مفهوم زیارت

.مفهوم زیارت

زیارت از ریشه « زَور» و به معنای میل به چیزی و عدول از چیز دیگر است. برخی معتقدند زیارت به معنای قصد و توجه است. به عبارتی قصد دیدن زیارت شونده است به منظور گرامیداشت و ارج گزاری و انس گیری با او. احمد بن فارس می‌گوید: زائر را بدین دلیل زائر می گویند که وقتی به زیارت تو می‌آید از غیر تو رو بر می‌گرداند. از کلام علمای علم لغت پیداست که معنای زیارت، فقط قصد خالی نیست؛ بلکه قصدی است که با هدف اکرام و تعظیم زیارت شونده و انس گیری با او صورت می‌پذیرد. طریحی چنین بیان می‌کند:‌اینکه بر ملاقات اولیا و بزرگان اطلاق زیارت شده از آن جهت است که این کار انحراف از جریان مادی و عدول از عالم طبیعت و توجه به عالم روحانیت است؛ در حالیکه انسان در محیط طبیعی حضور دارد و جسمانیت خویش را حفظ می‌کند.[1]

زیارت، پیوند ناقص با کامل

دعا و زیارت در حقیقت، همدم شایسته ای است که تنهایی و غربت وحشتناک را به انس و الفت مبدّل می سازد و انسان را از انزوای درون بیرون آورده، به جمع پیوند می زند؛ چراکه شخصی که در حال نیایش است، نه تنها خود را تنها نمی بیند، بلکه با چشم دل می یابد که در آن حالات عرفانی، مجموعه کاینات با او هماهنگ هستند.

صدر المتألهین شیرازی می گوید: هر وجودی که ناقص باشد، همواره شایق است که کامل تر گردد و چون همه هستی ناقصند همه شایقند که کامل شوند و شدت و قلت شوق، بستگی به شدت و ضعف وجود دارد.
بینش آگاهانه این است که آدمی بپذیرد که دارای نقص است و بینش آگاهانه تر زمانی است که برای کامل شدن و شناخت بیشتر و بهتر در پی داشته باشد و دستیابی به ارتباط با انسان های کاملی باشد که در پیمودن مسیر کمال، می توانند الهام بخش او باشند. برقراری این ارتباط که مقدمه نیل به معرفت و شناخت حقیقی است، با رو در رو شدنی ممکن می شود که انسان را به پیشگاه وارستگان راه حق که نمایشگر انسانیت اند، رهنمون می کند. «زیارت»، از این مقوله است، پیوند ژرف ناقص با کامل، محبت و علاقه مفرط به رهایی از نقص و پیوست به معناست. از این رو آنچه زایر را به پیمودن راه ها و طی مسافت ها و تحمل رنج سفر و بیم بادیه و استقبال از خوف و خطر وامی دارد، کشش درونی و علاقه قلبی اوست. اگر عشق آمد، خستگی رخت بر می بندد و اگر محبت در کار بود، ملال متواری می شود.
برای عاشق مشتاق، نه تنها خود محبوب، جاذب و جالب است، بلکه هر چیزی هم که به هر صورت رنگ و بوی تعلق و انتساب به او داشته باشد، مطلوب و جذاب است و عاشق مشتاق را به سوی خویش می کشاند .
به زبان دیگر ، دعا و زیارت در انسان حالت روشن دلی و روشن بینی و آرامشی ایجاد می کند و در حکم چراغی می گردد که درونش روشن شده باشد، بر خلاف افرادی که با دعا و یاد خدا رابطه ندارند و همیشه خانه دلشان تاریک و ظلمانی است و از درک و بینش و روشنایی بی نصیبند و از دعا و زیارت به عنوان نیروی بهجت زا، انبساط آفرین و لذت بخش محرومند. وقتی نیایشگر از بن جان و ژرفای دل، در اماکنی که مملو از عطر معنویت است، دست به دعا بر می دارد، نوعی شادابی و بهجت و انبساط معنوی در درون خود احساس می کند که حاضر نیست به هیچ بهایی آن را از دست بدهد.[2]



[1] . پور امینی، محمدباقر، پرسمان رضوی،‌ج 5، ص 19

[2]. مقاله آثار زیارت و آسیب شناسی آن، نویسندگان : سیدمحسن مرتضوی،بابک شمشیری،مهرانه شایگان