.امام رضا علیه السلام و لقب ضامن آهو
لقب “ضامن آهو” به امام رضا علیه السلام نسبت داده شده، ولی در واقع جزو القاب آن حضرت نیست. در آموزههای دینی گزینش اسم و لقب برای امامان معصوم علیهم السلام با معیارهای خاصی صورت می گیرد. البته در عرف مردم، آن جناب علیه السلام، به عنوان “ضامن آهو” شهرت دارد. شاید این شهرت، به سبب یکی از برکات قبر آن امام همام است که علامه مجلسی از آن به عنوان “برکات روضه رضویه”[1] یاد کرده و داستان آن بدین قرار است:
ابومنصور بن عبدالرزاق گوید:
من در اوان جوانی، نسبت به کسانیکه به زیارت قبر حضرت رضا علیهالسلام میرفتند، خیلی بدبین بودم و با آنها دشمنی مینمودم؛ و به همین خاطر، با خودم عهد بسته بودم که زوار آن حضرت را اذیت کنم؛ به گونهای که سر راه زوار را میگرفتم و متعرض آنها میشدم و پول و اسباب آنها را میگرفتم و آنها را برهنه میکردم.
روزی به عنوان شکار، بیرون آمده بودم که ناگاه آهویی را از دور دیدم؛ پس، سگ تازی خود را برای صید آهو فرستادم؛ و تازی، آن آهو را تعقیب کرد.
آهو متوجه تازی گردید و به دیواری که بر دور قبر حضرت رضا علیهالسلام بود پناهنده شد. من دیدم که آن آهو، در کنار دیوار ایستاده و تازی نیز در برابر او ایستاده است و ابدا برای صید آهو پیش نمیرود. هر کوششی کردم که تازی، به صید آهو، بپردازد، نشد؛ و او قدم از قدم برنمیداشت، لکن هر وقت آهو از جای خود، که کنار دیوار بود، دور میشد، به سمت آن آهو میرفت؛ اما آهو، تا متوجه تازی میشد، باز خود را به دیوار میرساند و تازی برمیگشت. تا آنکه بالاخره آهو از سوراخی که به حیاط مشهد شریف بود، داخل شد.
من هم، از پشت آهو، داخل حیاط شدم؛ و در آنجا «ابونصر مقری» را ملاقات کردم و از او سراغ آن آهو را گرفتم و گفتم: آهویی را که الان به اینجا آمد، ندیدید؟
گفت: من ندیدم.
وقتی تفحص کردم، جای پای آهو و فضولات او را یافتم، ولی به هیچ عنوان از خود آهو خبری نبود، پس فهمیدم که آن آهو، در حرم است، ولی از نظر من غایب میشود.
پس از این قضیه، با خدای خود عهد و نذر بستم که از آن تاریخ به بعد متعرض زوار قبر شریف آن حضرت نشوم؛ و بلکه نسبت به آنها خوبی و احسان کنم.
و بعد از آن قضیه، هر وقت، مسئله مهمی برای من پیش میآمد، به صاحب آن مشهد شریف، پناه میبردم؛ و به زیارت آن بزرگوار میرفتم؛ و حاجت من، برآورده میشد.[2]
[1] . بحارالأنوار، ج ۴۹، ص ۳۲۶
[2] . احمدی جلفایی، حمید، مسیحای طوس، ص37-38، به نقل ازعیون اخبار الرضاعلیهالسلام ، ج2، ص 285.