ماه قبیله /خلاصه ای از زندگی نامه حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام)

۱۳۹۹/۰۶/۰۵ ۱۳:۳۲:۵۶

حضرت عباس (ع) در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان (ع) و امام حسن (ع) و امام حسین (ع) کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند.

خاندان حضرت عباس علیه السلام:

در سال 26 هجری قمری، حضرت عباس علیه السلام پا به عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش(ام البنین) بود.

چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه علیها السلام بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.

امیرالمومنین علیه السلام از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نام های عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.

عباس علیه السلام ازبرادران دیگرش بزرگ تر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین علیه السلام وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.

ارادت قلبی ام البنین علیها السلام به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله آنقدر بود که امام حسین علیه السلام را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین علیه السلام باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین علیه السلام به او داده شد، فرمود: رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین علیه السلام.

دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

در روزهای کودکی عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایی و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهی و رفتار آسمانی اش بر وی تاثیر می نهاد. او از دانش و بینش علی علیه السلام بهره می برد. حضرت در باره تکامل و پویایی فرزندش فرمود:«ان ولدی العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا می گیرد، از من معارف فرا گرفت».

در آغازین روزهایی که الفاظ بر زبان وی جاری شد، امام علیه السلام به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس گفت: یک، حضرت ادامه داد: بگو دو، عباس خودداری کرد و گفت: شرم می کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ام، دو، بگویم.

پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ای پاک و مبارک برای ایام نوجوانی و جوانی عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگی باشد. گاه که علی علیه السلام با نگاه بصیرت آمیز خود آینده عباس را نظاره می کرد، با لبختدی رضایت آمیز، سرشک غم از دیدگان جاری می کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه می پرسید، می فرمود: دستان عباس در راه یاری حسین علیه السلام قطع خواهد شد.

آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر می داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ابی طالب در بهشت پرواز کند. محبت پدری گاه علی علیه السلام را بر آن می داشت تا پاره پیکرش را ببوسد، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامی آشنا سازد. از این رو لحظه ای عباس را از خود دور نمی ساخت. فرزند پاکدل علی علیه السلام در مدت 14 سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.

در ایام دشوار خلافت، لحظه ای از وی جدا نشد و آنگاه که در سال 37 هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه ای جاوید آفرید.

مقام علمی حضرت عباس علیه السلام

حضرت عباس علیه السلام در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان علیه السلام و امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند.

لذا از خاندان عصمت علیهم السلام در مورد حضرت عباس علیه السلام نقل شده است که فرموده اند:«زق العلم زقا»یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می دهد، اهل بیت علیه السلام نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.

علامه محقق، شیخ عبدالله مامقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه علیهم السلام و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.

مقام حضرت عباس علیه السلام نزد ائمه علیهم السلام

اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس علیه السلام را از دیدگاه امامان معصوم علیهم السلام دریابیم، کافی است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس علیه السلام توجه کنیم.

در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین علیه السلام حاضر شد و در راس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین علیه السلام به حضرت عباس علیه السلام فرمود: برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه می خواهند.

در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می فرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس علیه السلام دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بی مورد و گزاف نمی گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس علیه السلام را به اردوی دشمن می فرستد.

روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس علیه السلام از ا سب بر روی زمین افتاد، امام حسین علیه السلام فرمودند:«الان انکسر ظهری و قلت حیاتی؛یعنی اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد».[1]این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس علیه السلام و نقش او در پشتیبانی از امام حسین علیه السلام است.

امام زمان علیه السلام، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس علیه السلام را چنین مورد خطاب قرار می دهند: «السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له، الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی»[2]

«امام زین العابدین علیه السلام به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب علیه السلام نظر افکند و اشکش جاری شد. سپس فرمود: هیچ روزی بر رسول خدا علیه السلام سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد سپس امام زین العابدین علیه السلام فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین علیه السلام نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین علیه السلام ایستادند و می پنداشتند، که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها می خواستند از طریق ریختن خون امام حسین علیه السلام به پروردگار نزدیک شوند. به خدا سوگند، آن حضرت، ایشان را موعظه می فرمود ولی در آنان مؤثر واقع نشد و کار را تا آنجا کشاندند که حضرتش را از روی ظلم وجور و دشمنی به شهادت رساندند.

آنگاه امام زین العابدین علیه السلام فرمود: خداوند حضرت عباس علیه السلام را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب علیه السلام هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس علیه السلام نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند». [3]

ایثار و جانبازی، راز و رمز تعالی حضرت عباس علیه السلام

با توجه به روایاتی که در شان حضرت عباس علیه السلام از ائمه علیهم السلام رسیده و در آن به ایثار و فداکاری در راه امام خویش تصریح شده است، به روشنی، فضیلت و مقام آن بزرگوار آشکار می شود. حضرت عباس علیه السلام فرزند کسی است که آیه «و من الناس یشری نفسه ابتغاء مرضات الله»[4]در شانس نازل شد و از سلاله دودمانی است که اسوه ایثار و از خودگذشتگی بودند و سوره هل اتی، در شان ایثار ایشان نازل شده است.

فداکاری، ایثار و جانبازی در اسلام و مکتب اهل بیت علیهم السلام از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ به طوری که امیرمومنان در جایی ایثار را برترین فضیلت اخلاقی می داند.

در جایی دیگر، علی علیه السلام ایثار را بالاترین عبادت معرفی می نماید و در روایتی دیگر غایت و هدف تمام مکارم اخلاقی را ایثار و از خودگذشتگی می داند.

علی علیه السلام در قسمتی از نامه خود به حارث همدانی می فرماید: بدان که برترین مومنان کسی است که در گذشتن از جان و خانواده و مال خویش از دیگر مومنان برتر باشد.

حال در اینجا این سوال مطرح می شود که، مگر سایر شهیدان از جان خود نگذشتند، پس چه چیزی حضرت عباس را از سایر شهیدان متمایز می سازد؟

جواب این است که معرفت حضرت عباس علیه السلام از همه شهیدان والاتر و اطاعتش از امام خویش، کاملتر بود. براساس دیدگاه اسلام و مکتب اهل بیت علیه السلام آنچه اعمال نیک را از یکدیگر متمایز می سازد و ارزش اعمال را متفاوت می کند، همان معرفت و بینش و نیت شخص است و کلام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله که فرمود:«ضربة علی یوم الخندق افضل من عباده الثقلین»[5]شاید ناظر به این معنا باشد.

در ضمن روایاتی که در مورد ثواب و عقاب عمل به صورتهای گوناگون و متفاوت نقل شده، به این دلیل است که ثواب یا عذاب یک عمل معین، با توجه به معرفت و نیت عامل آن متفاوت می شود. به عنوان مثال، ثواب زیارت امام رضا علیه السلام در روایت های معتبر به صور متفاوت نقل شده است و در بعضی روایات تصریح شده که این تفاوت ثواب، به دلیل تفاوت در معرفت اشخاص است.

آری حضرت عباس علیه السلام با کمال معرفت در راه دین و امام خویش جانبازی نمود و مراحل کمال و تعالی را طی کرد.

القاب تابناک حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام

-قمر بنی هاشم

بهره مندی بسیار عباس از جمال و جلال و سیمای سپید و زیبا و سیرت سبز و نورانی، زمینه ساز این لقب است.

-باب الحوائج

کریمی از دودمان کریمان که چون حاجتمندی سوی او روی کند، خواسته هایش را برآورده می سازد.

-طیار

بیانگر مقام و عظمت حضرت عباس علیه السلام در فضای عالم قدس و بهشت جاودان است.

-الشهید

شهادت، که نشان نمایان ابوالفضل علیه السلام است و در چهره حیات او درخشندگی بسیار دارد، زمینه ساز این لقب است.

-سقا

دلاوری عباس در صحنه های حیرت آور آب رسانی به تشنگان، سبب این لقب شد.

-عبد صالح

لقبی که حضرت صادق علیه السلام در زیارت عموی گرانقدرش بدان اشاره دارد:

«السلام علیک ایها العبد الصالح؛ سلام بر تو، ای بنده صالح خدا»

-سپه سالار

صاحب لواء یا سپه سالار لقب بزرگترین شخصیت نظامی است و عباس در روز عاشورا این لقب را از آن خود ساخت.

-پرچمدار و علمدار

یادآور دلاوی و حفظ لشکر در برابر دشمن است. علمداری عباس علیه السلام این لقب را برایش به ارمغان آورد.

-ابوقربه

(صاحب مشک)، عمید (یاور دین خدا)، سفیر(نماینده حجت خدا)، صابر(شکیبا)، محتسب(به حساب خدا گذارنده تلاش ها)، مواسی(جانباز و مدافع حق)، مستعجل(تلاش گری مهربان در برآوردن حاجات دیگران) و. .. از دیگر لقب های ابوالفضل است.

پی نوشت ها:

[1]در سوگ امير آزادى(ترجمه مثير الأحزان )، ص: 259

[2]مجلسی، بحارالانوار، ج 45، 66.

[3]الامالی للصدوق، ص 462.

[4]بقره، 207

[5]شرح الكافي-الأصول و الروضة(للمولى صالح المازندراني)، ج‏12، ص: 393

منبع : کتاب فرهنگ عاشورا , محدثی، جواد

ارسال نظر