بهترین درسی که میتوان از خادمان حرم گرفت!

۱۳۹۶/۱۲/۲۱ ۱۲:۴۵:۲۲

داستان زائران نجف،چیزی شبیه به حال کودکانی است که در کنار پدران خود احساس قدرت می کنند و در پی حریف و مبارز می گردند...


داستان زائران نجف،چیزی شبیه به حال کودکانی است که در کنار پدران خود احساس قدرت می کنند و در پی حریف و مبارز می گردند.ندای"هَل مِن‌ مُبارز" سَر می‌دهند و برای دشمنان خود خط و نشان می‌کشند. الان نگویید که اگر پدر کنارشان نباشد چه کار می کنند؟

اصلاً دوست ندارم به نبود پدر فکر کنم مخصوصاً الان که در مقابلش ایستاده‌ام.مادرمان خوب به ما یاد داده است که اگر کنار پدر باشیم می توانیم یک تنه مقابل۴۰نفر مقاومت کنیم.تنها وقتی امکان پذیر است که چشمانمان را به چشمانش گره بزنیم و دندان روی دندان بفشاریم و گره در ابرو بیاندازیم به صورتی که اضافه اش از گوشه چشمانمان به زمین بیفتد.

چه بگویم که حالم شبیه به کسانی است که از روحیات پدر بی بهره مانده است.زیر لب اسماء و صفاتش را نجوا می کنم:یاقاهرالعدو و یا والی الولی....اشک هایم بی اختیار شروع به چکیدن می کند.اعتراف می کنم که نتوانسته ام مقابل گناه بایستم.از خودم شکست خورده ام و این بار می خواهم خودم را بگیری و از این به بعد خودت تنها درآن باشی.

از زندگانِیَم گِلِه دارد جوانِیَم....

شرمنده جوانی از این زندگانِیَم......

و حالا در مقابل ایوان طلایی رنگ که می ایستم،انگار پیروز در نبردی شده ام که تا قبل از آن بارها باخته بودم. اگر می خواهم در مصاف با دنیا مغلوب نشوم، کافیست دست روی زانو بگذارم و"یاعلی" بگویم و از مولای خود مدد بگیرم،در غیر این صورت دنیا چیزی شبیه به مرگ تدریجی است.

از خادمان حرم خوب یاد گرفته ایم که باید جلو برویم .یاالله زائر،حرکت!و الان جنگ ما جنگ عقیده است و بیش از هر موقعی می چسبد که این تک بیت را بخوانیم:

زمانه برسر جنگ است یاعلی مددی

مدد ز غیر تو ننگ است یا علی مددی...