دل نوشته عتبات دانشجویی؛
حسین،تو واژه تازه ای هستی که امسال به واژه نامه دلم اضافه شدی!

۱۳۹۹/۰۱/۰۴ ۱۳:۳۴:۵۵

حسین،تو واژه تازه ای هستی که امسال به واژه نامه دلم اضافه شدی،شدی یکی از آدم های مهم زندگی ام.هنوز از محرم پارسال یک سال هم نگذشته...

همین ماه محرم امسال بود که آرام آرام آمدی سراغم،در این 29 سال نمی دانم کجا بودم.همه دنبال تو بودند ولی من نمی دانم کجا بودم.دیوانه می شوم وقتی فکر می کنم 29 سال بدون تو زندگی کرده ام.29 سال غافل،29 سال خواب بوده ام.

همیشه هم اتاقی ام را می دیدم به عشق تو تا ماه محرم می رسید تمام کارهایش را جمع می کرد.خودم را سرزنش می کردم چرا من مثل او نیستم؟به حالش غبطه می خوردم،ولی باز در خوابگاه می ماندم و درس می خواندم.

محرم پارسال بود که تصمیم گرفتم که امتحانی کنم و مراسم عزایت بیایم.چند روز بیشتر مراسم نرفتم،فقط چند روز آن هم به خاطر خودم اشک ریختم.بعد هم دوباره فراموشت کردم ولی تو کاری با من کردی که دیگر بدون تو زندگی برای من سخت است...

یادم می آید آن روزی که بیکار در دانشکده نشسته بودم و پیامک ثبت نام عتبات دانشگاهیان را دریافت کردم از سر بیکاری رفتم سایت لبیک و ثبت نام کردم فقط برای اینکه شانسم را امتحان کنم.اصلا کربلایت تمنای دلم نبود،به همین خاطر ثبت نام کردنم را از یاد بردم تا چند مدت بعد که دوباره پیامکی دریافت کردم که اسمم در قرعه کشی عتبات درآمده.حال آن هنگام من را فقط تو می دانی...

چقدر تلاش کردم که کربلا بیایم،چقدر حضورت را احساس کردم،چقدر باورت کردم.چه شب ها که با یاد تو و کربلا اشک ریختم و خوابیدم.وقتی انسان والا مقامی که کسی بزرگتر از او در دنیا وجود ندارد برای تو دعوت نامه می فرستد دیوانه می شوی.

دعوت نامه برای کسی که هیچ چیز نیست،برای کسی که چند ماه بیشتر نیست که تازه به یادش افتاده که تو هستی.خودت می دانی که تمام تلاشم را کردم که به کربلایت بیایم.درست است که نشد بروم ولی من کربلا بودم.پرواز دلم به سمت کربلایت دقیقا همان ساعتی بود که قرار بود بروم.آمدم کربلایت،اشک ریختم،زیارت کردم،دعا کردم،حتی عکس یادگاری هم با همراهانم گرفتم ولی برنگشتم همانجا ماندم.پروازم برگشت نداشت.

حسین،تو واژه تازه ای هستی که امسال به واژه نامه دلم اضافه شدی،شدی یکی از آدم های مهم زندگی ام.هنوز از محرم پارسال یک سال هم نگذشته،درست است که کربلا نرفته ام ولی حسین،کاری با دلم کردی که دلم الان کربلایی است.نمی دانم چه شد ولی شاعر درست می گوید که از «از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن »آری اینجا تو منی و ما تو.یا حسین!هوایم را بیشتر داشته باش.

ز.پیردل از دانشگاه علوم پزشکی زنجان

ارسال نظر