محمدحسین شاه علی متولد ۱۳۸۵حافظ نوجوانی است که علاوه بر حفظ قرآن به انجام کارهای پژوهشی و حفظ نهج البلاغه در سن۱۰سالگی روی آورده است.

وی که از هفت سالگی به جامعه القرآن تهران رفته و یکساله قرآن را حفظ کرده است هم اکنون با موسسه مطالعاتی ولایت همکاری داشته و یکی از نخبگان نوجوان قرآنی به شمار می رود که دارای مدرک لیسانس علوم قرآنی است.این نوجوان حافظ، تلاوت در محافل قرآنی متعددی را در کارنامه خود دارد.با او گفتگویی صمیمانه ترتیب دادیم که در ادامه شما را به خواندن آن دعوت می کنیم:

آقای شاه علی از چند سالگی حفظ قرآن کریم را شروع کردید؟

من از هفت سالگی آغاز به حفظ قرآن کریم کردم و طی یک سال و در سن۸سالگی کل قرآن کریم را حفظ کردم. بعد از آن وارد عرصه ترجمه شدم. مهمترین مشوق من مادرم بود. قبل از این که مدرسه بروم خواندن و نوشتن را یاد گرفتم. در این مدت قرآن هم می‌خواندم و از مادر می‌پرسیدم غیب یعنی چه؟ سماوات و ارض یعنی چه؟ مادرم هم که متوجه شدند من علاقه به خواندن قرآن دارم کمکم کردند که جزء۳۰قرآن را حفظ کنم.

بعد از اینکه به مدرسه رفتم، به خاطر درگیری های تحصیلی حفظ قرآن را رها کردم اما بعد از مدتی با موسسه جامعه القرآن آشنا شدم و در آنجا توانستم طی یک سال کل قرآن مجید را حفظ کنم.

چه صحبتی با هم سن و سال های خودت داری؟

حفظ قرآن کار خوبی است اما مهمتر از آن عمل کردن و فهم قرآن است. قرآن کتاب زندگی است،ما باید آن را بفهمیم و در جاده اصلی زندگی آن را عمل کنیم. من تمام توفیقات زندگی ام را از قرآن دارم. من در زندگیم سه شعار دارم، اولی تلاش، دومی تلاش و سومین هم تلاش است، عنایت خدا و برکت قرآن بدون تاثیر نیست ولی اول باید حرکت کرد و بعد از خدا برکت خواست.

چه شد که نهج البلاغه را حفظ کردید؟

من سال۹۵توفیق زیارت حرم امام علی (علیه السلام) را داشتم، در حرم به حضرت قول دادم تا نهج‌البلاغه را حفظ کنم. از همان موقع شروع به حفظ کردم و تاکنون توانستم100 حکمت و خطبه نهج البلاغه را حفظ کنم. به خاطر درس های دانشگاه ،نتوانستم به طور کامل آن را حفظ کنم، ولی این بار که به عتبات مشرف شدم در حرم امام علی (ع) از حضرت کمک خواستم تا بتوانم کل نهج البلاغه را حفظ کنم.

برخورد افراد در دانشگاه با شما چطور است؟

یادم هست هفته اول دانشگاه سوم مهرماه بود ، موقعی که استاد وارد کلاس شد، از من پرسید شما چند سالتونه و من هم جواب دادم۱۳سال دارم و در ادامه گفت کلاس چندمی پسرم، من هم گفتم استاد من دانشجوی شما هستم، بنده خدا خیلی جا خورد، همه فکر می کردند من فرزند یکی از اساتید هستم که سر کلاس می نشینم .

الان الحمدالله همه چیز خوب است، همه قبول کردند من هم یکی از دانشجویان دانشگاه هستم.

از چه طریقی با عتبات دانشگاهیان آشنا شدید؟

من سه بار قبل هم توفیق زیارت عتبات عالیات را داشتم و این بار از طریق اطلاع رسانی دانشگاه متوجه شدم و ثبت نام کردم و الحمدالله در قرعه کشی پذیرفته شدم. این سفر یکی از بهترین سفرهایی بود که من به عتبات مشرف شدم. کاروان های عتبات دانشگاهیان صفای بیشتری نسبت به سفرهای قبلی که آمدم ، داشت. تفاوت معنوی و شور خاص آن مشهود است.