همیاران لبیک می نویسند؛
علی(ع) به آرزویش، به پروردگارش، رسید...

۱۳۹۹/۰۲/۲۷ ۱۱:۲۱:۱۴

برای علی(علیه السلام) در راه آنچه دین خدا را حفظ می‌کرد، درد معنا نداشت؛اما این آخری طعمش فرق می کرد،این درد، دردِ رستگاری بود...

صحنه را مجسم کن!

پشت سرش -مرد که چه عرض کنم- نامردی خارجی، نزدیکتراز بقیه ایستاده..شقی ترینِ اشقیا.. آنقدر نزدیک هست که می توان سیاهی سجده‌ی "عَن صَلاتِهِم ساهون" و عبادت "الذین هم یراءون" را در چهره اش ببینی.

خوب دقت کن، عقب تر، چه می بینی؟ امتی ره گم کرده ایستاده، عده ای شاید برای این آمده اند ببینند حاکمشان در ماه رمضان نماز می خواند یا نه!

همان که رسول خدا(ص) او را سزاوارتر از مومنین به خودشان می داند و در وصفش فرموده:« علی را جز من و خدا نشناختیم.»

و علی(علیه السلام)...

رو به رویش خداست، آنکه تمام هستیش را برای رضایش داده، خداوندی که گواهی کرده، علی (علیه السلام) مصداق «یشری نفسه ابتغاء مرضات الله» است، در تمام عمر جانش را در ازای رضایتم می‌دهد؛فعل، مضارع است؛ یعنی پیشگوییِ خدایی!

در این میان بند و ریسمانی هم هست که او را به دنیا بسته، دنیایی که هیچ سهمی در زندگی‌ش نداشت؛از آن بیزاربود و چقدر علی(علیه السلام) برای باز شدن این ریسمان بیتاب بود،از لیلة‌المبیت و پیش از آن، تا آن صبحی که وعده‌اش را از رسول خدا گرفته بود.

قاتل آمد، شمشیر کشید، و ارکان هدایت بشر بریده شد.در این میان علی (علیه السلام) شادمانه گفت:«فزتُ و رب الکعبة»

انگار -مثل همیشه- دردی حس نکرده!

مثل احد که چشمه چشمه خون از بدنش می جوشید و مثل پروانه ای ، پیغمبرخدا را طواف می کرد و شمشیر میزد علیه جاهلیت!مثل پینه های شانه‌اش،مثل دردِ یادِ همسر!

برای علی(علیه السلام) در راه آنچه دین خدا را حفظ می‌کرد، درد معنا نداشت؛اما این آخری طعمش فرق می کرد،این درد، دردِ رستگاری بود!فزتُ و رب الکعبه، رستگار شدم، به پروردگار کعبه قسم رستگار شدم.

این درد، دردِ اتمام بود،اتمامِ محنت هایِ علی(علیه السلام)،اتمامِ بودن با این مردم بی ارزش،اتمامِ دندانی که برای حفظ دین خدا بر جگرش می فشرد و استخوانی که در گلویش بود.

تمام شد دنیا برای علی(علیه السلام)،آنچه آرزویش را داشت اتفاق افتاد!تمام شد دوری از پروردگاری که عمری در مسیرش از مکه تا مدینه و از مدینه تا کوفه بلاها کشیده بود!علی(علیه السلام) به آرزویش، به پروردگارش، رسید.

علی یزدان‌پناه،همیار لبیک

ارسال نظر

نظرات کاربران :

  مصطفی :

خوندن این متن خیلی حس خوبی داشت، ممنون