عید فطر، جشن پیروزى بر طاغوت نفس

۱۳۹۹/۰۳/۰۳ ۱۷:۱۹:۵۲

واژه «عید» از ریشه عود گرفته شده و به معناى بازگشت است, و واژه «فطر» از فطرت گرفته شده و به معناى سرشت است. بنابراین عید فطر; یعنى بازگشت به فطرت و سرشت. 

واژه «عید» از ریشه عود گرفته شده و به معناى بازگشت است, و واژه «فطر» از فطرت گرفته شده و به معناى سرشت است. بنابراین عید فطر; یعنى بازگشت به فطرت و سرشت. بازگشت از این نظر که آیا رابطه ما با فطرت پاک انسانى به طور صحیح برقرار است یا نه؟ آیا آن اعماق روح و فطرت پاکى که خداوند به ما داده و بر اثر حجاب هاى جهل, انحراف و گناه, زنگار بر رویش نشسته, در کلاس ماه رمضان زنگارها زدوده شده اند یا نه؟ که اگر چنین است باید ابتداى نجات و آغاز پیروزى بر طاغوت نفس را در نماز عید فطر اعلام بدارند و جشن بگیرند. به عنوان این که: آن چه را در ماه رمضان آموخته اند و در راه خودسازى و بهسازى به کار برده اند ابراز بدارند, با کلمات و حرکات, بلکه در قلب و درون, با تمام وجود و احساس, و با شعار آمیخته با شعور و فریاد برون و درون که:

«إلله إکبر, إلله إکبر, لا اله الا الله و إلله إکبر و لله الحمد والحمد لله على ما هدانا و له الشکر على ما إولانا; خدا بزرگ تر از آن است که توصیف گردد. آرى چنین است, معبودى جز خداى یکتا و بى همتا نیست, و خدا بزرگ تر از آن است که وصف شود, حمد و سپاس اختصاص به ذات پاک خدا دارد به خاطر آن که ما را ـ در راستاى پاکسازى و بهسازى ـ هدایت کرده, و شکر او را که جمعیت ما و امت ما را برترین جمعیت و امت قرار داده است.»

رمضان اندک اندک پایان مى پذیرد, و به انتهاى خود مى رسد, مسلمانان در مکتب رمضان و روزه, در پرتو آیات قرآن و نیایش ها و تقویت صبر و اراده, پس از فراگیرى و آموزش به خودسازى پرداخته اند; اینک جشن مى گیرند که در راه پر دست انداز جهاد اکبر, با گام هاى استوار عبور کرده اند و به مقصود رسیده اند. چرا که براى انسان بازگشت به خویشتن, فرا رسیدن بهار معنویت است; مانند درختانى که پس از گذران زمستان سرد زمستانى, به بهار رسیده اند و در مسیر حرکت قرار گرفته اند, به راستى چه عیدى شیرین تر و چه پیروزىاى شکوهمندتر از بازگشت به خویشتن, و پیروزى بر طاغوت نفس اماره؟ که فطرت را زیر پاى سهمگین خود منکوب کرده است.

مسئله عید و فطرت در قرآن

براى این که مسئله «بازگشت به فطرت» را که ماهیت عید فطر را تبیین مى کند, بهتر بفهمیم و به اهمیت آن, بهتر و عمیق تر پى ببریم, مسئله عید و فطرت را به طور خلاصه از دیدگاه قرآن, مورد بررسى قرار مى دهیم.

در قرآن مجید کلمه عید یک بار آمده, که در رابطه با حضرت عیسى(ع) و حواریون و شاگردان مخصوص او است, به این ترتیب که: آن شاگردان مخصوص براى تکمیل ایمان خود به عیسى(ع) گفتند: «آیا پروردگار تو مى تواند غذایى از آسمان (مائده) براى ما بفرستد؟» حضرت عیسى(ع) از این تقاضا که بوى شک و تردید مى داد, نگران شد و به آنها فرمود: «از خدا بترسید اگر ایمان دارید.» ولى به زودى حضرت عیسى(ع) دریافت که مقصود آنها مشاهده معجزه بزرگ از عیسى(ع) است, تا در پرتو دیدار آن, قلبشان پاک و سرشار از اطمینان و یقین گردد, از این رو به خدا عرض کرد: «اللهم ربنا انزل علینا مائده من السمإ تکون لنا عیدا لاولنا و آخرنا و آیه منک;(1) خداوندا! مائده اى از آسمان بر ما بفرست تا عیدى براى اول و آخر ما باشد و نشانه اى از تو.»

و از آن جا که روز نزول مائده روز بازگشت به پیروزى و پاکى و ایمان به خدا بوده است, حضرت مسیح(ع) آن را ((عید)) نامیده است, و مطابق روایات چون ((مائده)) در روز یک شنبه نازل شده, مسیحیان این روز را مانند جمعه ما مسلمانان, روز عید مى دانند و تعطیل مى کنند. نتیجه این که در قرآن کلمه ((عید)) به عنوان تکمیل ایمان, و وصول به مرحله یقین که اساس خودسازى است, مطرح شده است. بنابراین ما که پیرو قرآن هستیم, باید به مسئله عید به عنوان محور پاکسازى و بهسازى بنگریم. عید فطر وقتى براى ما عید واقعى است که در مسیر خودسازى, پیروز شده باشیم, و تحول عمیقى در ما پدیدار شده باشد.

اما در مورد فطرت, باید توجه داشت که قرآن با صراحت, خداشناسى و دین را مسئله اى فطرى مى شمرد. آیات متعددى در قرآن به این مطلب دلالت دارد, از جمله در آیه 30 روم مى خوانیم: «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التى فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم; اى پیامبر! روى خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن, این فطرتى است که خداوند انسان ها را بر آن آفریده, دگرگونى در آفرینش خدا نیست».

این آیه با صراحت بیان کننده آن است که دین اسلام بر اساس فطرت و سرشت و نهاد انسان مى باشد, و دستورهاى آن همه و همه هماهنگ با درون ذات وجود انسان است, و اگر فطرت از دستبرد جهل, خرافات, تبلیغات غلط و تربیت هاى ناسالم, محفوظ باشد, همان را مى خواهد که آیین ناب اسلام آن را مى خواهد, و خداوند آئینش را بر اساس نیازهاى فطرى بشر تدوین نموده است. و اگر انسان داراى فطرت نخستین, به دور از حجاب ها و زنگارها باشد, بدون هیچ گونه تردید و دغدغه, راه توحید و دستورهاى صحیح الهى را مى پسندد و برمى گزیند, معناى جهاد اکبر و مبارزه بى امان با طاغوت نفس این است که پرده ها و حجاب ها و زنگارها را از روى فطرت پاک برداریم و آن را پیروى کنیم.

فطرت در تعبیرات دانشمندان بر دو گونه است: فطرت عقل و فطرت دل. فطرت عقل یعنى استدلال روشن عقلى, که انسان بعد از رسیدن به کمال عقل با مشاهده نظام جهان و دقت در اسرار هستى, بى درنگ به این حقیقت منتقل مى شود که محال است, این نظام و اسرار شگفت انگیز معلول مبدئى فاقد عقل و شعور باشد و این «عقل فطرى» بدون نیاز به استاد و معلم به مقصود مى رسد, ولى فطرت مفهوم دیگرى نیز دارد که از آن تعبیر به «فطرت دل» مى شود, که تفسیر فطرى بودن دین با این تعبیر, صحیح تر و مناسب تر به نظر مى رسد. و منظور از آن این است که انسان وقتى به اعماق جانش مى نگرد, نور حق را مى بیند, و ندایى را با گوش دل مى شنود, ندایى که او را به سوى مبدإ علم و قدرت بى نظیر هستى دعوت مى کند, که گاهى از آن تعبیر به «درک وجدانى» مى شود, مانند آن که وقتى انسان یک گل زیبا را مى بیند, بدون مقدمه و استدلال به زیبایى آن پى مى برد و از آن لذت مى برد. اینک پس از این بیان به اصل بحث باز مى گردیم که «عید فطر» به معناى بازگشت به فطرت است, یعنى مسإله جهاد اکبر و خودسازى در ماه رمضان, انسان را به مقامى مى رساند که پرده هاى جهل, هواپرستى و خرافات و هرگونه موانع ضد فطرت, از سر راه فطرت برداشته مى شود, و انسان مسلمان در این هنگام به فطرت ناب خود که از درون ذات وجودش مى جوشد باز مى گردد, همان فطرتى که آیینه صاف خدانما و حق نما است; همان پیامبر باطن که اگر از اسارت زنجیرهاى جهل و هواپرستى آزاد گردد, راهنماى کامل و دقیق انسان به سوى کمالات است. و به طور روشن موجب سعادت انسان مى گردد. هرگاه انسان در پرتو فیوضات و برکات ماه رمضان و عبادت روزه, به این درجه رسید, به حقیقت مفهوم عید فطر رسیده است, و آغاز ماه رمضان در واقع براى او عید است و باید جشن پیروزى بگیرد, وگرنه هرگز براى او عید نخواهد بود.

جالب این که در آیه مذکور, دین «قیم» و استوار و به عبارت دیگر خالص و ناب, آن دینى است که با فطرت بی آلایش و سالم آمیخته شده باشد.

نکته قابل توجه این که شواهد زنده متعدد عینى وجود دارد که نشان دهنده فطرى بودن ایمان به حق است; مانند واقعیت هاى تاریخى که نشان مى دهد, در میان هر ملتى در هر دوره اى اعتقاد به خداشناسى و مذهب وجود داشته است, چنان که شواهد باستان شناسى و آثار و علائم به جا مانده از دوره هاى قبل از تاریخ بیان کننده این واقعیت است.

مطالعات روانى و اکتشافات روان کاوى در ابعاد روح انسان نیز شاهد دیگرى بر فطرى بودن اعتقادات دینى است, روان شناسان چهار تمایل عالى و اصیل را به عنوان ابعاد چهارگانه روح معرفى مى کنند که عبارت اند از حس دانایى, حس زیبایى, حس نیکى, و حس مذهبى. که این خود نیز دریچه دیگرى بر فطرى بودن دین است.(2)

شاهد دیگر بر واقعیت فطرى بودن دین حق, «ناکامى تبلیغات ضد مذهبى» است, که در همه جاى دنیا مشاهده مى شود, فروپاشى شوروى و کمونیسم در عصر حاضر یکى از نمونه هاى آن است.

و هم چنین تجربیات شخصى در سختى هاو رنج ها شاهد دیگر بر توجه انسان به خواست فطرت یعنى خداجویى و پناه آوردن به حق است, که در قرآن در آیات گوناگونى به این مطلب اشاره شده است.

این بحث را با چند گفتار از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) پایان مى بریم:

در حدیث معروفى از پیامبر اکرم(ص) مى خوانیم فرمود: «کل مولود یولد على الفطره حتى لیکون ابواهما اللذان یهودانه و ینصرانه;(3) هر نوزادى بر فطرت اسلام و دین خالى از شرک آفریده شده است, و رنگ هایى همچون یهودیت و نصرانیت انحرافى است که از طریق پدر و مادر به آنها انتقال مى یابد.»

و امیر مومنان در ضمن گفتارى مى فرماید: «فبعث فیهم رسله, و واتر الیهم انبیائه لتستإدوهم میثاق فطرته;(4) خداوند رسولان خود را به سوى انسان ها فرستاد و انبیاى خود را یکى پس از دیگرى مإموریت داد تا وفاى به پیمان فطرت را از آنها مطالبه کند.»

نتیجه این که نباید فطرت را که همانند آیینه خدانما و حق جو, در درون, ما را راهنمایى مى کند, و آیین حق را نشان مى دهد به باد فراموشى بسپاریم, بلکه باید در پرتو جهاد اکبر به ویژه در ماه رمضان خود را به این مرحله برسانیم تا از این پیامبر و چراغ فروزان درون بهره مند گردیم.

پى نوشت ها:

1 ) مائده (4) آیه 114.

2 ) شرح این مطلب در کتاب ((حس مذهبى یا بعد چهارم روح انسانى)) ترجمه مهندس بیانى آمده است.

3 ) علامه طبرسى, تفسیر جمع الجوامع, ذیل آیه 30 روم.

4 ) سید رضى, نهج البلاغه, خطبه اول.

(برگرفته از: نشریه پاسدار اسلام شماره 194، سال 1376، نویسنده : محمد محمدی اشتهاردى )