مدفن حضرت زهرا از نظر علماى شيعه
اين بود نمونه رواياتىكه در مورد مدفن حضرت زهرا نقل نموديم و اينك توجه خوانندگان ارجمند را به نظريه عدهاى از علما و محدثين بزرگ شيعه در اين مورد جلب مىنماييم:
1- نظريه شيخ صدوق و كيفيت زيارت او:
مرحوم شيخ صدوق (متوفاى 381 ه. ق.) پس از نقل اختلاف در محل دفن آن حضرت، مىگويد:
«عدهاى از محدثين رواياتى را نقل و مضمون آنها را پذيرفتهاند كه دلالت دارد بر اينكه آن حضرت در داخل خانهاش كه در اثر توسعه بنىاميه به مسجد ضميمه گرديده، به خاك سپرده شده است.» سپس مىگويد: «و هذا هو الصحيح عندي».
آنگاه كيفيّت زيارت خويش را بيان مىكند و مىگويد: «من به توفيق خداوند متعال بههنگام مراجعت از حجّ بيتاللَّه الحرام، وارد مدينه شدم و چون زيارت رسول خدا صلى الله عليه و آله را بهجاى آوردم، در حالىكه غسل زيارت نيزانجام داده بودم توجهم را به سوى خانه فاطمه منعطف ساختم و حدّ اين خانه از استوانه مقابل باب جبرئيل است تا محوطهاى كه قبر رسول خدا در آن واقع گرديده و در نزديكى اين محوطه، به طورى ايستادم كه مدفن رسول خدا در سمت چپم و قبله در پشت سرم و خانه فاطمه در مقابلم قرار گرفت آنگاه اينزيارت را خواندم: «السّلام عليك يا بنت نبيّ اللَّه، السّلام عليك يا بنت حبيباللَّه ...».[1]
سپس مىگويد: «چون در اخبار و احاديث، زيارت مشخصى براى حضرت فاطمه عليها السلامنيافتم، براى كسانى كه كتاب مرا مىخوانند، همان زيارت را مىپسندم كه براى خود پسنديدم».[2] وى در معانىالأخبار مىگويد: «قول صحيح از نظر من در مورد قبر فاطمه عليها السلام مضمون همان روايت است كه پدرم از طريق محمد بن عطار از حضرت رضا عليه السلام نقل نموده است كه فاطمه زهرا در داخل خانهاش دفن شده و اين خانه به هنگام توسعه مسجد، به وسيله بنىاميد به مسجد منضم گرديده است.»[3] 2- نظريه شيخ مفيد رحمه الله:
مرحوم شيخ مفيد (متوفاى 413 ه. ق.) مىگويد:
«ثمّ قف بالروضة و زر فاطمة عليها السلام فانّها هناك مقبورة».[4] «پس اززيارت رسول خدا صلى الله عليه و آله در كنار روضه بايست و فاطمه را زيارت كن؛ زيرا او در اين جايگاه به خاك سپرده شده است.
3- نظريه شيخ طوسى رحمه الله:
شيخ طوسى (متوفاى 460 ه. ق.) مىگويد: «الأصوب انها مدفونة في دارها او في الروضة».[5]
4- نظريه طبرسى رحمه الله:
مرحوم طبرسى از اعلام قرن ششم، پس از اشاره به اختلاف نظر در مدفن آن حضرت، مىگويد: «والقول الأول بعيد و القولان الآخران اشبه»:
اما قوم اوّل كه آن حضرت در بقيع مدفون است، بعيد است و دو قول ديگر كه در داخل خانهاش و يا در روضه دفن شده است صحيح به نظر مىرسد».[6]
5- نظريه سيد بن طاووس رحمه الله:
سيد بن طاووس (متوفاى 673 ه. ق.) مىگويد: «والظّاهر انّ ضريحها المقدّس في بيتها المكلّل بالآيات و المعجزات».[7]
و همو پس از روايتىكه بصورت مكتوب از امام هادى عليه السلام نقل شده است[8] مىگويد:
«اين گفتار صريح و نص واضح از امام هادى عليه السلام، به تنهايى كفايت مىكند در اينكه: فاطمه زهرا عليها السلام در كنار مدفن رسول خدا صلى الله عليه و آله به خاك سپرده شده است و نه در جاى ديگر.»[9] 6- نظريه علامه مجلسى رحمه الله و توضيح او در مورد روضه:
علامه مجلسى (متوفاى 1110 ه. ق.) مىگويد: «همانگونه كه در كتاب مزار بيان كردهايم، اصحّ اقوال اين است كه آن حضرت در داخل خانهاش دفن گرديده است».[10] و در كتاب مزار مىگويد:
«الأظهر انّها عليها السلام مدفونة في بيتها و قد قدّمنا الأخبار في ذلك».[11]
و آن مرحوم در مورد روضه كه در بعضى از اخبار و در لسان علما وارد شده و اين احتمال را مطرح نمودهاند كه: آن حضرت ممكن است در «روضه» دفن شده باشد، روضه را هم به فاصله منبر و بيت رسول خدا صلى الله عليه و آله منحصر دانستهاند، چنين توضيح مىدهد كه منظور از روضه كه در روايت ابن ابى عمير آمده است، يك مفهوم و معناى وسيعى است كه شامل خانه فاطمه زهرا عليها السلام نيز مىگردد[12] و منظور از روضه همان بيت فاطمه عليها السلام است.
نويسنده: و ما در صفحات آينده در اين موضوع بحث خواهيم نمود. إن شاء اللَّه.
7- نظريه شيخ الشيعه در مدينه منوّره: شيخ محمدعلى عمراوى، شيخ شيعيان حجاز،در مدينه منوره كه در ماه رمضان 1326 با او ملاقات داشتم ضمن مطالب سودمند درباره قبر شريف حضرت زهرا فرمودند: قبر آن حضرت مسلماً در داخل بيت خودش مىباشد و در دوران كودكى ما قبر مشخّص بود و ارتفاع آن به يك متر مىرسيد و ايشان با اشاره به عصايى كه در دست من بود، گفت: تقريباً به ارتفاع عصاى شما.
شواهد و قرائن ديگر:
اين بود رواياتى كه از ائمّه اهل بيت عليهم السلام در محلّ دفن حضرت زهرا عليها السلام نقل گرديده است و اين بود نظر صريح گروهى از علما و محدثين شيعه در اين زمينه.
و اينك توجه خواننده ارجمند را به شواهد و قرائن ديگر كه مؤيّد دفن شدن پيكر مطهّر آن حضرت در داخل بيت شريفش مىباشد، جلب مىنماييم:
* اعتبار عقلى
در باره اين شواهد و مؤيّدات قبل از مستندات نقلى به يك اعتبار عقلى اشاره مىكنيم و آن اينكه: جاى ترديد نيست كه دفن شدن در كنار قبر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله براى هر مسلمانى بزرگترين افتخار دنيوى و عالىترين مقام معنوى است و بر همان اصل بود كه خليفه اوّل ودوّم با بهرهگيرى از شرايط موجود و بدون اذن و اجازه، توانستند اين افتخار را به دست آورند و در جوار آن حضرت به خاك سپرده شوند.
و باز بر همان اصل بود كه امام مجتبى عليه السلام وصيّت نمود در صورت امكان در كنار تربت جدّ بزرگوارش دفن شود ولى با غوغا سالارى و با اجبار و اكراه كه در تاريخ ضبط است از خواسته خود محروم و از دفن شدن در خانه خويش ممنوع گرديد.
در مورد حضرت زهرا عليها السلام افزون بر آنچه گفته شد وجود ارتباط خاصّ معنوى و روحانى متقابل در ميان رسول خدا و دخت عزيزش و عاطفه و محبّت غير قابل وصف در ميان پيامبر خدا و حبيبهاش با توجّه به اينكه شرايط مانند دوران شهادت حضرت مجتبى عليه السلام نبود و هيچ رادع و مانعى از دفن شدن آن بانوى عزيز در داخل بيتش آن هم شبانه و مخفيانه وجود نداشت متصوّر نيست كه آن پيكر پاك به جاى داخل خانهاش و به جاى جوار پدرارجمندش در محلّ ديگر به خاك سپرده شود و با آن علاقه و ارتباط غير قابل وصف، قابل قبول نيست كه آن حضرت بر دفن شدنش بجز در داخل خانه خويش و بجز در جوار تربت پاك پدر بزرگوارش راضى شود.
* كشف اين حقيقت از طريق علم جفر
آية اللَّه حسن زاده آملى ابقاه اللَّه كه خود از صاحبدلانند مىنويسند:
بعضى از صاحبدلان به طريق خاصى از علم جفر بر اين سؤال كه: «يا عليم قبر فاطمه زهرا عليها السلام در چه جاى مدينه است؟» جواب گرفته است كه: «جاى قبر، خانه شفيع جميع امّت است.»[13]
[1] ( 1). اين زيارت همان زيارت معروف است كه در كتب ادعيه و زيارات نقل شده است، به انضمام صلوات مخصوص براى هر يك از معصومين عليهم السلام.
[2] ( 1). من لايحضره الفقيه، به تصحيح على اكبر غفارى، ج 2، ص 574- 572
زيارت معروف:« يا ممتحنة امتحنك اللَّه الّذى خلقك ...» را مرحوم علامه مجلسى در مزار بحار از طريق محمد عريضى، از امام باقر عليه السلام نقل نموده است. لابد اين زيارت منقول، به دست مرحوم صدوق نرسيده و يا در سند آن مناقشه فرموده است.
[3] ( 2). معانى الأخبار، ص 268
[4] ( 3). مقنعه، طبع دبيرخانه كنگره شيخ مفيد، ص 459
[5] ( 4). مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 365
[6] ( 5). اعلام الورى، ص 159
[7] ( 1). اقبال، ص 224
[8] ( 2). اين سومين روايت از رواياتى است كه ما نقل نموديم.
[9] ( 3). اقبال، ص 623
[10] ( 4). بحار، ج 43، ص 188
[11] ( 5). بحار، ج 100، ص 193
[12] ( 6). همان.
[13] ( 1). لوح اين سؤال و جواب كه جنبه تخصصى دارد در جلد سوّم هزار و يك كلمه، صفحه 447 منعكس گرديده است.