سكونت مهاجران در مدينه و خانه دوّم اميرمؤمنان عليه السلام‏

سكونت مهاجران در مدينه و خانه دوّم اميرمؤمنان عليه السلام‏

طبق مضمون بعضى از آيات و شواهد تاريخى عده‏اى از مسلمانان كه در مكّه به اسلام گرويده بودند در اثر ايمان و عقيده به رسول خدا صلى الله عليه و آله و در اثر فشار مشركين مكه بهنگام هجرت پيامبر صلى الله عليه و آله خانه و زندگى خود را ترك و مصاحبت رسول خدا را به سكونت در مكه ترجيح دادند و يكى پس از ديگرى به مدينه مهاجرت نمودند بعضى از اين مهاجرين كه در مدينه دوست و آشنايى داشتند بمنزل آنها وارد شدند و بعضى ديگر در گوشه‏اى از مسجد سكنى گزيدند.

انصار نيز در مقابل اين ايثار و فداكارى مهاجران و در مساعدت و يارى آنان آنچه داشتند از خانه و زمين و وسائل زندگى در اختيار رسول خدا صلى الله عليه و آله قرار دادند تا در ميان مهاجران تقسيم و مشكل مسكن و زندگى آنها را برطرف سازد و بدينگونه مسلمانان صدر اسلام مفهوم ايثار و اخوّت و تعاون اسلامى را متجلّى ساختند و براى همه مسلمانان و بلكه همه جهانيان الگو و سرمشق گرديدند.

و لذا قرآن مجيد عملكرد اين دو گروه از صحابه را ستوده و ايثار و گذشت آنها را مورد تقدير قرار داده و فرموده است‏ «لِلْفُقَراءِ الْمُهاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ وَ أَمْوالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ‏* وَ الَّذِينَ تَبَوَّؤُا الدَّارَ وَ اْلإِيمانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هاجَرَ إِلَيْهِمْ وَ لا يَجِدُونَ فِي‏صُدُورِهِمْ حاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»[1] ما در اينجا بعنوان نمونه چند مورد از اين مهاجر و انصار كه در تاريخ از آنها ياد شده است ذكر مى‏كنيم:

1- حارثة بن نعمان انصارى:

اشتياق مسلمانان به حضور در مسجد و درك محضر رسول خدا موجب گرديد كه منازل آنها در جوار مسجد النبى و بيت آن حضرت باشد و لذا تقديم و تقسيم خانه و زمين در مرحله اول از جوانب چهارگانه مسجد شروع شد و اولين كسيكه چند باب خانه خود را كه در سمت جنوبى مسجد قرار داشت به رسول خدا تقديم داشت و ساير انصار از وى پيروى نمودند حارثة بن نعمان انصارى بود منزل مسكونى خود حارثه هم در جنوب شرقى مسجد و چسبيده به خانه ابوايوب انصارى بوده و اين خانه در زمان امام‏صادق عليه السلام به آن حضرت منتقل گرديد و در سال 1283 ق بخشى از آن به ساختمان كتابخانه عمومى عارف حكمت معروف به شيخ الاسلام ضميمه شد و در توسعه سعودى‏ها در سال 1414 ق كتابخانه و منازل اطراف آن تخريب و جزء ميدان جنوبى مسجد گرديد.

2- ابوطلحه انصارى: و از جمله كسانى كه در اين راه پيشقدم گرديد ابوطلحه انصارى بود. او نخلستان خود را كه در سمت شمالى مسجد النبى قرار داشت براى خانه‏سازى مهاجرين در ميان مسلمانان تقسيم نمود. در داخل اين نخلستان چاه آبى بود معروف به «بئر حاء» كه آب آن شيرين‏تر از چاه‏هاى ديگر بود و رسول خدا گاهى داخل اين باغ مى‏گرديد و از آب آن چاه مى‏نوشيد.

و لذا «بئر حاء» از چاه‏هاى تاريخى مدينه بشمار مى‏رفت و تا اين اواخر و پس از گذشت چند قرن حفظ شده بود و در توسعه اخير سعودى‏ها به مسجد ضميمه گرديد.

روزى ابوطلحه عرض كرد يا رسول اللَّه خداوند مى‏فرمايد «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» و بهترين اموال من اين نخلستان است و لذا آن را در ميان مسلمانان تقسيم و صدقه جاريه قرار مى‏دهم و هر طور صلاح مى‏دانيد تقسيم كنيد.رسول خدا فرمود «بَخّ ذلك مالٌ رابحٌ» مرحبا اين مال سوددهى است و من صلاح مى‏دانم اين نخلستان را خودت در ميان اقوام و عشيره نيازمند تقسيم كنى.[2] خانه عبدالرحمان عوف:

ولى رسول خدا يك قطعه از اين نخلستان را به عبدالرحمان بن عوف واگذار نمود و او در اين محل منزلى ساخت كه بمناسبت پذيرايى مهمانان رسول خدا در آن «دارالضيفان» و بمناسبت وسعت آن «دار الكبرى» ناميده مى‏شد.[3] در بخش غربى مسجد هم خانه‏ها و زمين‏هايى به مهاجران واگذار شده بود كه نيازى به ذكر آنها نيست.

و اما در طرف شرق و فاصله مسجد و بقيع هم كه منطقه وسيعى بود زمين‏هايى در ميان بعضى از مهاجران تقطيع و خانه‏هاى متعددى احداث گرديد و كوچه‏هايى بوجود آمد مانند زقاق المناصع و زقاق البقيع.

زقاق البقيع «كوچه بقيع» در فاصله بقيع و مسجد النبى واقع شده بود و اين دو را بهم وصل مى‏كرد و قبل از تخريب و توسعه مسجد بوسيله سعودى‏ها در سال 1414 ق ما از طريق اين كوچه مانند ساير حجاج از بقيع به مسجد و بالعكس آمد و رفت مى‏كرديم.

خانه عثمان و ابوبكر:

از جمله خانه‏هايى كه در اين منطقه واقع شده بود خانه ابوبكر و عثمان بود. عثمان بن عفان در سمت شرقى مسجد داراى دو خانه متصل بهم بود يكى را دار كبرى و ديگرى را دار صغرى مى‏ناميدند رسول خدا زمين خانه عثمان را به دو قطعه كرد و او هم قطعه ديگر را خودش خريدارى و به دار كبرى ضميمه نمود بنا به نقل سمهودى عثمان در همان دار كبرى محاصره و در همان منزل كشته شد.[4] خانه ابوبكر: بنا بگفته ابن شبه م- 262 خانه ابوبكر در همان منطقه شرق مسجد دركنار كوچه بقيع و در مقابل دار الصغراى عثمان قرار داشت.[5] عباسى مى‏گويد فاصله خانه ابوبكر و عثمان پنج زراع بيشتر نبود (2 متر و نيم).[6] ابن سعد از عايشه نقل مى‏كند پدرم ابوبكر در همان خانه كه زمين آن را رسول خدا به وى داده بود مريض شد و در همان خانه از دنيا رفت.[7] و منازل ديگرى نيز احداث شده بود كه به ساير صحابه تعلق داشت و در گذشته اشاره نموديم كه محل دفن ائمه بقيع، خانه‏اى بود متعلق به عقيل؛ و همانگونه كه در آينده خواهيم گفت، صفيه عمّه رسول خدا در محلى كه متصل به خانه مغيرة بن شعبه بود، دفن گرديده است و ظاهراً جمله معروف در معرفى بقيع كه در ميان مدينه‏شناسان اشتهار دارد «شرقيّها نخل و غربيّها بيوت»[8] اشاره به همين بيوت است.



[1] ( 1). حشر، 9- 8.

[2] ( 1). صحيح بخارى تفسير سوره ال عمران ذيل آيه شريفه.

[3] ( 2). تاريخ المدينة ابن شبه 1/ 235؛ وفاء الوفا 2/ 728.

[4] ( 3). وفاء الوفا 2/ 731.

[5] ( 1). تاريخ المدينة 1/ 242.

[6] ( 2). عمدة الاخبار 116.

[7] ( 3). طبقات 3/ 150 وفاء الوفاء 2/ 731.

[8] ( 4). تاريخ ابن نجار، ص 152؛ عمدة الاخبار، ص 151؛ وفاء الوفا، ج 3، ص 889

ارسال نظر