نگاهى به چگونگى مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله و قبر شريف آن حضرت
براى روشن شدن اين مطلب نگاهى گذرا داريم به چگونگى ساختمان مسجدالنبى صلى الله عليه و آله و بساطت و سادگى آن در زمان آن حضرت تا دوران عثمان، همچنين نگاهى بر چگونگى قبر شريف رسول اللَّه صلى الله عليه و آله پس از رحلت آن بزرگوار:
آنچه از تاريخ و حديث[1] در كيفيت ساختمان مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله به دست مىآيد اين است كه ساختمان اين مسجد در مرحله اول عبارت بود از يك ديوار كوتاه تك خشتى و بدون سقف كه پس از جنگ خيبر و با افزايش مسلمانان، مسجد تجديد بنا گرديد و توسعه يافت. در اين مرحله ديوارهاى آن نيز بجاى يك خشت با دو خشت خام بالا رفت و كف آن را بجاى فرش و حصير، شنهاى نرم پوشانده بود و طبق مضمون احاديث متعدد در بعضى از فصول سال، تابش مستقيم آفتاب سوزان مدينه نماز گزاران را شديداً ناراحت مىنمود. بطورى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله با جمله «اذا اشتد الحرّ فابردوا عن الصلاة»[2] اجازه داد اقامه نماز تا فروكش كردن گرما و برگشت سايه به تأخير افتد.
ولى بازهم فشار گرما موجب گرديد كه صحابه آن حضرت درخواست كنند براى مسجد سقفى ايجاد شود و آن حضرت هم با اين درخواست موافقت نمود و دستور ايجاد سقف بر روى مسجد را صادر فرمود.[3] اينجا بود كه چند ستون از درخت خرما در كف مسجد نصب و روى آن با برگ خرما و علفهاى بيابانى پوشانده شد و چون بهنگام بارندگى، آب به داخل مسجد فرو مىريخت صحابه مجدداً عرضه داشتند: يا رسول اللَّه:
«لو امرت بالمسجد فطين»؛ «دستور بدهيد روى سايه بان مسجد، گل اندود شود» رسول خدا فرمود: «لا، عريش كعريش موسى»[4] نه، سايه بانى باشد مانند سايهبان موسى عليه السلام.
در روايتى آمده است: براى حفظ برگها و علفهاى خشك سايه بان مسجد، در مقابلباد و طوفان در بعضى قسمتهاى آن خاك رس ريخته شد، بطورى كه بهنگام باران شديد، همان خاكها بصورت گل به داخل مسجد فرو مىريخت و شخص رسول خدا صلى الله عليه و آله در ميان آب گل آلود نماز مىخواند و اثر گل در پيشانى مباركش ديده مىشد.
[1] ( 1). در اين بخش علاوه بر منابعى كه در موارد متعدد اشاره شده است، از البداية و النهايه، ج 3، ص 219- 215 و وفاءالوفا، ج 1، ص 34- 322 استفاده شده است.
[2] ( 2). اين مطلب در صحيح بخارى، ج 1، باب 8 از مواقيت الصلوة در ضمن 4 حديث و همچنين در سنن ترمذى، ج 1، ص 105 و 106 آمده است.
[3] ( 3). ثمّ اشتدّ عليهم الحرّ فقالوا يا رسول اللَّه لو أمرت بالمسجد فظلل قال نعم.»
[4] ( 4). وفاء الوفا، ج 1، ص 336