فتواهاى وهابيان درباره پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و ...
وهابيان نيز به پيروى از ابن تيميه، درباره زيارت قبر رسول خدا صلى الله عليه و آله و شخصيت آن حضرت و همچنين درباره مسلمانان، همان ديدگاهها و فتواها را دارند و چون شرح و توضيح تك تك آنها به درازا مىكشد، از اين فتواها تنها به نقل آنچه مرحوم آيةاللَّه سيد محسن امين در كشف الارتياب آورده، بسنده مىكنيم:
آن مرحوم در فصلى تحت عنوان «اعتقاد الوهابيّين فى النّبى صلى الله عليه و آله و سائر الانبياء والصالحين و قبورهم» چنين مىگويد:
اعتقاد وهابىها درباره پيامبر صلى الله عليه و آله و شفيع قرار دادن او به پيشگاه خدا و توسّل جستن به آن حضرت و مخاطب قرار دادن او به تعبير «يا رسول اللَّه» يا به تعبير «يا رسول اللَّه برمن شفاعت كن» و يا «تو را به پيشگاه خدا وسيله قرار مىدهم» و همچنين تبرّك جستن به قبر او و نماز خواندن و دعا كردن در كنار اين قبر و تعظيم و احترام آن، همه اين اعمال شرك و كفر و بت پرستى و موجب حلال شدن مال و جان چنين افراد است؛ همانگونه كه سفر كردن براى زيارت قبر وى حرام و منهدم ساختن قبر و گنبد او واجب است و همچنين حرام است تبرك كردن خاك و لمس نمودن و بوسيدن قبر او و اين قبر اينك يكى از بتهاى دنيا بلكه بزرگترين بتها است؛ همانگونه كه قبور ساير پيامبران و صالحان چنين است.[1]
و مطالب ديگرى كه ذكر آنها دور از ادب و احترام نسبت به ساحت مقدس رسولخدا صلى الله عليه و آله مىباشد.
مرحوم آيةاللَّه امين عاملى در فصل ديگرى تحت عنوان «اعتقادهم فى عموم المسلمين» مىنويسد: اعتقاد وهابيان درباره عموم مسلمانان اين است كه مسلمين پس از ايمان، به كفر برگشتهاند و پس از توحيد به شرك گراييدهاند؛ زيرا آنان در دين بدعت گذاشته و به جهت عبادت و زيارت و پرستش انبيا و صالحين، به كفر و شرك روى آوردهاند؛ لذا جنگ با آنان واجب و ريختن خون آنان و تصرف اموالشان بر مسلمانان (وهابيان) حلال است![2] تخريب حرمها و مقابر
اين است عقيده و بينش وهابيان درباره حرمها و مقابر انبيا و صالحان و اين است رأى و فتوايشان در وجوب تخريب و منهدم كردن قبور پيشوايان و از اين جا است كه آنها به هر جا و به هر شهر و ديارى دست مىيافتند قبل از هر چيز به تخريب اين مشاهد و مزارات اقدام مىكردند و با خاك يكسان مىنمودند. به هنگام تسلط بر طائف گنبد عبداللَّه بن عباس را خراب كردند، پس از آن كه به مكه وارد شدند گنبدهاى متعلق به جناب عبدالمطلب جد رسول خدا و ابى طالب عموى آن حضرت و خديجه عليها السلام همسرآن بزرگوار و همچنين محل تولد پيامبر صلى الله عليه و آله و حضرت زهرا عليها السلام را ويران نمودند و در جده گنبد و قبر حوا را از بين بردند و چون مدينه منوره را محاصره كردند قبل از ورود به شهر، حرم و مسجد حضرت حمزه عليه السلام را منهدم كردند و شايع است كه از بيرون شهر به سوى گنبد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله تيراندازى كردند.
و چون وارد مدينه شدند، در ماه رمضان 1344 ق. شيخ عبداللَّه بُلَيهد، قاضى القضاتشان را از مكه به مدينه اعزام داشتند تا موضوع تخريب مزارات و مقابر موجود در مدينه را با علما و سران اين شهر مطرح و موافقت آنها را ولو به صورت ظاهر جلب كند و بدين منظور جلسهاى تشكيل گرديد. شيخ عبداللَّه از حاضرين پرسيد درباره تخريب اين گنبد و بارگاهها چه مىگوييد؟! بسيارى از آنها از ترس جانشان جواب ندادند، بعضى ديگر هم اظهار موافقت نمودند.
مرحوم سيد امين مىگويد: با توجه به اين كه تخريب مقابر و مشاهد اساس عقيده وهابيان است و در وجوب از بين بردن اين آثار و حتى حرم شريف نبوى صلى الله عليه و آله كوچك ترين ترديدى نداشتند، لذا منظور شيخ بليهد از اين سؤال، سؤال حقيقى نبود بلكه هدف از آن جلب نظر مردم مدينه و نوعى تسلى خاطر و دلجويى از آنان بود.[3] به هر حال پس از اين سؤال و جواب، آنچه گنبد و ضريح در مدينه و بيرون اين شهر بود ويران نمودند؛ از جمله آنها گنبد و بارگاه ائمه عليهم السلام در داخل بقيع بود كه حتى ديوارها و صندوق و ضريحى كه در روى اين قبور شريف بود به كلى منهدم گرديد و از اين حرم و قبور، به جز قطعه سنگهايى كه در اطراف قبور نصب كردند، اثر و علامتى باقى نماند و اين اقدام دقيقاً در هشتم شوال 1344 ق. انجام گرفت و به كارگرانى كه اين عمل ننگين را انجام دادند، مبلغ هزار ريال مجيدى دست مزد پرداخت گرديد.
سپس گنبدهاى متعلق به عبداللَّه و آمنه والدين رسول خدا صلى الله عليه و آله و حرم همسران و دختران آن حضرت و حرم جناب ابراهيم فرزند گرامى پيامبر و گنبد متعلق به عثمان بن عفان و اسماعيل فرزند امام صادق و گنبد امام مالك و ساير مقابر در بقيع و بيرون آنمنهدم و با خاك يكسان گرديد.
تنها حرم مطهر پيامبر صلى الله عليه و آله آن هم در اثر ترس از قيام مسلمانان جهان از تعرض و تخريب مصون ماند كه اگر اين ترس نبود حرم پيامبر اسلام بر اساس عقيده وهابيان و در اثر احترام و تعلّق خاطر شديد مسلمانان، قبل از ساير بقاع مورد تعرض و تخريب قرار مىگرفت. گرچه بعضى از نويسندگان وهابى اين مصونيت را بدين گونه توجيه مىكنند كه ما اين گنبد را به عنوان يكى از گنبدهاى مسجد مىشناسيم نه به عنوان گنبد و بارگاه حرم پيامبر و الّا ...
گنبد و بارگاه حرم
مطهّر رسول اكرم صلى الله عليه و آله
بالاخره، چون نتوانستند متعرض حرم شريف رسول خدا صلى الله عليه و آله شوند، چاره را در اين ديدند كه با گماردن مأمورين تند و خشن و گاهى چوب به دست از نزديك شدن زائرينبه اين حرم و از بوسيدن و دست زدن به آن جلوگيرى به عمل آورند و به عقيده خود بدين وسيله مانع وقوع اين اعمال حرام و كفرگونه و شرك آلود شوند.
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا* الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً.[4]
انعكاس خبر اين حادثه
چون خبر هولناك ويرانى بقاع و هتك حرمت نسبت به حرم شريف ائمه بقيع در كشورهاى اسلامى انتشار يافت، مسلمانان آن را مصيبتى عظيم و حادثهاى بس بزرگ نسبت به جهان اسلام تلقى نمودند. تلگرافهاى اعتراض از سوى علما و مراجع و شخصيتهاى سياسى از عراق و ايران و هند و ساير كشورها به سوى حاكمان حجاز سرازير گرديد. مجالس درس در حوزههاى علميه و نمازهاى جماعت در مساجد تعطيل شد. مراسم عزادارى به عنوان اعتراض و سوگوارى تشكيل گرديد ولى چه سود كه اين حادثه بزرگ و تأسفبار به وقوع پيوست و اين آثار و ابنيه مذهبى- تاريخى كه قدمت بعضى از آنها به بيش از ده قرن مىرسيد، به دست گروهى متعصب و متحجر و بىاطلاع و متأسفانه به عنوان ايفاى يك وظيفه واجب مذهبى با خاك يكسان گرديد كه در صفحات آينده تاريخ و چگونگى بخشى از اين بناهاى باشكوه و معنوى را تا آنجا كه فرصت و شرايط اجازه مىداد از منابع معتبر به دست آورده در اختيار خوانندگان ارجمند قرار مىدهيم.
«وَ ما تَوفِيقي الّا بِاللَّه»
[1] ( 1)- كشف الارتياب، ص 127
[2] ( 2)- همان.
[3] ( 1)- كشف الارتياب، ص 55
[4] ( 1)- كهف: 103 و 104