صبح صادق /ویژه نامه زادروز فرخنده امام جعفر صادق (ع)

۱۳۹۹/۰۸/۱۲ ۱۳:۳۳:۲۶

امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روایتی در روز دوشنبه، هفدهم ربیع ‏الاوّل سال ۸۳ قمری دیده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طیّبه خویش تابناک نمود. 
امام جعفر صادق (ع) در روز جمعه، به هنگام طلوع فجر و به روایتی در روز دوشنبه، هفدهم ربیع ‏الاوّل سال 83 قمری دیده به جهان گشود و عالم انسانی را با انوار طیّبه خویش تابناک نمود. پدرش امام محمد باقر)ع ( وی را به نام عموی نیاکانش جعفر طیّار(ع)، "جعفر" نام نهاد.
 حضرت جعفر بن محمد(ع) دارای یک کنیه معروف به نام "ابوعبدالله" و دو کنیه غیر معروف به نام‏های " ابواسماعیل" و " ابوموسی" بود. هم چنین، دارای القابی چند بود که معروف‏ترین آن‏ها عبارت است از: صادق، صابر، طاهر و فاضل. 
شیعیان و محبّان اهل بیت(ع)وی را به " صادق آل محمد(ص) " می‏ شناسند. زیرا آن حضرت، هرگز سخنی جز راست و درست، چیزی نفرمود. پدر ارجمندش ،امام محمد باقر (ع) است که نَسَب وی با دو واسطه به امیر مؤمنان حضرت علی (ع) و با سه واسطه به پیامبر اکرم (ص) منتهی می ‏گردد.
مادر گرامی امام جعفر صادق (ع)، فاطمه، معروف به " اُمّ فروه" از زنان نیکو سرشت، نیکوکار و نیکورفتار عصر خویش بود. این بانوی باتقوا و متدّین، از جهت فضیلت و منقبت، سرآمد زنان روزگار خود به شمار می‏آمد و امام صادق(ع) در شأن و مقام وی فرمود: مادرم از زنانی بود که ایمان داشت، تقوا پیشه کرده و نیکوکاری می‏نمود و خدا، نیکوکاران را دوست دارد.
امام جعفر صادق (ع) به مدت دوازده سال، حیات با برکت جدّ گرامی‏ اش امام زین العابدین (ع) را درک کرد و از مکتب تربیتی و علمی وی بهره وافر یافت. هم چنین، آن حضرت به مدت 32 سال از وجود شریف پدرش امام محمد باقر (ع) برخوردار بود و در تمام رویدادهای مهم در کنار پدر ارجمندش قرار داشت. مدت امامت امام جعفر صادق(ع)، 33 سال و ده ماه (از ذی حجه سال 114 تا 25 شوال سال 148 قمری) بود و در ایّام زندگی با برکت خویش با خلافت غاصبانه چند تن از خلفای اموی و دو تن از خلفای عباسی به شرح ذیل معاصر بود:
1- عبدالملک بن مروان (65 – 86 ق ) 2- ولید بن عبدالملک (86 - 96 ق ) 3- سلیمان بن عبدالملک (96 – 99)4- عمر بن عبدالعزیز (99 - 101 ق )5- یزید بن عبدالملک (101 - 105 ق) 6- هشام بن عبدالملک (105 - 125 ق ) 7- ولید بن یزید (125 - 126 ق ) 8- یزید بن ولید (126 - 126 ق ) 9- مروان بن محمد (126 - 132 ق ) 10- ابوالعباس سفاح (132 - 136 ق )11- منصور دوانقی (136 - 158 ق )گفتنی است که نُه نفر اوّل از طایفه بنی امیه و دو نفر آخر از خاندان بنی عباس بودند و آن حضرت از هر دو طایفه، سختی‏ها و بی‏مهری‏های فراوانی دید؛ اما چون آن امام بزرگوار در انتهای دوران خلافت ستم کارانه امویان و در آغاز خلافت فریب‏کارانه عباسیان می‏زیست، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زمان انتقال خلافت از یک طایفه غاصب، به طایفه غاصب دیگر و سرگرم شدن آنان به یکدیگر، مکتب اهل بیت (ع) را به مسلمانان بشناساند و زمینه ترویج و تبلیغ این مکتب را مهیّا سازد و از این راه، بیشترین بهره را نصیب اسلام و مسلمانان نماید.
آن حضرت با تشکیل حوزه علمیه و تعلیم شاگردانی مبرز، چون هشام، زراره و محمد بن مسلم، تحول شگرفی در جهان اسلام و مذهب شیعه پدید آورد و جهانیان را با اسلام ناب محمدی (ص) و مکتب حیات بخش اهل بیت (ع) آشنا ساخت. به همین جهت، وی را پایه گذار مذهب "امامیه" دانسته و شعیان امامی اثناعشری را " شیعه جعفری" می‏گویند. سرانجام این امام همام، در 65 سالگی به وسیله زهری که منصور دوانقی، به واسطه عوامل و مزدوران خود در مدینه، به آن حضرت خورانید، مسموم شد و به خاطر شدت زهر، به شهادت رسید. تاریخ شهادت وی، 25 شوال سال 148 قمری می‏باشد. امام موسی کاظم (ع) به همراه سایر فرزندان امام جعفر صادق (ع)، بدن مطهر پدر را پس از غسل، کفن و نماز، در جوار قبر پدر و جدش و عموی پدرش در قبرستان بقیع به خاک سپردند.

عصر امام صادق عليه السلام عصر امام صادق علیه السلام يکي از طوفاني ترين ادوار تاريخ اسلام است که از يک سو اغتشاشها و انقلابهاي پياپي گروههاي مختلف ، بويژه از طرف خونخواهان امام حسين علیه السلام رخ مي داد ، که انقلاب "ابو سلمه " در کوفه و "ابو مسلم " در خراسان و ايران از مهمترين آنها بوده است . و همين انقلاب سرانجام حکومت شوم بني اميه را برانداخت و مردم را از يوغ ستم و بيدادشان رها ساخت . ليکن سرانجام بني عباس با تردستي و توطئه ، بناحق از انقلاب بهره گرفته و حکومت و خلافت را تصاحب کردند . دوره انتقال حکومت هزار ماهه بني اميه به بني عباس طوفاني ترين و پر هرج و مرج ترين دوراني بود که زندگي امام صادق علیه السلام را فراگرفته بود . و از ديگر سو عصر آن حضرت ، عصر برخورد مکتبها و ايده ئولوژيها و عصر تضاد افکار فلسفي و کلامي مختلف بود ، که از برخورد ملتهاي اسلام با مردم کشورهاي فتح شده و نيز روابط مراکز اسلامي با دنياي خارج ، به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجاني براي فهميدن و پژوهش پديد آورده بود . عصري که کوچکترين کم کاري يا عدم بيداري و تحرک پاسدار راستين اسلام ، يعني امام علیه السلام ، موجب نابودي دين و پوسيدگي تعليمات حيات بخش اسلام ، هم از درون و هم از بيرون مي شد . اينجا بود که امام علیه السلام دشواري فراوان در پيش و مسؤوليت عظيم بر دوش داشت . پيشواي ششم در گير و دار چنين بحراني مي بايست از يک سو به فکر نجات افکار توده مسلمان از الحاد و بي ديني و کفر و نيز مانع انحراف اصول و معارف اسلامي از مسير راستين باشد ، و از توجيهات غلط و وارونه دستورات دين به وسيله خلفاي وقت جلوگيري کند . علاوه بر اين ، با نقشه اي دقيق و ماهرانه ، شيعه را از اضمحلال و نابودي برهاند ، شيعه اي که در خفقان و شکنجه حکومت پيشين ، آخرين رمقها را مي گذراند ، و آخرين نفرات خويش را قرباني مي داد ، و رجال و مردان با ارزش شيعه يا مخفي بودند ، و يا در کر و فر و زرق و برق حکومت غاصب ستمگر ذوب شده بودند ، و جرأت ابراز شخصيت نداشتند ، حکومت جديد هم در کشتار و بي عدالتي دست کمي از آنها نداشت و وضع به حدي خفقان آور و ناگوار و خطرناک بود که همگي ياران امام علیه السلام را در معرض خطر مرگ قرار مي داد ، چنانکه زبده هايشان جزو ليست سياه مرگ بودند . "جابر جعفي " يکي از ياران ويژه امام است که از طرف آن حضرت براي انجام دادن امري به سوي کوفه مي رفت . در بين راه قاصد تيز پاي امام به او رسيد و گفت : امام علیه السلام مي گويد : خودت را به ديوانگي بزن ، همين دستور او را از مرگ نجات داد و حاکم کوفه که فرمان محرمانه ترور را از طرف خليفه داشت از قتلش به خاطر ديوانگي منصرف شد . جابر جعفي که از اصحاب سر امام باقر علیه السلام نيز مي باشد مي گويد : امام باقر علیه السلام هفتاد هزار بيت حديث به من آموخت که به کسي نگفتم و نخواهم گفت ... او روزي به حضرت عرض کرد مطالبي از اسرار به من گفته اي که سينه ام تاب تحمل آن را ندارد و محرمي ندارم تا به او بگويم و نزديک است ديوانه شوم . امام فرمود : به کوه و صحرا برو و چاهي بکن و سر در دهانه چاه بگذار و در خلوت چاه بگو : حدثني محمد بن علي بکذا وکذا ... ، ( يعني امام باقر علیه السلام به من فلان مطلب را گفت ، يا روايت کرد ) . آري ، شيعه مي رفت که نابود شود ، يعني اسلام راستين به رنگ خلفا درآيد ، و به صورت اسلام بني اميه اي يا بني عباسي خودنمايي کند . در چنين شرايط دشواري ، امام دامن همت به کمر زد و به احيا و بازسازي معارف اسلامي پرداخت و مکتب علمي عظيمي به وجود آورد که محصول و بازده آن ، چهار هزار شاگرد متخصص ( همانند هشام ، محمد بن مسلم و ... ) در رشته هاي گوناگون علوم بودند ، و اينان در سراسر کشور پهناور اسلامي آن روز پخش شدند . هر يک از اينان از طرفي خود ، بازگوکننده منطق امام که همان منطق اسلام است و پاسدار ميراث ديني و علمي و نگهدارنده تشيع راستين بودند ، و از طرف ديگر مدافع و مانع نفوذ افکار ضد اسلامي و ويرانگر در ميان مسلمانان نيز بودند . تأسيس چنين مکتب فکري و اين سان نوسازي و احياگري تعليمات اسلامي ، سبب شد که امام صادق علیه السلام به عنوان رئيس مذهب جعفري ( تشيع ) مشهور گردد . ليکن طولي نکشيد که بني عباس پس از تحکيم پايه هاي حکومت و نفوذ خود ، همان شيوه ستم و فشار بني اميه را پيش گرفتند و حتي از آنان هم گوي سبقت را ربودند . امام صادق علیه السلام که همواره مبارزي نستوه و خستگي ناپذير و انقلابيي بنيادي در ميدان فکر و عمل بوده ، کاري که امام حسين علیه السلام به صورت قيام خونين انجام داد ، وي قيام خود را در لباس تدريس و تأسيس مکتب و انسان سازي انجام داد و جهادي راستين کرد.

ارسال نظر