تعميرات و خصوصيات حرم ائمه بقيع‏

تعميرات و خصوصيات حرم ائمه بقيع‏

در صفحات گذشته، با اصل بناى حرم بقيع و تحولى كه در طول تاريخ در اين بناى مقدس به وجود آمده و همچنين با تاريخ ساختمان گنبد و بارگاه با عظمت آن و بانى اصلى و معمارش آشنا شديم، اينك در تكميل همين بحث لازم است دو موضوع ديگر را مورد بررسى قرار دهيم:

1- تعميرات و اصلاحاتى كه در طول چند قرن، در اين حرمِ شريف، انجام گرفته است.

2- خصوصياتى كه همانند ساير حرمها در اين حرم نيز وجود داشته و يا ويژگيهايى كه منحصراً اين حرم شريف از آنها برخوردار بوده است.

در مورد تعميرات‏

طبق مدارك موجود، با مرور زمان و در مقاطع مختلف در حرم و گنبد و بارگاه ائمه‏بقيع عليهم السلام تعميرات و اصلاحاتى به وسيله بعضى از خلفا و سلاطين و يا افراد مختلف به عمل آمده است كه به نقل اين موارد و معرفى اين افراد مى‏پردازيم:

1- تعمير حرم بقيع به وسيله مسترشد بالله‏

اوّلين تعمير در حرم ائمّه بقيع عليهم السلام در سال 519 و پس از گذشت بيست و چهار سال از ايجاد ساختمان آن مى‏باشد كه به دستور «مسترشد باللَّه» خليفه عباسى انجام گرفته است.

سمهودى مى‏گويد: در طاق طرف قبر عباس، اين كتيبه وجود دارد كه: «إنّ الآمِرَ بعمله المسترشد باللَّه سنة تسع عشرة و خمسمأة».[1]

وى سپس مى‏گويد به نظر من، بناى اصلى اين حرم، پيش از اين تاريخ بوده است.(يعنى صدور اين دستور، براى اجاد ساختمان نبوده بلكه هدف از آن، انجام تعميرات و اصلاحات بوده است).

لازم به ذكر است كه مسترشد بالله بيست و نهمين خليفه عباسى است. وى در سال 512 ه. پس از پدرش مستظهر باللّه به خلافت رسيده و در سال 529 ه. كشته شده است.

2- تعمير حرم بقيع به وسيله مستنصر

دومين تعمير در حرم بقيع در بين سالهاى 623 و 640 ه. به وسيله يكى ديگر از خلفاى عباسى به نام مستنصر بالله انجام گرفته است.

باز سمهودى در اين مورد مى‏گويد: و در بالاى محراب حرم بقيع در كتيبه ديگرى اين جمله به چشم مى‏خورد: «امر بعمله المنصور المستنصر بالله»[2].

سپس مى‏گويد: ولى در اين كتيبه تاريخ صدور اين دستور و مشخصات بيشترى از شخص مستنصر منعكس نگرديده است.

گفتنى است مستنصر بالله نامش منصور، كنيه‏اش ابوجعفر، فرزند الظاهر بالله و سى و سومين خليفه عباسى است كه بنا به نقل سيوطى، در سال 623 به خلافت رسيده و در سال 640 بدرود حيات گفته است.[3] بنابراين، تاريخ تقريبى اين اصلاح و تعمير نيز مشخص مى‏شود كه در نيمه اول قرن هفتم و در دوران خلافت مستنصر عباسى از سال 623 تا 640 انجام گرفته است.

مطلب قابل توجه اين كه: همانگونه كه سمهودى اشاره نموده و طبق دلائل و شواهدى كه ملاحظه خواهيد نمود اقدامات و عملكرد «مسترشد» و همچنين مستنصر، مربوط به تعميرات و اصلاحات اين حرم شريف بوده است نه مربوط به اصل ساختمان و بناى آن و دو كتيبه نيز كه سمهودى از آنها ياد نموده نشانگر تاريخ تعميراتى است كه به ترتيب، پس ازنيم قرن از بناى اصلى حرم و مجدداً پس از گذشت يك قرن از تعمير اول آن، انجام گرفته است؛ زيرا:

الف- اين امرى مسلّم است كه بناى اصلى اين گنبد و بارگاه در اواخر قرن پنجم، به دستور مجدالملك براوستانى انجام پذيرفته و مورّخان در اين مورد صراحت و اتفاق نظر دارند. طبيعى است، در بناى چنين ساختمانى، با آن اهميت و قداست، پيش بينى‏هاى لازم در دوام و استحكام آن نه براى يك قرن و دو قرن، بلكه براى قرون متمادى منظور مى‏گردد.

مشابه و قرينه ساختمانِ اين حرم، ساختمان حرم كاظمين عليه السلام و حضرت عبدالعظيم حسنى است‏[4] كه پس از گذشت ده قرن، هنوز هم در ميان آثار مذهبى و باستانى، با قامتى استوار و محكم ايستاده‏اند. بنابراين چنين بناى مستحكم پس از گذشت پنجاه يا يكصد و پنجاه سال، نيازمند تجديد بنا نخواهد بود. گذشته از آن، حفظ كتيبه‏هاى متعدد، خود دليل واضح و روشن بر اين حقيقت است؛ زيرا در صورت تجديدِ اصلِ بنا به وسيله يكى از آن دو خليفه، حفظ هردوكتيبه مفهومى ندارد.

ب- دليل دوم برعدم تجديد بنا، به وسيله دو خليفه ياد شده، گفتار ابن نجار (متوفاى 643) مى‏باشد كه گنبد حرم بقيع را چنين توصيف مى‏كند: «والقبران فى قبّة كبيرة عالية قديمة البناء»[5] و مشابه همين توصيف را، خالدبن عيسى البلوى كه در سال 740 بقيع را ديده، آورده است.[6] اين توصيف «قديمة البناء» نشانگر قدمت اين حرم شريف است كه نه با تجديد بناى دوران معاصر ابن نجار و نه با دوران خالد بلوى قابل تطبيق است.

ج- نكته جالب توجه ديگر اين‏كه سمهودى پس از نقل نظريه خويش (كه اصل بناى حرم قبل از مستر شد است) و پس از نقل گفتار ابن نجار در مورد عظمت و قدمت حرم بقيع، مى‏گويد: اين گنبد و بارگاه، امروز هم به همان شكل و داراى همان خصوصياتى است كه ابن نجار آن را توصيف نموده است‏ (؛ وَ قد قال ابن النّجار انّ هذه القبّة قديمة البناء، ووصفها بما هي عليه اليوم)[7]؛ يعنى همانگونه كه در اين حرم، قبل از ابن نجار تغيير اساسى داده‏نشده، بعد از وى نيز، تا امروز؛ يعنى اوائل قرن دهم هجرى كه سمهودى زندگى مى‏كرده، هيچ تغيير و تحوّلى در اصل ساختمان آن به وجود نيامده است.

د- سرانجام بايد اين نكته را اضافه كنيم: برخلاف نظر صريح مورخان، در مورد بانىِ اصلىِ گنبد و بارگاهِ ائمه بقيع (مجدالملك)، هيچ دليل قابل استناد و تاريخى وجود ندارد كه مؤيد و نشانگر نقش يكى از خلفا و سلاطين در اصل بناى اين ساختمان و ايجاد اين گنبد و بارگاه باشد. و از اينجاست كه مى‏توان با اطمينان و تأكيد اظهار نمود، دو كتيبه‏اى كه سمهودى از آنها ياد نموده مربوط به تعمير حرم بقيع بوده همانگونه كه خود وى اين مطلب را مورد تأييد قرار داده است.

3- تعمير حرم ائمه بقيع به دستور سلطان محمود

تعميرِ سومِ حرم شريف، متعلق به اوائل قرن سيزدهم هجرى است كه به دستور سلطان محمود؛ عثمانى انجام گرفته است.

فرهاد ميرزا كه در سال 1292 ه. به حج مشرف شده است مى‏نويسد:

تعمير بقعه مباركه در بقيع، از سلطان محمود خان،[8] در سنه يكهزار و دويست و سى و چهار هجرى به دست محمد على پاشاى مصرى و به امر سلطان واقع شد.[9] ولى نايب الصدر شيرازى مى‏گويد: در سردر بقيع، قصيده‏اى طولانى، به زبان تركى حكاكى شده كه در مصرع آخر آن، تعمير كننده، محمود خان وتاريخ تعمير 1233 قيد شده است.

اين بود سه مورد از تعميرات حرم بقيع كه با تاريخ روشن و مشخصّات عاملان آنها، به دست ما رسيده است، ولى بطور مسلّم تعميرات و اصلاحات به عمل آمده در حرم بقيع،منحصر به موارد ياد شده نيست، بلكه چنين تعميرات و اصلاحات مكرّر، طبق مقتضيات و ايجاب شرايط بدون اين كه تاريخ آنها مشخص و يا در منابع منعكس شود صورت گرفته است. و لذا فرهاد ميرزا پس از بيان سوّمين تعمير كه به وسيله سلطان محمود به عمل آمده است، مى‏گويد: و امسال هم تعميرات لازمه آن را به عمل آورده‏اند.[10] و نايب الصدر مى‏گويد: و اين اوقات، جناب امين التّجار؛ حاجى عبدالحسين، در مرّمت موفق شده‏اند.[11] بهر حال اين تعميرات، همانند احداث اصل ساختمان گنبد و بارگاه، بر قبور ائمه بقيع عليهم السلام نشانگر اهتمام و توجه تام مسلمانان در طول تاريخ به اين حرم شريف مى‏باشد كه بالطبع توجه خلفا و سلاطين را نيز بر اين جايگاه مقدس و منبع نور و هدايت جلب نموده است.



[1] ( 1) وفاء الوفا ج 3، ص 916

[2] ( 1) وفاء الوفا، ج 3، ص 916

[3] ( 2) تاريخ الخلفا، ص 424

[4] ( 1). قبلًا اشاره گرديد كه بانى هر سه حرم شريف، مجدالملك براوستانى است.

[5] ( 2). اخبار المدينه، از انتشارات مكتبة الثقافه، مكه مكرمه، ص 153

[6] ( 3). تاج المفرق فى تحلية علماء مشرق، چاپ مطبعة فضاله، مغرب، ج 1، ص 288 و 289

[7] ( 1). وفاء الوفا، ج 3، ص 916

[8] ( 2). وى سلطان محمود ثانى سى امين سلطان عثمانى است كه در سال 1223 در 24 سالگى به سلطنت رسيده و در سال 1255 ه. از دنيا رفته است. نك: قاموس الاعلام تركى، ج 6، ص 4225

[9] ( 3). سفر نامه فرهاد ميرزا، چاپ مطبوعاتى علمى 1366 ش. تهران، ص 141

[10] ( 1). همان.

[11] ( 2). تحفة الحرمين، ص 227

ارسال نظر