گفتگوی خودمانی با زائرین دانشجو در نجف اشرف

۱۳۹۶/۰۶/۲۰ ۰۹:۳۰:۴۹

به همراه دو کاروان از قزوین، یک کاروان از ایلام و چهارمحال و بختیاری راهی باب الرضا (ساعت) حرم مطهر علوی شدیم. توی مسیر به این فکر افتادم که این دانشجویان وقتی روبروی مولاشون قرار می گیرن یعنی رویاروی مولا ، نگاه اول، زیارت اول ، سلام اول چه حس و حالی دارند.

به همراه دو کاروان از قزوین، یک کاروان از ایلام و چهارمحال و بختیاری راهی باب الرضا (ساعت) حرم مطهر علوی شدیم. توی مسیر به این فکر افتادم که این دانشجویان وقتی روبروی مولاشون قرار می گیرن یعنی رویاروی مولا ، نگاه اول، زیارت اول ، سلام اول چه حس و حالی دارند.

همین افکار باعث شد که جلو برم و از چند دانشجوی ایلامی بخوام که سوال من رو پاسخ بدن. ازشون پرسیدم کدومتون تا حالا نجف نیومده؟ یکی از اونها دستش رو بالا کرد، اسمش رضا بود. وقتی ازش پرسیدم کمی مکث کرد و با خودش فکر کرد و دنبال جمله ای می گشت که به من بگه. گفت حسش فوق العادست. اینجا قسمتی از بهشته، آدم هیچ غم و غصه ای نداره، بی نظیره، خدا به من لطف کرده که الان اینجام.

رو کردم به یکی دیگشون ازش پرسیدم اسمش چیه و حسش چیه ؟ گفت عرفان هستم.عظمت و شکوه حضور در حرم آقا و مولامون و عشق و علاقه زائرین به آقا علی بن ابی طالب(ع) جهانیه و خاص شیعیان نیست. واقعا شوق و شوری به انسان میده که قابل وصف نیست. می گفت خیلی وقت پیش با خانواده اومده بودم اما وقتی با کاروان دانشجویی میای تفاوت زیادی حس می کنی. همه همسن و سال و حس معنوی مشترک بین دوستان دانشجو باعث لذت بخش تر شدن این سفر میشه.

دوست دیگه ای می گفت اینجا آدم تمام مشکلاتش رو فراموش میکنه .وقتی روبروی امام معصوم قرار می گیری که حکم پدر داره و هر چی دلت بخواد میتونی بدون تعارف و خجالت به خدمتشون عرض کنی حس غیر قابل تعریفیه .

امیرحسین از استان ایلام سفر پنجمش بود و سفر اول عتبات دانشجویی. وقتی صحبت از حسش شد گفت فوق العاده سبکم. اینجا قطعه ای از بهشته یا شاید باید درست بگم خود بهشته. وقتی جایی باشی که آقا و مولات اونجا باشه فقط و فقط باید ایستاد و نگاش کرد .

واقعا خوشا به حال و سعادتشون من که غبطه خوردم جاتون خالی،اما همه خدمتگزاران در نجف اشرف قول میدن نایب الزیاره دوستان ، شیعیان و محبان آقا و مولامون باشند.

یا علی مدد