۱۳۹۹/۰۸/۲۴ ۱۳:۳۱:۲۷
همسرم به من گفت باورت نميشود كِي و چگونه به اين سفر دعوت شديم و حتي همسرم ماجرا را كه تعريف كرد اشك در چشمانم حلقه بسته بود.
بنده به همراه همسرم و فرزند عزيزمان به شهر پيامبر(ص) به خانه حضرت فاطمه(س) و به خانه خدا دعوت شديم.در يكي از روزهاي خوب خدا همسرم به من خبر داد كه احتمالاً زائر خانه خدا شويم. اين بهترين خبري بود كه در طول عمرم به من داده ميشد چون بزرگترين آرزويم اين بود كه در جواني به اين سفر مشرف شوم.
همسرم به من گفت باورت نميشود كِي و چگونه به اين سفر دعوت شديم و حتي همسرم ماجرا را كه تعريف كرد اشك در چشمانم حلقه بسته بود.
در يكي از روزهاي ماه مبارك رمضان به همراه خانواده به نمايشگاه قرآن رفته بوديم در بدو ورود به نمايشگاه غرفههايي بود كه كارتهاي مربوط به فرزندان يتيم از سرتاسر كشور عزيزمان ايران بود و هر خانواده ميتوانست كمك خرجي را براي يك يا چند تا از اين ايتام بپردازد.
با ديدن اين غرفهها يادم افتاد كه هميشه وقتي از تلويزيون شاهد خانوادههايي بودم كه سرپرستي يتيمي را برعهده ميگرفتند چقدر به حالشان غبطه ميخوردم. به همسرم پيشنهاد دادم ما نيز يكي از اين بچهها را انتخاب كنيم او نيز مشتاقانه پذيرفت. بچه معصومي كه پدرش را از دست داده بود. من خودم بدون سايه پدر بزرگ شدم اما هيچوقت مشكل مالي نداشتيم، اما هيچ سرمايهاي و هيچ محبتي جاي پدر را برايم پر نكرد. خدا را شاكرم كه ما را قادر به اين كار بزرگ كرد كه دل يتيمي را شاد كنيم تا خداي آن يتيم نيز دل ما را شاد كند.
كارت مربوط به آن يتيم را كه شامل مشخصات و شماره حساب كميته امداد امام خميني(ره) بود را دريافت كرديم گفته بودند در ماه هرچقدر توانش را داشتيم پرداخت كنيم. متأسفانه تا چند ماه بخاطر كار و گرفتاري موفق به پرداخت كمك نشده بوديم. هرچند وقت يكبار به همسرم گوشزد ميكردم كه مبلغي را پرداخت كند. بالاخره روزي اين كار را كرده بود و ميگفت چند دقيقه بعد از پرداخت، زنگ تلفن اتاق كارم بصدا درآمد و گفتند شما خانمتان دانشجو هستند گفته بودم بله. گفته بودند مايليد مكه مشرف شويد جواب داده بودند اگر خدا دعوت كند ما مشتاقيم. ولي هنوز قطعي نشده بود گفتيم براي اينكه زائر شويم نذري بكنيم من نذر كردم اگر خدا ما را دعوت كند بازهم اگر خدا ما را قابل بداند كمك خرجي باشيم براي خانواده بيسرپرست ديگري تا دغدغه مادري كم شود و دل يتيمي شاد.
تازه فهميدم يتيم چقدر پيش خداوند عزيزه! چقدر حرمت داره! كه وقتي دستش را بگيري خداوند زیارت مزار پيامبر(ص) و فاطمه زهراي اطهر(س) و خانه خودش را به تو هدیه می دهد.
نميدانم خدايم را با چه زباني و با چه عملي شكر گويم. خدايم را قسم ميدهم به خداونديش كمكم باشد تا سفر بامعرفتي داشته باشم با بار گناه آمدهام اما خالي از گناه برگردم و هرگز اين لطف و رحمت خداوند را فراموش نكنم.
سودابه كرمي دانشجوی دانشگاه علمي كاربردي دادهپردازي ايران