مسابقه چراغ راه هدایت/نفر سوم سفرنامه

۱۳۹۷/۰۵/۲۱ ۱۱:۵۰:۵۴

یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین

بظهور الحجة

هربار که از تلویزیون تصاویر پیاده روی عاشقان حسینی اربعین را می دید می پرسید که مامان اینا کجا میرند می گفتم کربلا وقتی عشق و شور حسینی ها رو می دید همیشه یه گوشه ای کز می کرد و با حالت قهر می گفت همه اش تقصیر شما است که بابا منو نبرده کربلا.وقتی اسم کربلا رو می برد همراه با ثنا دلم پر می زد برای زیارت حسین (ع) هر کس در این دنیا برای خودش نجوایی با حسین دارد و من هم کرامات زیاد دیدم از این خاندان کرامت و اهلبیت (علیهم السلام) درد دلها داشتم و شکوه ها و بیشتر از همه برای شفای بیماران

هنگامه پرواز

تمام زمان پرواز در تب و تاب بودم و دعا میکردم به حاجاتم فکر میکردم قبل از ظهر جمعه آسمان نجف چه تماشایی بود نخلهای بی قرار و سرزمین عراق که خدایا در این سرزمین چه کسانی که نخفته اند و چه کسانی که زندگی می کنند. در آسمان نجف چشمانم به دنبال گنبد طلایی مولا است .

ساعت 6و نیم صبح روز شنبه مصادف با سیزدهم رجب روز میلاد پر برکت مولایم علی (ع) است پنجره اتاق رو به وادی السلام و سوره مبارکه یس در فضا پخش می شود سعی میکنم سرم را بیشتر از پنجره بیرون بیاورم و بیشتر وادی السلام را ببینم تا عطر ملاقات ارواح مومنین و امیر المونین را در وادی السلام مشامم را نوازش دهد.

ظهر سیزدهم رجب بعد از صرف ناهار واستراحتی کوتاه به سمت حرم امام علی (علیه السلام) روانه شدیم خدایا دارم خواب می بینم قدمهای من امروز و هم اکنون به سمت بارگاه ملکوتی اسوه صبر و عدالت روانه است و من دارم قدم به قدم نزدیک می شوم به مولایم که برسم چه بگویم و چه بخواهم باید گوش جان شنوا باشدولی هم اکنون به ندای درونی ما بیچارگان و درد دلهای ما پاسخ داده و مرا طلبیده است به زیارت، اصلا او را می بینم که با هر سلامی جواب سلام می دهد و پاسخ سلامش مرا آرام میکند حالا باید بپرسم او امیر المومنین است و من چقدر تو را می شناسم فقط داستان شجاعت و صبر و عدات و مظلومیتت را زیاد شنیده ام نزدیک شدم ابهتی که در ایوان تو وجود دارد نشان ازهیبت و صولت حیدری توست تا ابد الدهر، تا جهانیان با حضور در این بارگاه حس کنند جذبه حیدری و دافعه کرار را خدایا شناخت می خواهم و معرفت و ایمان و برکاتی ماندگار از ثواب این دیدار تا چون رودی جاری در تمام شریانهای زندگی ام جاری و ساری وتغسیل دهنده گناهان باشد.

نجف

امروز قرار است به مکان صافی صفا برویم فردی از عاشقان تبار ولایت که با لطف و توجه مولا در همسایگی او آرمیده است.

ملاقات در این دیار و دیدار همسایه مولایمان علی مرا باز با شخصیت و ابعاد وجودی حضرت علی آشنا کرد و بیشتر مجذوب و بیشتر مشتاق تا بشناسم و بدانم ذره ای از دریای ولایت تا بیاسایم تن سیاه و آلوده به گناه خود، به در نجف

در مسیر صافی صفا راهنمای سفر صحن جامع فاطمه زهرا معرفی و توضیحاتی دادند یا رب مددی تا شیفتگان زیارت در این بارگاه به دیدار نایل شوند و ببینند اوج شکوه و عظمت بیش از پیش تشیع را در جهان

دلم عقده زیارت داشت و دل را به دستانم سپردم دوباره به زیارت بروم ایام میلاد بود و مسلمانان با هلهله دسته دسته وارد صحن مبارک می شدند همراه با جمعیت وارد صحن شدم و اینبار دستانم گره خورد به گره های ضریح مولا

در این همهمه ی جمعیت دستانی گره خورده ملتمس کننده زمزمه میکنند مددت یدی گویا که هرکس جداگانه نجوا دارد با علی(ع)

بعد از ظهر روز شنبه مورخ 16 رجب مصادف با یازدم فروردین راهی وادی السلام شدیم مکانی که می گویند که مومنین بعد از مرگ ارواح در آنجا جمع می شوند و مومنین خالص و بی ریا و سالکانی مانند سیدقاضی طباطبایی که زنده اند و در نزد پروردگار روزی به آنها داده می شود. اری روزی داده می شود.خدا بهترین را برایشان روزی می کند که از چشمان دنیوی ما دور است .نگاهم خیره می شود به سمت قبور و در لابلای مزار درگذشتگان در تلاشم که ببینم روزی مومنان را و بشنوم دلدادگی هایشان را با مولایشان قطعا مومنان خاص در این دیار به عشق مولا ملاقات جاودانه دارند.

خدایا مرا به راه راست هدایت فرما راه مستقیم و راه کسانی که به آنان نعمت داده ای نعمت روزی جاودانه نعمت دیدار جاودانه و نعمت لذت عشق ازلی و جاودانه

باید بال و پر را در آشیانه خوبان در این دیار تطهیر داد با خاک عارفان و سالکانی و زنجیره های تامل و تعمق را در این دیار گره زد تا از سکوتش شنید سروش قیامت را که چون سیلی درپیش است با ندای اذا وقعت الواقعه و بنگرید به گذر زمان عمر در آسمان فرصت.

کوفه

در صبح روز یک شنبه برنامه کوفه بود . در زمان سفر به راهیان نور در پادگان دو کوهه مناجاتهای نیمه شب شیر دلان در گوشه کنار این پادگان به گوشم می رسید و جا پای شهیدانی می گذاشتم که آنان پله های عروج به میهمانی الهی را در این سرزمین یافته بودند تمنای زیارت مسجد کوفه می کردم و شنیده بودم از فضیلت نماز و نیایش در این مسجد

و امروز آرزویم مسجد کوفه روایتگری بود از نمای این شهر

مکانی برای عبادت و ثواب عبادت و سجود در این مکان

مکانی برای قضاوت که شهره عدالت علی علیه السلام بود در جهان

مکانی امن و پناهی برای ستم دیدگان

بر فراز منبر مسجد کوفه صدای عدالت علی علیه السلام می آید .

در گوش تاریخ صوت مناجات علی در مسجد کوفه نهفته است مولای یا مولای انت معطی و انا السائل

خانه علی حنین است مانند حنانه :

یا علی وداعت گفتم با سلام

جویمت باز دوباره در زیارت یک کلام

شفا خواستم از برای دل بیمارم تمام

که بگویم آقا من رو به کربلام

اینک منم گدای درگاه تو بپذیر مرا که اگر نشانه ای از امام عصر(عج) نداشته باشم به چه رویی تو را صدا بزنم

مسجد سهله روایتی دیگر دارد از دیدارهای عاشقانه چشمان بیدار دل به جمال قطب عالم امکان و شاهد رمز و رازهای دیدار های عاشقان است

ای کاروان آهسته ران کارام جانم می رود.

مکان دیدار و ملاقات عاشقان دعوت می کند به سادگی و پیراسته بودن از تعلقات دنیوی در کشاکش روزگار مسیر عشق را سهل الوصول خواهد نمود.

ظهر روز دوشنبه 13/1/97 به سمت کربلا در حرکتیم پا به پای سالار کاروان عشق

کاروان عشق با اوج زیبایی عشق خداوندی به سمت جمال ابدی می شتافت تا آئینه جمال حق گردد .

این بیابان و این صحرا و این وادی همه جا پای بیابان نشین تنهای زهرا در دل صحرا است

بار بگشائید اینجا کربلا است

و چقدر غریبم در این کوچه بازار دنیا که خود را گم کرده ام ،سرگردان تا در آستان کبریایی تو پا بگذارد.

السلام علی الحسین (ع) وعلی علی بن الحسین (ع)و علی اولاد الحسین(ع) و علی اصحاب الحسین (ع)

سلام بر حسین و یارانش .باید آزاد بود و آزاده و رها بود از اسارت دنیا تا در توبه و زاری به سویت باز گردد

مانند حر باید بود در این زمان تفکر و تامل نمود در انتخاب سرنوشت خویش

بارگاه ابالفضل

از باب توبه در بین الحرمین بر آستان حضرت ابا الفضل وارد شدم همه میگفتند در بین الحرمین سرگردانی و نمیدانی به کجا بروی پای رفتن به هیچ طرف را نداشتم. زانوی انابه و توبه کوبیدم. و چون گدایی نشستم تا مرا بخواند . چه حرفها که در دل نمانده وقتی در مجالس نام ابالفضل برده میشود می گویند مهدی صاحب الزمان می آید درد جانگداز می شود بر آستان حرم باب الحوائج دلم به دنبال جا پای حضرت است اگر اورا نبینم این المضطر الذی یجاب اذا دعا

این استقرت بک النوی .....

در خیام چه میگذرد عباس بر سر خیمه ها نگهبان ولایت و خاندان ولایت است خیمه زینب سراسر بهار است و تمامی شکوفه ها و زیبائیهای این بهار و بهاران دنیا به صبر جمال زینب غبطه میخورند و سجاد در سر برآستان عبادت دعا می کند قاسم رشادت و هیبت از پدر به ارث برده و حامی عموی مهربان است و حسین چون نگینی در وسط خیام همه را به دور خود جمع کرده است.

باید همپای زینب دوید تا قتلگه دویدن زینب در میان قتلگه و خیام دل زمین را به لرزه در آورد ولی دل سنگ دلان مهر و موم شده بود به لقمه های حرام که بل هم اضل بودند و فریاد وا محمدا وا علی وا فاطمه زینب را نمی شنیدند.

او می برید و من می بریدم او از حسین سر من از حسین دل

زیب میدود گلی گم کرده ام می جویم او را به هر گل میرم میبویم اورا

ناگاه خود را دربارگاهی از نور حسین یافتم تو رایافتم و از برق ستاره های تنت تصویری اسب سوار را دیدم که می گفتم انا المهدی انالطالب بدم المقتول بکربلا

نماز عشق به نیت عاشق شدن و عاشق ماندن هر چه میگویم حسین، گویی غریبیش بیشتر اوج می زند تا آسمان کربلا.

نیمه شب است و حسین نجوا دارد

زینب در کنارش رو به فردا دارد.

قاسم یه طرف و عباس در همه جا

یک رو به خیمه ها و یک رو به زهرا دارد.

راز عمیقی است در کربلا غریب و جاودانه به عمق تاریخ باید چون زینب شاهد عشق باشی و چون سجاد راوی عشق تا به خود عشق برسی.

سامراء

صبح روز پنج شنبه کاروان به سمت سلطان عشق می رود در مسیر حرکت در نزدیکی سامرا از پنجره های اتوبوس در تلاش بودم گنبد طلایی امامین عسگریین را ببینم.

بارگاه ملکوتی والده امام عصر (عج)

نرجس خاتون در حسرت دیدار یگانه عشق زمان هجرت برمی گزیند رازیست در این اسارتها .

زینب شاهد زیبایی عشق بود او می دید اسارتها و رنج هجرتت را ، که در پی دیدار عشق سر از پا نمی شناختی و من سر تا به پا گناه به دیدارت آمده ام عذر خواهم مرا شفاعت در نزد فرزندت بنما دست به دامان آفتاب بی غروبی دارم که همه منتظر طلوعش هستند سر برآستان شما آمده ام و اذن دخول می خواهم ای مهربان.

سلام و صلوات بر تو ای گرانبهاترین صندوقچه سر الهی که دامان تو اولین قدمگاه عرش کبریایی منجی عالم است.

نماز عشق را خواندم به پشت درب این خانه

که شاید سر رسد مولا به رویم ، بنماید نشانه

بگوید تورا بخشیده ام مرا با خود برد در صحن میخانه

قدم آهسته بردارم خجل از روی ماه صاحب این خانه

در صحن وسرا چشمانم به دنبال جا پای عشقی است که سالهاست در کوچه پس کوچه های تنهاییم گم کرده بوده بودم

این استقرت بک النوی متی ترانا و نریک

جا پای امام گذاشتن سخت است و باید تمرین کنی که از او عقب نمانی

مولای من مشتاق دیدار توأم دیدارت را می طلبم بنگر به من روسیاه

کاظمین

غروب کاظمین غم دارد و هنوز مناجات غریبانه زندانی را در آسمانش پیچیده است.گوش دل میخواهد که صدایش را بشنوی و او باب الحوائج است و خواسته های سائلین را از فراخنای زمان را برآورده می سازد و من گوش دل که بشنوم صوت مناجاتش را،صدایش بوی حلم علی (ع)می دهد او میراث دار عبادتهای سجاد علیه السلام است و باب الحوائج است. باز نمیشناسمش .

تسلیم و رضا را به فرزندش آموخته بود تا یگانه دخترش در تکرار واقعه عاشورا چونان زینب سردمدار تکرار تاریخ دیگری شود . یا موسی بن جعفر صبر می خواهم صبری زیبا گدای درگاه توام قطره ای از باران صبر فرو ریز

ربنا افرغ علینا صبرا

السلام علیک یا محمد بن علی ایها التقی الجواد یا بن رسول الله یا حجت الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و اسشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا

یا جوادا لا یبخل شما منتهای جود و بخششیت قرآن ناطقیت و سر برآستان تو می کوبم ای فخر رضای عالم،

شیفتگانت از باب الجواد غریب الغربا وارد حرم امن الهی می شوند و من اکنون سرگشته ام که بر سفره صاحب کرم نشسته و نکند دست خالی برگردم.

قرآن ناطقید شما و دل نمیشود کند مسیر سفر را به عقب بر میگردم از کاظمین تا نجف ، دل کندن چه سخت است از این سفر بهشتی.آرام نمیگیرم.

ناگاه ندا آمد الا بذکرالله تطمئن القلوب تشنه بودم تشنه دیدار دوباره زیارت و قرآن تنها شاهد و منبع آرامشم بود رو به ضریح مطهر کاظمین ایستادم و در دل سفری از کاظمین تا نجف با هدیه ای از تلاوت کلام الله خود را آرام نمودم.

ذخیره سفرم در لابلای کلمات الهی برداشته در کوله بار خود میگذارم باشد که پشتیبان و همراهم باشد.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا﴾(سورهٔ نساء-آیهٔ ۵۹)

 ای کسانی که ایمان آورده‌اید خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را [نیز] اطاعت کنید. پس هر گاه در امری [دینی] اختلاف نظر یافتید اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید آن را به [کتاب] خدا و [عترت اهل البیت]پیامبر [او] عرضه بدارید این بهتر و نیکفرجام‌تر است.

گردآورنده ملیحه سادات حسینی اردیبهشت 1397

کاروان ابو تراب استان سمنان

ارسال نظر