به بهانه شهادت امام حسن عسکری(ع)؛
کوچه هاي بي مهر سامرا...

۱۳۹۸/۰۸/۱۳ ۱۱:۵۱:۵۶

حتي عبورتان از کوچه هاي بي مهر سامرا، هنگامي که براي اعلام حضور، نزد حکومت مي رفتيد، دلشان را مي لرزاند و نفسشان را به شماره مي اندخت.

چه هواي گرفته اي داشت، دوران امامت شما! چه فضاي بسته و سينه هاي پر کينه اي! حتي زوال و بي پايگي عمارت حکومت فرزندان بنی عباس هم سبب نشده بود تا بي دغدغه، مجالي براي روشنگري داشته باشيد.

چه بسيار نامردماني که حضور ملکوتي تان، آزارشان مي داد و شما را سدي بر سرراه خواسته هاي نامشروع و هوس راني هاي بي نهايت خود مي ديدند، از بني عباس گرفته، تا پيروان آيين هاي ديگر .

آفتاب وجود شما، سوسوي فانوسشان را بي فروغ مي کرد.

کلامتان، کاخ آرزوهايشان را به ويرانه اي مبدل مي ساخت.

هر چه سال ها با دروغ و نيرنگ رشته بودند، پنبه مي شد. حتي عبورتان از کوچه هاي بي مهر سامرا، هنگامي که براي اعلام حضور، نزد حکومت مي رفتيد، دلشان را مي لرزاند و نفسشان را به شماره مي اندخت.

به تو محتاج بودند؛ ولي تو را تاب نمي آوردند

وقتي مي ديدند هزاران نفر به بهانه امور روزمره در کوچه ها به انتظار ديدن آفتاب روي شما ايستاده اند و پا به پا مي کنند و با آمدنتان، هياهويشان را مي نشانند تا اگر کلامي از ميان دو لب آسماني تان عروج کرد، از دست ندهند؛ احساس هراس مي کردند. آنها مي دانستند که بايد از شما بترسند؛ مي دانستند که نقطه مشترکي براي جمع شدنشان با شما وجود ندارد تا دل سياهشان را به آن خوش کنند؛ مي دانستند شما را حتي با تحت نظر قرار دادن نمي توانند محصور مرزهاي ديدني کنند؛ چرا که بر دل ها خانه داشتيد و حکومت شما فنا ناپذير بود . با اين همه، هر گاه از دانايي پوشالي خويش نااميد مي شدند و اسير گردابي، به سايه سار حکمت و علم شما پناه مي آوردند و دست ياري شما را مي طلبيدند؛ و گرنه حيله مذبوحانه اي دين ناداشته شان را در لحظه اي به باد مي داد و عقيده مردمان را به ورطه هلاک مي کشيد.

به جنگ آفتاب شتافتند

آنها همه چيز را در مورد شما و پدرانتان مي دانستند؛ با اين حال توانستند بين نور و تاريکي، روشني رضوان را برگزينند و به جنگ آفتاب شتافتند و مردم را از فيض وجود مبارک امام جوان و شايسته شان محروم کردند .

السلام علیک یا حسن بن علي العسکري عليه السلام!