قبر فاطمه بنت اسد در خانه فرزندش عقيل‏

قبر فاطمه بنت اسد در خانه فرزندش عقيل‏

در تأييد و توضيح مطالب گذشته اين نكته نيز قابل توجه است؛ همانگونه كه در مورد حرم ائمه بقيع و دفن شدن پيكر پاك آنان، توضيح داديم كه اين محل، خانه‏اى بوده متعلق به عقيل بن ابى‏طالب و پس از دفن شدن پيكر فاطمه و عباس و سه تن از ائمه چهارگانه عليهم السلام از حالت مسكونى به صورت زيارتگاه و عبادتگاه عمومى تغيير يافته است و در همين بخش از بحث، با ذكر شواهد تاريخى متذكر شديم كه دفن شدن افراد در داخل منازل خود در صدر اسلام و مخصوصاً در مورد افراد متشخص، يك برنامه عادى و عملى رايج به شمار مى‏آمده است.

با توجه به اين حقيقت و با در نظر گرفتن مطالب گذشته، چگونگى دفن شدن مادر امير مؤمنان در داخل اين خانه از نظر تحليل تاريخى روشن مى‏شود و به دست مى‏آيد؛ وى كه در سال چهارم يا ششم هجرى از دنيا رفته، با احترام و اهتمام فوق‏العاده‏اى كه فرزندان آن بانوى مكرمه و شخص رسول اكرم صلى الله عليه و آله بر او قائل بودند، پيكرش را با آن تشريفات خاصى‏كه در منابع تاريخى نقل شده است، در داخل خانه متعلق به فرزندش عقيل دفن نموده‏اند و پس از مدت كمى؛ يعنى در سال سى‏ام هجرى، پيكر عباس عموى رسول خدا بر همين منوال در همان محل و در كنار قبربنت‏اسد وسپس‏ائمه چهارگانه عليهم السلام به ترتيب در همين خانه به خاك سپرده شده‏اند.

سياست و تحريف واقعيت‏

اين بود مضمون روايات و نظر معروفترين علما و محدّثان شيعه در مورد مدفن فاطمه زهرا عليها السلام. و همچنين روايات اهل سنت و نظر عده‏اى از علماى آنان در اين موضوع و نيز گفتار بعضى از مورّخان و مدينه‏شناسان در مورد مدفن فاطمه بنت اسد و تبيين وصيت امام مجتبى عليه السلام در اين مورد و اين بود آنچه به نظر ما رسيد از نظر تحليل تاريخى.و از مجموع اين بحث و گفتار، ظن قريب به يقين به دست مى‏آيد كه قبر مطهّر حضرت زهرا عليها السلام در بيت خود و در كنار مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله و قبر فاطمه بنت اسد در داخل حرم ائمه بقيع قرار گرفته است. ولى نبايد اين نكته را ناديده گرفت كه تحريف اين واقعيت و اصرار و تلاش نويسندگان و حكومتها در طول تاريخ، در جهت معرفى قبر حضرت زهرا عليه السلام در داخل حرم ائمه بقيع و حتى ايجاد و ترسيم شبيه قبرى و نسبت دادن آن به دختر رسول خدا صلى الله عليه و آله در غير محل قبلى آن، كه پس از تخريب اين حرم به وسيله حكومت سعودى، انجام پذيرفته، همه در جهت تقليل فشار سياسى و تخفيف تهاجم فكرى، عقيدتى و سرپوش گذاشتن به ايراد و انتقادى بوده است كه در طول تاريخ از سوى پيروان مكتب اهل بيت عليهم السلام به پيروان خط فكرى مخالف و به حكومتها از لحاظ مخفى بودن قبر يگانه يادگار رسول خدا وارد مى‏گرديده است.

و لذا حكومتها مجبور بودند به هر عنوانى كه شده، قبرى براى فاطمه دخت رسول خدا صلى الله عليه و آله معرفى نمايند و تطبيق نمودن وصيت امام مجتبى عليه السلام به فاطمه زهرا عليها السلام مى‏توانست بطور طبيعى راه حلى براى اين معمّا باشد و در كنار همين حركت، چه بهتر قرائن و شواهدى هم ارائه شود و از طرف ديگر طبعاً لازم بود براى فاطمه بنت اسد هم مدفن ديگرى غير از مدفن واقعى خود معرفى شود كه در هر دو جهت، شاهد تحقّق اين حركت مى‏باشيم.

اما در مورد ارائه قرينه و شاهد در تأييد وجود قبر حضرت زهرا عليها السلام در داخل حرم بقيع، مى‏بينيم در يك مقطع از تاريخ، سنگ نبشته و قطعه مرمرى در روى قبور ائمه بقيع نصب ودر آن اعلام مى‏گردد كه قبر فاطمه دخت رسول خدا صلى الله عليه و آله در اينجا واقع شده است.

مسعودى در مروج الذهب در مورد اين قطعه مرمر چنين مى‏گويد:

«و على قبورهم في هذا الموضع من البقيع، رخامةٌ عليها مكتوب: بسم‏اللَّه الرّحمن الرحيم، الحمدللَّه مبيد الأمم و محي الرمم، هذا قبر فاطمة بنت رسول اللَّه- صلّى اللَّه عليه و سلّم- سيدة نساءالعالمين و قبر الحسن‏بن علي‏بن ابي‏طالب و علي‏بن الحسين‏بن علي‏بن ابي‏طالب و محمدبن علي وجعفربن محمد- رضي‏اللَّه عنهم-».[1]

و در مقطع ديگر و پس از چند قرن مشابه همين كتيبه در بالاى در حرم ائمه بقيع نصب مى‏شود.

سيد اسماعيل مرندى درباره اين كتيبه در كتاب خود كه در سال 1255 تأليف نموده مى‏گويد:

بالاى در، در سنگ مرمر نوشته‏ «هذا قبر فاطمة بنت رسول‏اللَّه صلى الله عليه و آله و قبر حسن بن علي و قبر محمد بن علي و ...».[2]

و متأسفانه اين تحريف و اعمال سياست در تاريخ اثر گذار شده و لذا على رغم وجود روايات متعدد از شش تن از ائمه معصومين و نظريه عده‏اى از علماى بزرگ در دفن شدن پيكر آن حضرت در داخل بيت خويش و نفى صريح بقيع، بعضى از مورّخان شيعه نيز تحت تأثير اين تحريف قرار گرفته و نظريه اهل سنت را تأييد كرده‏اند؛ مانند مرحوم «اربلى» كه وى در كشف الغمه، در شرح حال حضرت زهرا عليها السلام مى‏نويسد: «قلت الظاهر والمشهور مما نقله الناس» و در باب التواريخ والسّير آورده است: «انها دفنت بالبقيع». ولى ما مى‏گوييم: «أهل البيت أدرى بما في البيت».

اما در مورد اصل قبر

محب‏الدين طبرى (متوفاى 696 ه. ق.) پس از آن كه اين مطلب را از ابن عبدالبر (متوفاى 463 ه. ق.) نقل مى‏كند كه: «در كنار قبر امام مجتبى عليه السلام كه معروف و مشخص است، اثر قبرى منتسب به فاطمه وجود ندارد»، مى‏گويد: «يكى از صلحا و برادران مؤمن بر من نقل نمود كه ابوالعباس مرسى به هنگام زيارت بقيع، در مقابل سمت قبله، داخل قبه عباس (حرم بقيع) مى‏ايستاد و به فاطمه سلام مى‏گفت و بر وى از راه مكاشفه ظاهر شده بودكه قبر فاطمه در داخل اين حرم و در اين سمت بوده است».

طبرى اضافه مى‏كند: «و من با اعتماد بر صحت نقل اين فرد صالح و مؤمن، قبر فاطمه را به همين ترتيب زيارت مى‏نمودم ...».[3] از اين گفتار ابن عبدالبر و طبرى كه هر دو از مورّخان و شخصيتهاى معروف هستند،[4] معلوم مى‏گردد كه اثر قبر فاطمه در داخل حرم از بين رفته بوده و در قرن پنجم و قرن هفتم در داخل حرم بقيع بر خلاف قبور ائمه و قبر عباس علامت قبرى آشكار منتسب به فاطمه وجود نداشته است.

بنابراين، آنچه ما قبلًا در اين مورد مطرح نموديم كه در قسمت جنوبى، داخل حرم بقيع و زير طاق در مجاورت محراب، شبيه قبرى بوده منتسب به فاطمه و اين قسمت به وسيله شبكه فولادينى از فضاى حرم جدا شده بود، مطلبى است جاى سؤال و جاى ترديد، كه آيا اين قبر و آن دو قطعه مرمر و كتيبه چگونه و در چه تاريخى و به وسيله كدام حكومت و به دست چه كسى بوجود آمده است؟ و همين سؤال در مورد قبر فعلى نيز كه در كنار قبور ائمه بقيع و منتسب به فاطمه مى‏باشد، مطرح است كه به فرض صحّت انتساب قبرى كه قبلًا اشاره گرديد، قبر فعلى از نظر مكان مطابقت با آن محل ندارد؛ زيرا اين قبر مانند ساير قبور در وسط حرم و نه در كنار آن قرار گرفته است.

و در مورد مدفن فاطمه بنت اسد

بطورى‏كه اشاره كرديم، چون اصل مدفن فاطمه بنت اسد كه در داخل خانه فرزندش عقيل و حرم ائمه بقيع بود، به عنوان مدفن فاطمه زهرا عليها السلام معرفى و براى تثبيت آن، قرائن و شواهدى هم اقامه گرديده است، طبعاً لازم بود، مدفن ديگرى براى فاطمه بنت اسد كه بامباشرت شخص رسول‏اكرم صلى الله عليه و آله وبا تشريفات خاصى دفن‏گرديده بود، معرفى و مشخص شود و اين برنامه هم عملى و چند محل به عنوان مدفن آن بانو فاطمه بنت اسد معرفى گرديده است.

آرى در اين مورد، شاهد اختلاف نظر و تشتت گفتار از سوى مورّخان مى‏باشيم؛ زيرا گاهى مى‏گويند: «محل دفن فاطمه بنت اسد، مسجد فاطمه عليها السلام (بيت الأحزان) است».[5] و گاهى مى‏گويند كه: «پيكر وى در «روحاء» و در كنار قبر ابراهيم و عثمان بن مظعون دفن شده است».[6] و آنچه در ميان عده‏اى از مورّخان و در بين مردم اشتهار يافته، اين است كه قبر وى همان است كه در خارج بقيع و در شمال قبر عثمان بن عفان به فاصله 50 متر از قبر وى در كنار قبر ديگرى قرار گرفته است.[7] سمهودى پس از نقل گفتار بعضى از مورّخان كه قبر فاطمه بنت اسد در «روحاء» قرار گرفته و پس از نقل گفتار ابن شبه از عبدالعزيز كه امام مجتبى در كنار قبر فاطمه بنت اسد بن هاشم و در اول مقابر بنى‏هاشم دفن شده است، مى‏گويد: «و همه اين مطالب مخالفت صريح و نقض آشكار دارد با آنچه معروف شده است كه قبر وى در نزديكى قبر عثمان و در خارج بقيع واقع گرديده است مخالفت صريح دارد و اولين كسى‏كه اين مطلب را مطرح كرد ابن نجار بود و ديگران از وى پيروى نمودند كه او مى‏گويد من دليلى بر اين نظريه نيافتم و نظريه صحيح در نزد من همان است كه او در كنار قبر امام مجتبى دفن شده است؛ زيرا خيلى بعيد است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از اصل بقيع صرف‏نظر كند و پيكر بنت اسد را در اين محل دور و در انتهاى كوچه‏اى كه در بيرون بقيع واقع شده است، به خاك بسپارد.

سمهودى اضافه مى‏كند: «اصلًا معلوم نيست اين محل جزو بقيع باشد؛ زيرا بطورى‏كه‏در آينده خواهيم گفت، محل دفن عثمان جزو بقيع نبوده و اين محل كه در انتهاى كوچه‏اى در قسمت شمالى قبر عثمان قرار گرفته به طريق اولى جزو بقيع نخواهد بود».[8] مشابه همين مطلب را احمد عباسى در عمدةالاخبار آورده سپس به كيفيت شهادت و محل دفن سعد بن معاذ اشاره مى‏كند و مى‏گويد: «مدفن سعد بن معاذ به مدفنى كه در خارج بقيع به فاطمه بنت اسد منسوب است، بيشتر قابل تطبيق است تا خود فاطمه بنت اسد».[9] خلاصه: همانگونه كه قبلًا اشاره گرديد، انگيزه اصلى نصب اين كتيبه‏ها و ترسيم اين قبرها در طول تاريخ و حتى در دوران حكومت سعودى‏ها همان سياست دفاعى بوده و اين سياست موجب گرديده است كه قبر مطهر حضرت زهرا عليها السلام مشخصاً در حرم بقيع و براى فاطمه بنت اسد مدفنهاى مختلفى غير از مدفن اصلى وى معرفى گردد و بطورى‏كه ملاحظه فرموديد، گذشته از دلائل موجود در منابع حديثى و تاريخى شيعه از نظر عده‏اى از مدينه‏شناسان در تاريخ مدينه نيز همه اين موارد مردود و در نهايت، مدفن فاطمه بنت اسد در داخل حرم ائمه بقيع معرفى شده است، نه مدفن فاطمه زهرا عليها السلام.



[1] ( 1). مروج الذهب ج 3، ص 297؛ سمهودى در وفاءالوفا ج 3، ص 905 مى‏گويد: اين گفتار مسعودى متعلّق به سال 332 ه. ق. مى‏باشد.

[2] ( 2). توصيف مدينه، به نقل از فصلنامه ميقات حج شماره 5، ص 117

[3] ( 1). ذخائرالعقبى، ص 54

[4] ( 2). محمد بن عبدالبر قرطبى مالكى( متوفى 463 ه. ق.) از شخصيتهاى علمى و داراى كتابها و تأليفات‏متعددى است، از معروفترين آنها« استيعاب فى اسماء الأصحاب» مى‏باشد. اين كتاب در پاورقى« الإصابه» در مصر چاپ شده است .. محب‏الدين طبرى مكى شافعى، محدث و مفتى حرم مكه، مؤلف كتاب« الأحكام و ذخاير العقبى» مى‏باشد، وفات وى در سال 674 يا 694 واقع شده است.

[5] ( 1). تاريخ المدينه، ج 1، ص 123

[6] ( 2). وفاءالوفا، ج 3، ص 895

[7] ( 3). اخبار مدينة الرسول، ص 156. اين دو قبر كه در خارج بقيع و داراى گنبد قديمى و جداگانه‏اى بودند، پس از تخريب گنبدها با احداث ديوارى به دور آنها، مشخص و مورد توجه عده‏اى از زائران بودند ولى در اين چند سال اخير، به علت توسعه بقيع در داخل بقيع قرار گرفتند و اينك اثرى از آنها باقى نيست.

[8] ( 1). وفاء الوفا، ج 3، ص 893

[9] ( 2). عمدة الاخبار، ص 153 و 157

ارسال نظر