از خرمن احسان او ذرات عالم خوشه چین

.از خرمن احسان او ذرات عالم خوشه چین

از خرمن احسان او ذرات عالم خوشه چین

خلق ایستاده کو به کو چشم انتظار روی او

تا پرده از روی نکو گیرد نگار نازنین

شد جلوه گر نور خدا در روز میلاد رضا

کز بوی دلجویش فضا شد مشکبار و عنبرین

از نجمه سر زد اختری، خورشید روشن گوهری

جانم فدای مادری کاورده فرزندی چنین

چون لعل شکر بار او، شیرین بود گفتار او

بر قامت و رخسار او بادا هزاران آفرین

شاهی که او را خاک در، روبد ملک با بال و پر

بر خاک پاکش مشک تر، ریزد ز گیسو حور عین

مهرش فروغ محفلم خاکش صفا بخش دلم

گویی که با آب و گلم گشته ولای او عجین

صبح سعادت روی او، خرم فضا از بوی او

فردوس رضوان کوی او «قل فادخلوها آمنین»

از تکتم آن فخر زنان شد سر مکتومی عیان

رازی که روشن شد از آن اسرار قرآن مبین

دل واله و حیران او جان ها فدای جان او

از خرمن احسان او ذرات عالم خوشه چین

قاسم رسا

ارسال نظر