انگيزه تخريب حرم‏ها

انگيزه تخريب حرم‏ها

* كج فهمى دينى‏

برنامه بزرگداشت از بزرگان و پيشوايان دين از سوى مسلمانان مانند پيروان ساير مذاهب همچنان در طول تاريخ سارى وجارى بود و كوچكترين مخالفتى با اين امر مشاهده نمى‏شد، تا اين كه در آستانه قرن هشتم، در شام، شخصى به نام ابن تيميه پيدا شد و تجليل و احترام از انبيا و مدفن آنها را، نه تنها غير مشروع و حرام بلكه مرتكبين آنها را مشرك و مرتد خواند! كه در صورت عدم توبه بايد به قتل برسند. وى همچنين بر وجوب تخريب اين آثار و ابنيه فتوا صادر كرد.

اين عقيده در آن زمان گرچه پيروان اندك يافت اما پس از مدت كوتاهى متروك و به فراموشى سپرده شد، تا اينكه در قرن يازدهم و پس از مدت چهار قرن، با پيدايش وهابى‏گرى در نجدِ حجاز، بار ديگر مطرح و به مرحله اجرا گذاشته شد و در نتيجه همين باور واعتقاد بودكه با تسلّط وهابيان به مكه و مدينه در سال 1344 ه. ق. تمامِ حرم ها در اين دو شهر و ديگر شهرهاى حجاز- كه متعلّق به اقوام و عشيره رسول خدا و صحابه آن حضرت و ساير شخصيت‏هاى مذهبى بود و همچنين مساجد موجود در كنار اين اماكن منهدم گرديد و امروز ديگر اثرى از اين بناها باقى نيست. [1]اكنون اين پرسش مطرح مى‏شود كه: «انگيزه و عامل اين بينش چيست؟» و چگونه است كه افرادى خود را مسلمان مى‏نامند ولى به خود اجازه مى‏دهند نسبت به بزرگان دين اهانت كنند و ابنيه و آثار متعلّق به آنان را منهدم نمايند.

پاسخ اين سؤال اين است كه: يكى از آفات بزرگ و خطرناك در هر مذهب و آيينى، كج‏فهمى‏ها و تندروى‏ها و برداشت‏هاى غلط و انحرافى و به اصطلاح قرائت‏هاى خود ساخته از آن آيين است كه از ميان پيروان همان مذاهب به وجود مى‏آيد و موجب تضعيف و تفرقه در آن آيين مى‏شود. بديهى است پرداختن به موارد آن، در اديان گذشته، خارج از موضوع بحث ما است.

ولى با تأسف بايد گفت كه در ميان پيروان دين مقدّس اسلام نيز كسانى بوده‏اند كه از اين كج فهمى و انحراف فكرى مصون نمانده و موجب پيدايش اختلافات و كينه‏ورزى‏ها و گاهى خونريزى‏ها در ميان پيروان قرآن شده‏اند.

از مصاديق و نمونه‏هاى بارز چنين انحراف فكرى وبرداشت‏هاى ناروا، گروه خوارج هستند كه در حال حيات رسول خدا صلى الله عليه و آله و در ميان جامعه آن روز به وجود آمدند و در زمان امير مؤمنان عليه السلام گسترش يافته، به صورت يك گروه معارضِ حكومتِ آن حضرت، ظاهر شدند و سرانجام آن بزرگوار به دست يكى از عوامل همين گروه به شهادت رسيد.

پس از آن حضرت و در طى ساليان متمادى، شاهد حضور و فعاليت همان گروه در نقاط مختلف جهان اسلام بوده و هستيم كه مايه درد سر براى اسلام گرديده و عده‏اى از مسلمانان به دست آنان كشته شده‏اند.



[1] (1)- در باره احاديث، به كتاب «شفاء السقام» از سُبكى (متوفاى 756) و «وفاء الوفا» ى سمهودى (متوفاى 911) ج 4، كه هر دو از علماى بزرگ اهل سنت مى‏باشند، مراجعه شود.

ارسال نظر