دل نوشته عتبات دانشجویی؛
شاکرم در صف بین الحرمین نام مرا مهر زدی...

۱۳۹۹/۰۴/۰۹ ۰۹:۰۴:۰۸

 من خدایی دارمTکه مرا می بیند و از اعماق دلم آگاه است!در میان تب اشکم به فراسوی خیال تا شب عرش،لحظه ی ریختن سیل ز چشمان ترم،عطرآرامش او بار دگر بر من خورد...

من خدایی دارم

که مرا می بیند

و از اعماق دلم آگاه است

درمیان تب اشکم به فراسوی خیال تا شب عرش

لحظه ی ریختن سیل ز چشمان ترم

عطرآرامش او بار دگر بر من خورد

عطردلدادگی از عشق مناجات خدا در حرم شاه خراسان پیچید

اشک ریزان، طلب زانو زدن درحرم یار وفادار حسین را کردم

شور بین الحرمین

قبه ی دلدار دلم را می برد

تا که یک شب که نوای ملکوت

آسمان روشن کرد

زائرکرببلا گشتم و اشکم دل من روشن کرد

نام من را شه خوبان نجف امضاکرد

نام من را پسرشیر خدا امضاکرد

نام من را عمو عباس،علمدارحرم امضاکرد

شاکرم در صف بین الحرمین نام مرا مهر زدی

یاحسین معرفت این سفر عشق درون دل من افزون کن

تا شود توشه ای در روز جزا

در شب مرگ

یا به وقت گذر از راه صراط

زهره شفیعی از اصفهان

ارسال نظر