اخبار غيبى و پيشگويىهاى رسول خدا صلى الله عليه و آله در مورد دفن اهل بیت در منزل عقیل
رسول خدا صلى الله عليه و آله در طول دوران نبوّتش از مسائل حساس و حوادث مهم آينده و خصوصاً از حوادث و پيشآمدهايى كه مربوط به خاندان و اهل بيتش بوده و ارتباط با اسلام و مسلمين داشته خبر داده و پيروانش را از وقوع چنين حوادث مهم مطلع ساخته است و آن بخش از اين حوادث كه داراى اهميت فوق العاده و مربوط به سرنوشت اسلام و عجين و آميخته با اهداف اصلى بعثت بوده هم از طريق گفتار و هم با عمل و رفتارش مسلمين را به اهميت موضوع جلب نموده است.
مثلًا آنجا كه اصل ولايت و وصايت مطرح است رسول خدا صلى الله عليه و آله از دو جنبه قولى و عملى و از طريق سمعى و بصرى استفاده نموده وامت خود را درجريان امر قرارداده است، آن حضرت در غدير خم دستور اجتماع حجاج را در سرزمينى داغ و سوزان صادر مىكند و آنقدر صبر و حوصله بخرج مىدهد تا همه عقب ماندگان و پيش روان قافله گرد هم آيند و مسلمانان با اين عمل رسول خدا و قبل از بيان موضوع به اهميت آن پى مىبرند، سپس با گفتارش و با معرفى عملى امير مؤمنان عليه السلام هدف اصلى را به اطلاع حاضران مىرساند كه: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ».
و با اينكه به امير مومنان عليه السلام مىفرمود: «أَنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى»[1] و «انْتَ وَلِىُّ كُلِّ مُوْمِنٍ بَعْدي»[2] عملًا نيز دستور داد كه همه درها را كه به مسجد باز مىشد ببندند بجز در خانه على، و آنگاه كه اعتراض نمودند فرمود: «ما أَنَا سَدَدْتُ ابْوابَكمْ وَفَتَحْتُ بابَهُ وَلكنّ اللَّهَ أَمَرني بِسَدِّ أَبْوابِكُمْ وَفَتْح بابِهِ».[3]
و با اينكه اعلان طهارت و قداست اهل بيت از طريق وحى انجام گرفته بود و مسلمانان آيه تطهير را قرائت مىنمودند ولى رسول خدا صلى الله عليه و آله عملًا و به مدت نه ماه، روزى پنجبار و در اوقات پنجگانه نماز در مرئى و منظر نماز گزاران و در مقابل ديد انصار و مهاجر كه در صفوف نماز در انتظار مقدمش بودند در آستانه خانه امير مؤمنان و در كناردر خانه او كه به مسجد باز مىشد مىايستاد و مىفرمود: «السّلامُ عَلَيْكُم يا اهْلَ الْبَيتِ إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً، الصّلاة الصّلاة».[4]
و اما موضوعات و حوادث مهم ديگر كه جزو اصول اسلام نبوده، آنها نيز از ديد وسيع و چشم حقيقت بين آن حضرت به دور نمانده و وقوع چنين حوادث را پيشاپيش به اطلاع مسلمانان رسانيده و از تحقق اين پيش آمدها در آينده دور و نزديك خبر داده است كه اين نوع حوادث در اصطلاح محدثين (ملاحم) و خبر دادن از اين حوادث، اخبار غيبى و پيشگوئى ناميده مىشود و گاهى بخود اين نوع اخبار ملاحم اطلاق مىگردد.
دو نمونه از اخبار غيبى رسول خدا صلى الله عليه و آله
اينك از ميان ملاحم زيادى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله از آنها خبر داده است به نقل دو نمونه اكتفا مىكنيم:
جنگ و خون ريزى در احجار زيت
در ضمنحديث مفصلىكه در منابعحديثى اهلسنت نقلشده است، رسولخدا صلى الله عليه و آله چند حادثه مهم را به صحابه بزرگ خود ابوذر غفارى گوشزد مىكند و با اين جمله: «يا أَباذَرْ كِيْفَ أَنْتَ» از وقوع آنها باخبر مىسازد و از جمله اين حوادث اين است:
«كَيْفَ أَنْتَ اذا رَأَيْتَ أَحجار الزَّيْتَ قَدْ غُرِقَتْ بِالدَّم».[5]
چگونه خواهى بود روزى كه جنگ سختى در مدينه واقع و احجار زيت در خونغرق شود.
اين حديث رسول خدا كه از ملاحم است از حادثه مهم و از قيام شجاعانه و شهادت مظلومانه يكى از فرزندانش بنام محمد ملقب به نفس زكيه[6] كه در سال 145 در احجار زيت يكى از محلههاى معروف مدينه اتفاق افتاد، خبر مىدهد و اهميت اين قيام مقدس را كه در مقابل يكى از طواغيت و ستمگران معروف عباسى ابو جعفر منصور دوانقى واقع گرديد ترسيم مىكند.
جنگ خونبار در بيابان فخ[7]
بر اساس نقل ابوالفرج اصفهانى رسول خدا صلى الله عليه و آله در مسير خود به مكه چون به بيابان «فخ» رسيد از مركب خويش پياده گرديد و در اين سرزمين دو ركعت نماز خواند و درحال نماز گريه شديد نمود كه اصحاب و ياران آن حضرت متأثر و محزون شدند و چون علت اندوه و گريه آن حضرت را جويا شدند، فرمود: چون ركعت اول نماز را خواندم جبرئيل با اين پيام بر من نازل شد يا محمد يكى از فرزندان تو در اين محل بشهادت مىرسد و كسى كه در ركاب او شهيد شود به ثواب دو شهيد نائل خواهد گرديد (نَزَلَ عَلَىَّ جَبْرَئِيلُ فَقالَ: يا مُحَمّدُ انَّ رَجُلًا مِنْ وُلُدِكَ يُقْتَلُ في هذا الْمَكانِ وَ اجْرُ الْشهيد مَعَهُ اجْرُ شَهيدَيْنِ»[8]
پياده شدن رسول خدا صلى الله عليه و آله در بيابان خشك و شنزار (فخ) و نماز خواندن آن حضرت قبل از اينكه پيام جبرئيل را اعلان كند، عملًا اخبار از يك ملحمه و حادثه ديگرى است كه در روز ترويه سال 169 در اين بيابان اتفاق افتاد و حسين بن على بن حسن بن حسن بن على بن ابىطالب عليهم السلام كه بر ضد هادى عباسى قيام كرده بود بشهادت رسيد.
[1] ( 1). صحيح مسلم، ج 4، ح 2404- سنن ترمذى، ص 5- كتاب المناقب، ح 3808. سنن ابن ماجه مقدمه، ح 115
[2] ( 2). سنن ترمذى، ج 5- كتاب المناقب، ح 3796- مسند احمد، ج 1، ص 331
[3] ( 3). سنن ترمذى، ج 5- المناقب، ح 3815- مسند احمد، ج 1، ص 331 و ج 2، ص 26
[4] ( 1). اين مطلب در طى چندين حديث در كتب تفسير در ذيل تفسير آيه تطهير آمده است و متن يكى از اين احاديث كه در تفسيرالدُر المنثور، ج 5، ص 199 و در الميزان، ج 16، ص 337 نقل گرديده اين است:« واخرج ابن مردويه عن ابن عباس قال شهدنا رسول اللَّه صلى الله عليه و آله تسعة اشهر يأتى كل يوم باب على بن ابىطالب رضى اللَّه عنه عند وقت كل صلوة فيقول السلام عليكم و رحمة اللَّه و بركاته اهل البيت، انما يريداللَّه ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيراً، الصلوة رحمكم اللَّه».
[5] ( 2). سنن ابى داود كتاب الفتن و الملاحم، ص 416- مسند احمدبن حنبل، ج 5، ص 163- سنن ابن ماجه، ج 2، كتاب الفتن ح 3958.- مستدرك صحيحين، ج 3، ص 158
[6] ( 1). نفس زكيه محمد بن عبدالله بن حسن بن امام حسن مجتبى عليهم السلام در ماه رجب 145 در مدينه قيام نمود ومردم اين شهر و مكه و يمن با وى بيعت نمودند. منصور وليعهد و برادرزاده خويش، عيسى بن موسى را به همراه شش هزار تن به مدينه اعزام كرد. محمد و يارانش غسل نموده و كفن پوشيدند و خود را معطر كردند و در ميان او و نيروهاى عيسى جنگ سختى در گرفت تا به احجار زيت كشيده شد و نفس زكيه و همراهانش در اين نقطه پس از مقاومت شديد به شهادت رسيدند، سر او را نزد منصور فرستادند و پيكرش به وسيله خواهرش زينب و دخترش فاطمه در بقيع دفن گرديد. مىگويند بر بدن وى آنقدر زخم وارد شده بود كه به هر عضوى از اعضايش دست مىزدند، متلاشى و از تنش جدا مىگرديد، شهادت نفس زكيه در چهاردهم ماه رمضان 145- بوقوع پيوست. تاريخ طبرى كامل ابن اثير و تاريخ ابن كثير حوادث سال 145. مقاتل الطالبيين، ص 161- تذكرة الخواص، ص 231- تتمة المنتهى، ص 135
[7] ( 2).« فخ» نام بيابانى است در شش ميلى مكه به سوى مدينه كه اين منطقه امروز جزء شهر مكه شده و خيابان آن محل، شارع الشهدا و بيمارستان آن محل مستشفى الشهداء ناميده مىشود و اينجانب مكرر به زيارت قبور شهداى فخ در اين محل نائل شدهام. و جنگ فخ چنين بود كه حسين بن على كه از فرزندان امام مجتبى عليه السلام است در مدينه بر ضد خليفه هادى عباسى قيام كرد و عدهاى با وى در مبارزه با خليفه وقت بيعت و به سوى مكه حركت نمودند كه در فخ با نيروهاى خليفه درگير و به شهادت رسيدند، سرهاى شهدا را به نزد هادى فرستادند و اجسادشان سه روز در بيابان ماند و طعمه درندگان گرديد و از اينجاست كه گفتهاند پس از فاجعه كربلا هولناكتر از حادثه فخ واقع نگرديده است. تاريخ طبرى كامل ابن اثير و تاريخ ابن كثير حوادث سال 169. معجم البلدان، ج 4، ص 238- تذكرة الخواص، ص 240- تتمة المنتهى، ص 164
[8] ( 1). مقاتل الطالبيين، ص 290