار و نفرت قرار نگيرد. هارون در همان مسجد دستور توقيف حضرت را صادر كرد. وى دستور داد تا دو كاروان آماده كرده، يكى را به سمت كوفه و ديگرى را به سمت بصره بفرستند. او امام را همراه يكى از اين دو كاروان روانه ساخت. اين كار به اين دليل انجام گرفت تا مردم ندانند امام در كجا زندانى مى‌شود.

هارون، امام كاظم عليه السّلام را نزد حاكم بصره، عيسى بن جعفر بن منصور فرستاد؛ امام چندى در زندان او بسر برد، اما در نهايت، عيسى از اين كار خسته شد و به هارون نوشت تا او را تحويل شخص ديگرى بدهد.در غير اين صورت او را آزاد خواهد كرد، زيرا در تمام اين مدت كوشيده تا شاهدى بر ضد امام به دست آورد، اما چيزى نيافته است.

پس از آن، امام را تحويل فضل بن ربيع دادند. امام مدتى طولانى نزد وى زندانى بود. گفته شده كه از او خواستند تا آن حضرت را به قتل برساند، اما او از اين كار سرباز زد. پس از آن، حضرت را تحويل فضل بن يحيى دادند و مدتى نيز در زندان او بسر برد. مطابق نقل مورّخان او حرمت امام را پاس مى‌ داشت. پس از آن امام كاظم عليه السّلام را تحويل زندانبان ديگرى بنام سندى بن شاهك دادند.

گزیده سخنان آن حضرت

1.امام كاظم عليه السلام : اِنَّ لُقْمانَ قالَ لاِبْنِهِ: يا بُنَىَّ اِنَّ الدُّنْيا بَحْرٌ عَميقٌ قَدْ غَرِقَ فيها عالَمٌ كَثيرٌ فَلتَكُنْ سَفينَتُكَ فيها تَقْوَى اللّه ِ وَ حَشْوُهَا الاْيمانَ وَ شِراعُهَا التَّوَكُّلَ وَ قَيِّمُهَا الْعَقْلَ وَ دَليلُهَا الْعِلْمَ وَ سُكّانُهَا الصَّبْرَ؛

لقمان به فرزندش فرمود: «فرزندم! دنيا دريايى عميق است كه بسيارى در آن غرق شدند. پس بايد در اين دريا، كشتى ات تقواى الهى، بار آن ايمان، بادبانش توكل بر خدا،ناخدايش عقل، راهنمايش علم و سكانش (فرمانش) صبر باشد». [كافى، ج 1، ص 16، ح 12]

2.امام كاظم عليه السلام : كَما لا يَقومُ الْجَسَدُ اِلاّ بِالنَّفْسِ الحَيَّةِ فَكَذلِكَ لا يَقومُ الدّينُ اِلاّ بِالنِّيَّةِالصّادِقَةِ وَ لا تَثْبُتُ النِّيَّةُ الصّادِقَهُ اِلاّ بِالْعَقْلِ؛

همان گونه كه قوام جسم، تنها به جانِ زنده است، قوام ديندارى هم تنها به نيّت پاكاست و نيّت پاك، جز با عقل حاصل نمى شود. [تحف العقول، ص 396]

3.امام كاظم عليه السلام : لَيْسَ مِنّا مَنْ لَمْ يُحاسِبْ نَفْسَهُ فى كُلِّ يَوْمٍ فَاِنْ عَمِلَ خَيْرا اسْتَزادَ اللّه َمِنْهُ وَ حَمِدَ اللّه َ عَلَيْهِ وَ اِنْ عَمِلَ شَيْئا شَرّا اسْتَغْفَرَ اللّه َ وَ تابَ اِلَيْهِ؛

از ما نيست كسى كه هر روز اعمال خود را محاسبه نكند تا اگر نيكى كرده از خدابخواهد بيشتر نيكى كند و خدا را بر آن سپاس گويد و اگر بدى كرده از خدا آمرزش بخواهد و توبه نمايد. [الاختصاص، ص 26]

4.امام كاظم عليه السلام : وَاللّه ِ ما اُعْطِىَ مُوْمِنُ قَطَّ خَيْرَ الدُّنْيا وَالآْخِرَةِ، اِلاّ بِحُسْنِ ظَـنِّهِ بِاللّه ِعَزَّوَجَلَّ وَ رَجائِهِ لَهُ وَ حُسْنِ خُلْقِهِ وَالْكَفِّ عَنِ اغْتياب الْمُؤمِنينَ؛

به خدا قسم خير دنيا و آخرت را به مؤمنى ندهند مگر به سبب حسن ظن واميدوارى او به خدا و خوش اخلاقى اش و خوددارى از غيبت مؤمنان. [بحارالأنوار، ج 6، ص 28، ح29]

5. امام كاظم عليه السلام: اِنَّ لِلّهِ عِبادا فِى الاَْرضِ يَسْعَوْنَ فى حَوائِجِ النّاسِ هُمُ الآْمِنونَ يَوْمَ القيامَةِ؛

خدا را در زمين بندگانى است كه براى رفع نيازهاى مردم مى كوشند. اينان در روزقيامت در امان هستند. [كافى، ج 2، ص197، ح 2]

ارسال نظر