۱۵ رجب سالروز رحلت اسوه صبر،حضرت زینب(سلام الله علیها)تسلیت باد!

۱۳۹۸/۱۲/۱۹ ۱۳:۳۹:۲۹

حضرت زینب (سلام الله علیها) در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت در مدینه منوره چشم به جهان گشود. مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و پدرش امام علی (علیه السلام) بود.


حضرت زینب (سلام الله علیها) در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجرت در مدینه منوره چشم به جهان گشود. مادرش فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و پدرش امام علی (علیه السلام) بود.

پیامبر اکرم(ص) بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه علی (ع) رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معنای «زینت پدر» است‏ برای این دختر انتخاب نمود.نیز او را ام کلثوم کبری، و صدیقه صغری می‏نامیدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود.

حضرت زینب(س) در پنج‏ سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت ‏با مصیبت آشنا گردید. در دوران عمر با برکت ‏خویش، مشکلات و رنج‏های زیادی را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و . . . را تحمل کرد . این سختی‏ها از او فردی صبور و بردبار ساخته بود.

عقیله بنی هاشم و همسر و فرزندان

عبدالله از جمله خواستگارانی بود که به خانه علی (ع) رفت و آمد می کرد. و آرزو داشت با حضرت زینب (س) دختر عموی خود ازدواج کند،اما شرم و حیا می کرد که خواسته خود را با عمویش مطرح کند. طولی نکشید که عبدالله، قاصدی را به قصد خواستگاری به خانه علی (ع) فرستاد. قاصد به عرض رسانید: علی جان! شما خوب می دانید که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) به فرزندان جعفر علاقه فراوانی داشت، حتی یک روز خطاب به آنان فرمود:

«بناتنا لبنینا و بنونا لبناتنا»؛ دختران ما،متعلق به پسران ما و پسران ما، متعلق به دختران ما می باشند. پیشنهاد می کنم و شایسته خواهد بود که دختر گرامی خود، زینب(س) را به ازدواج عبدالله، فرزند برادر خویش در آوری و مهریه را هم مانند مهریه مادرش، فاطمه (علیها السلام) قرار دهی.

حضرت علی (ع) هم که غیر از جهت خویشاوندی و اصالت خانوادگی، در وجود عبدالله، اخلاق و فضیلت و ارزش های انسانی و معنوی زیادی سراغ داشت، خواستگاری راپذیرفت. و حضرت زینب (علیها السلام)، دختر والاگهر خویش را در حالی که سن او ده سال از عبدالله کم تر بود، به ازدواج وی در آورد. ثمره این ازدواج، سه پسر و یک دختر بود.

علم و دانش

مقام علمی زینب کبری(س) آنچنان واضح و روشن است که سخن حضرت سجاد (ع) برای درک عظمت آن بانوی دانشمند کافی است. حضرت سجاد (ع) در مورد جایگاه علمی آن بزرگوار فرمود:«انت بحمداللّه عالمةٌ غیر معلّمةٍ و فهمةٌ غیر مفهمّةٍ»: «عمه جان! به لطف الهی تو دانشوری هستی که از گنجینه وحی علم آموخته ای و کسی به تو آموزش نداده و اندیشمندی هستی که بدون معلم می فهمی و تعقل و تدبّر داری!.»

نمونه ای از مقام علمی آن حضرت

با مروری کوتاه به شرایط و زمینه هائی که خطبه معروف زینب کبری (س) در آن بستر زمانی واقع شد می توان به اهمیت و جایگاه رفیع آن در فرهنگ عالی اهل بیت(ع) واقف شد. سخن گفتن در حال اسارت، بعد از آن همه مصیبت و ناراحتی ها و تألمات روحی و جسمی، که بحرانی ترین حالات را برای هر انسانی می تواند در پی داشته باشد. امّا زینب کبری(س) از یک سو به خاطرات گذشته می اندیشید که چگونه 20 سال قبل از آن با عزت و احترام تمام، در کنار عزیزین اعضاء خانواده اش با شکوه و عظمت زندگی می کرد.

او که در آن شهر، معلم و مفسر قرآن برای بانوان بوده است، و از سوئی دیگر امروز حتی نه به صورت فردی عادی و آزاد به این شهر می آید، بلکه بعنوان اسیر دست دشمن و همراه با سرهای به نیزه زده شده دلبندهای عزیزتر از جانش، وارد آن شهر غم زده می شود. زینب کبری(س) بدون اینکه خم به ابرو بیاورد و ذرّه ای ابراز ذلت و خواری و شکستگی کند، با سیمائی کاملاً پر صلابت و قاطعیت و گفتاری فصیح و بلیغ همچون پدرش علی(ع)، به کوهی استوار می ماند که در برابر طوفان حوادث، سخت و مقاوم حتی واژه بلند شکیبائی و بردباری در مقابل عظمت و شکوه آن شیر زن نینوا به زانو در آمده است. آری تصور آن لحظات حساس تاریخی به ما می آموزد که صبوری و بردباری نیز از رفتار آن گرامی شگفت زده و متعجب است.

زینب (س) آنچنان در سخنان خویش به آیات الهی و مثل های متداول تمسک می جوید مثل اینکه یک خطیب و مفسر ورزیده در اوج اقتدار و متعادل ترین حالات روانی سخن می گوید. او در خطبه اش تاریخ نکبت بار گذشته و اعمال نفرت انگیز و عبرت آموز کوفیان بی وفا را به رخ آنان می کشد و آنان را به تفکر و تعقّل در رفتار پیشینیان فرا می خواند. همچون پیامبری منذر از فرجام خطرناک اعمالشان آنان را می ترساند. زینب(س) از زحمات رسول گرامی اسلام(ص) و خدمات شایان توجّه آن گرامی به اهل اسلام سخن به میان می آورد. آری ایراد یک سخنرانی با رعایت فنون خطابه، منظم و منسجم، بدون دغدغه خاطر، تمام نفس ها را در سینه ها حبس می کند. یادآور بلیغ ترین خطابه های امیرمؤمنان علی(ع)به اهل آن دیار می شود. او برای خداوند عالمیان زیباترین ستایش ها را به عمل آورده و در مقام شناسائی خود و تبیین جایگاه ارزشمندش در میان مسلمانان، خود را فرزند حضرت خاتم الانبیاء محمد (ص) معرفی می کند. آری این خطابه حماسی، علمی و ادبی یکی از شاهکارهای اهلبیت و نشانگر بخشی از عظمت علمی آن بانوست.

با توجه به اهمیت کلمات آن بانوی شایسته در این نوشتار نخست متن خطبه را با ترجمه آن می خوانیم و آنگاه به مواردی از آموزه های اخلاقی، تربیتی و اعتقادی سخنرانی حضرت زینب (س) در ورود به شهر کوفه در سال 61 قمری می پردازیم:

«الحمد للّه و الصّلاة علی أبی محمّدٍ و آله الطّیبین الاخیار. أمّا بعد یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و الغدر! أتبکون؟! فلا رقأت الدّمعة، و لا هدأت الرّنّة، انّما مثلکم کمثل الّتی نقضت غزلها من بعد قوةٍ أنکاثاً تتخذون ایمانکم دخلاً بینکم. ألا و هل فیکم الّا الصّلف و النّطف و الصّدر الشنف و ملق الأماء و غمز الأعداء؟ أو کمرعی علی دمنةٍ او کفضّةٍ علی ملحودةٍ، الا ساء ما قدّمتم لأنفسکم ان سخط اللّه علیکم و فی العذاب أنتم خالدون.اتبکون و تنتحبون؟ ای و اللّه فابکوا کثیراً و اضحکوا قلیلاً فلقد ذهبتم بعارها و شنارها و لن ترحضوها بغسلٍ بعدها ابداً، و انّی ترحضون قتل سلیل خاتم النّبوّةٍ و معدن الرّسالة و سیّد شباب اهل الجنّة و ملاذ خیرتکم و مفزع نازلتکم و منار حجّتکم و مدرة سنّتکم. الا ساء ماتزرون و بعداً لکم و سحقاً. فلقد خاب السّعی و تبّت الایدی و خسرت الصّفقة و بؤتم بغضبٍ من اللّه و ضربت علیکم الذّلة و المسکنة. ویلکم یا اهل الکوفة! أتدرون ایّ کبدٍ لرسول اللّه فریتم؟ و ایّ کریمةٍ له ابرزتم؟ و ایّ دم له سفکتم؟ و ایّ حرمةٍ له انتهکتم؟ لقد جئتم بها صلعاء عنقاء سوداء فقماء کطلاع الارض و ملاء السّماء أفعجبتم ان مطرت السّماء دماً و لعذاب الآخرة اخزی و انتم لاتنصرون، فلا یستخفّنکم المهل فانّهلایحفزه البدار، و لا یخاف فوت الثّار، و انّ ربّکم لبالمرصاد...»

حمد و ستایش خداوند را و درود و صلوات بر پدرم محمد و اهل بیت پاک و برگزیده او. ای مردم کوفه! ای صاحبان مکر و خدعه! آیا بر ما گریه می کنید؟ هرگز آب دیدگان شما فرو نایستد و ناله های شما ساکت نگردد. مثل شما مثل زنی است که رشته های خود را نیکو ببافد و سپس از هم باز کند. شما ایمان خود را مایه مکر و خیانت در میان خود ساختید و رشته ایمان را بستید و دو مرتبه باز کردید. در میان شما جز خودستایی و تملقی چون تملق کنیزان و غمازی با دشمنان، خصلتی نیست. شما مانند گیاه های زباله دانها هستید که قابل خوردن نیستند و به نقره ای می مانید که زینت قبور باشد و از آن استفاده نمی گردد و عذاب جاویدان برای شما آماده شد. آیا پس از کشتن ما بر ما گریه می کنید و خود را سرزنش می نمایید؟ آری، به خدا قسم زیاد گریه کنید و کم بخندید.همانا شما لکه عار روزگار را به دامان خود افکندید که به هیچ آبی نمی توان شست و شویش داد. چگونه شسته شود قتل پسر پیغمبر و سید جوانان اهل بهشت و آن کسی که در جنگها و گرفتاریها ملجأ شما، و در مقام محاجه با دشمنان، رهنمای شما بود، و کسی که در سختیها به او پناه می بردید و دین و شریعت را از او می آموختید. بدانید و آگاه باشید که وزر و وبال بزرگی بجا آوردید. دور باشید از رحمت خدا، و هلاکت بر شما باد. به تحقیق که کوشش شما به نا امیدی کشید و دستهای شما (از رحمت) کوتاه شد و معامله شما، موجب خسران و زیانتان گردید. همانا به غضب خدا بازگشت نمودید و ذلت و بیچارگی شما را احاطه کرد. وای بر شما ای اهل کوفه! آیا می دانید چه جگری از رسول خدا شکافتید؟ و چه گوهرهایی از حرم او را آشکار ساختید و چه خونی از او بر زمین ریختید؟ و چه حرمتی از او هتک نمودید؟! کار زشت و ناشایسته ای انجام دادید و جنایت بزرگی مرتکب شدید و ظلم و ستمی عظیم به بزرگی زمین و آسمان نمودید، آیا تعجب می کنید که آسمان خون بارید؟ و بی شبهه عذاب آخرت سخت تر و خوار کننده تر است و در آن روز شما را یاوری نخواهد بود، پس این مهلتی را که خداوند به شما داده است شما را سبک نکند و از حد خود خارج نسازد.(اللهوف فی قتلی الطفوف، سید ابن طاووس حسنی، ص176.)

تاریخ وفات و مرقد مطهر حضرت زینب(س)

نظر معروف این است که آن حضرت پس از شهادت امام حسین (علیه‏السلام) بیش از یک سال و نیم زندگی نکرد و در 15 رجب سال 62 هجری قمری، در 56 سالگی از دنیا رفت و مرقد مطهر ایشان در سوریه می باشد.

دختر نور

هستی اش را داد تا محفوظ باشد معجرش
مثل کوهی ماند پای اعتقاد و باورش

وقت بیرون رفتن از خانه، حسین و مجتبی
با یل ام البنین بودند در دور و برش

مریم و آسیه را دیدم که می آموختند
با چه شوقی درس عفت را به پای منبرش

دختر نور است این بانو و بی شک آفتاب
می شود مانند شمعی بی رمق در محضرش

اسم او ذکر شب و روز همه آیینه هاست
عصمت الله است این آیینه نام دیگرش

حضرت زهرای اطهر مظهر حجب و حیاست
ارث برده این عقیله حجب را از مادرش

حضرت زهرای اطهر آنکه پیش کور هم
چادرش را برنخواهد داشت از روی سرش

هر کسی در این جهان از عفتش دم می زند
یا به زهرا اقتدا کرده ست یا بر دخترش...

(احسان نرگسی رضاپور)

ارسال نظر