حدود روضه‏

حدود روضه‏

چون درباره روضه مطهره، افزون بر حديث گذشته، احاديث متعدد ديگر با الفاظ و متون مختلف نقل گرديده است و ظاهراً در مضمون اين احاديث تضاد و تنافى وجود ندارد و در نتيجه مى‏تواند صدور اين احاديث در زمانهاى مختلف گوياى مصداقى از روضه و بيانگر بخشى از ابعاد آن باشد، ولى در ميان محدثان و مدينه‏شناسان اهل سنت از قرنهاى اول اسلام، در حدودِ روضه، نظريات گوناگون وجود داشته است، و در مقابل اين نظريات، ائمه عليهم السلام نيز حدود روضه رامشخص و براى پيروان خويش معرفى نموده‏اند. بنابر اين بر خلاف علماى اهل سنّت، در ميان علماى شيعه تعدّد نظر و اختلاف رأى در اين زمينه وجود ندارد؛ (اهلُ البيتِ أدرى‏ بما فِيهِ!).

نگاهى به متن احاديث:

1- «ما بَيْنَ بيتي ومِنبَري رَوْضَةٌ مِنْ رياضِ الْجَنَّةِ وَمِنبَري عَلى‏ حَوضي».[1]

2- «ما بَيْنَ حُجْرَتي وَمِنْبَري رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّة».[2]

3- «ما بَيْنَ مِنبَري الى حُجرَتي رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّة».[3]

4- «ما بَيْنَ قَبْرِي وَ مِنْبَرِي رَوضةٌ مِنْ رِياضِ اْلجَنَّةِ».[4]

5- «ما بينَ مُصَلّاى وَبَيْتي رَوْضةٌ مِنْ رياضِ الجنّة».[5]

6- «ما بينَ هذِهِ البيوتِ الى مِنبَري رَوضَةٌ مِنْ رياضِ الجنّة».[6]

احاديث فوق، بجز حديث اوّل و ششم، همه در منابع اهل سنّت نقل شده و در منابع حديثى شيعه تنها حديث اوّل و ششم نقل گرديده است.

و در مورد حديث پنجم ميان آنان اختلاف نظر وجود دارد كه آيا منظور از مصلّا، محراب رسول خدا است كه در داخل مسجد قرار دارد يا مقصود از آن، مصلّاى عيد رسول‏اللَّه صلى الله عليه و آله است كه در بيرون مسجد و سمت غربىِ آن، به صورت ميدان وسيع وجود داشت و آن حضرت نمازهاى عيد را در آنجا اقامه مى‏فرمود كه بيشتر علما مى‏گويند منظور از آن، معناى دوم و مصلّاى نماز عيد است.

به هر حال بر اساس مضمون اين احاديث، در ميان اهل سنّت در «تعيين حدود روضه» سه وجه يا سه نظريه به وجود آمده است:

نظرّيه اوّل‏

حدود روضه در طرف شرق مسجد، از محدوده بيت رسول خدا آغاز و تا محدوده منبر ادامه مى‏يابد و عرض آن در طرف بيت محاذى آن و وسيعتر است و هر چه به طرف منبر امتداد پيدا مى‏كند، از وسعت آن كاسته مى‏شود تا به حد منبر مى‏رسد. بنابراين نظريه روضه داراى مساحتى مثلثى شكل است و رأس آن منبر و قاعده آن را بيت تشكيل مى‏دهد، اين نظريه گرچه در اوايل مورد قبول عدّه‏اى قرار گرفته ولى به تدريج اهمّيت خود را از دست داده است جز در ميان گروهى خاص.

نظريّه دوّم‏

روضه مطهّره شامل تمام مساحت مسجد النبى است كه در زمان آن حضرت احداث شده است، مى‏باشد.

عمده دليل اين نظريه حديث پنجم و ششم و استفاده از واژه‏هاى، «بيوت» و «مصلا» است؛ زيرا بيشتر فضاى مسجد در ميان بيوت و منبر و همه مسجد در ميان بيت و مصلّا قرار دارد و براى اثبات اين نظريه، «خطيب» كه يكى از علماى اهل سنّت است، كتابى نوشته به نام «دلالات المسترشد على أنّ الروضة هِىَ المسجد» ويكى ديگر از علما به نام شيخ صفى الدين مدنى در ردّ نظريه خطيب و كتاب او كتابى تأليف كرده و پس از اين دو كتاب، مورّخ ومحقّق مدينه‏شناس؛ سمهودى (متوفّاى 911) كتابى تأليف كرده به نام «رفع التعرض والانكار لبسط روضة المختار» و به طورى كه خود مؤلّف مى‏گويد: وى دراين كتاب دوتأليف قبلى را تلخيص و دو نظريه مخالف را به هم نزديك ساخته است.[7] به طورى كه از نام كتاب پيداست، وى سرانجام نظريه خطيب و شمول روضه به همه فضاى مسجد را تأييد كرده است.

سومين نظريه‏

اينكه روضه نه همه مسجد است و نه آن بخش مثلثى شكل، بلكه از طرف شرق، از حجره رسول خدا صلى الله عليه و آله شروع و در همان حد و به موازات حجره تا محاذى منبر امتداد پيدا مى‏كند و در جنوب و شمال، از ديوار محراب پيامبر شروع و تا ستون سوم، در سمت شمال را شامل مى‏شود.

بنابر اين قول، روضه به شكل مربّع است كه در اين محدوده دوازده ستون قرار دارد؛ چهار ستون رديف هم از شرق به غرب و سه ستون از سمت قبله به شمال. و منظور از اين دوازده ستون ستونهاى داخل فضاى مسجد است نه ستونهايى كه در داخل ديوار قبله و محراب و يا در داخل ديوار حجره قرار گرفته‏اند. و اين مساحت، از شرق به غرب حدود

بيست و دو متر و از قبله به سمت شمال پانزده متر و در جمع حدود سيصد و سى متر است.

در ميان علماى اهل سنّت، اين قول اخير مشهورتر از دو قول پيشين است و لذا اين ستونها از دوران سلطان سليم (متوفاى 926 ه.) و به دستور وى با نصب مرمر سفيد تا وسط آنها علامت گذارى و مشخص گرديده است و در زمان سلطان عبدالمجيد (متوفاى 1277 ه.) كه قسمتى از شمال مسجد را توسعه دادند، اين علامت گذارى تجديد و در سال 1404 ه. براى سومين بار ترميم و تزيين گرديد.[8] و بر همين مبنى است كه ازدحام حجاج و زائران در اين بخش بيش از ديگر نقاط مسجد است و براى نماز خواندن و دعا و زيارت در اين قسمت اهمّيت بيشترى مى‏دهند.



[1] ( 1). منابع اين حديث را پيشتر آورديم.

[2] ( 2). مسند احمد، ج 2، ص 334

[3] ( 3). مسند احمد، ج 3، ص 389؛ كنز العمال، ج 12، ص 260

[4] ( 1). مسند احمد، ج 3، ص 64؛ كنز العمال، ج 12، ص 261

[5] ( 2). كنز العمال، ج 12، ص 260

[6] ( 3). وفاء الوفا، ج 1، ص 435

[7] ( 1). وفاء الوفا، ج 1، ص 435

[8] ( 1). تاريخ المسجد النبوى، ص 116، چاپ مدينه.

ارسال نظر