انگيزه پيدايش و تخريب حرمهای مدینه
يكى از برنامههاى مذهبى مسلمانان؛ اعم از شيعه و اهل سنت، از صدر اسلام تا به امروز؛ مانند همه پيروان اديان و مذاهب آسمانى و همه صاحبان فكر و انديشه، بزرگداشت و تجليل از مقام انبيا و اوليا و اداى احترام نسبت به راهنمايان فكرى و رهبران معنوى و شهداى راه اسلام و قرآن بوده است و اين احترام و بزرگداشت كه بيشتر در قالب زيارت قبورِ آنان متجلّى مىشود و از عبادات و مستحبات به شمار مىآيد.
مسلمانان همواره از دور و نزديك، در كنار مدفن آن عزيزان حضور مىيابند و بر آنان درود و سلام مىفرستند و از خداوند متعال علوّ مقام و ترفيع درجاتشان را درخواست مىكنند و جملاتى بر زبان مىرانند كه بيانگر فضايل اخلاقى و تعليمات دينى و برنامههاى عملى آنها و گوياى شكيبايى آنان در مقابل مصيبتها و مشكلاتى است كه در راه تحكيم بخشيدن به اين تعاليم تحمل نمودهاند.
شيفتگان آن حضرات، بدينسان مراتب ارادت خويش را به ساحت آنان ابراز مىدارند و خود را آماده پيروى از راه و رسمشان و اجراى برنامهها و دستورالعملهاى آنان مىنمايند و در كنار قبورشان، به نماز و دعا مىايستند و آمرزش گناهان و پذيرش توبه خويش را در كنار مرقد اين «عباد الرحمان» از خداوند مسألت مىكنند.
و به همين انگيزه بزرگداشت و احترام و نيز به خاطر حفاظت زائرانِ آنان از سرما و [1]گرما، به هنگام عبادت و زيارت و اقامه نماز به روى قبر آنان، سقفى قرار دادند و گاهى به اقتضاى نياز به فضاى بيشتر، در كنار اين مدفنها مساجدى ساختند كه اين محلها امروزه به «مشهد» و «حرم» شهرت يافتهاند.
گفتنى است كه اين تجليل و بزرگداشتها از سوى مسلمانان، نه يك عمل ابتكارى و بدون دليل شرعى و بدون مدرك و مستند مذهبى است، بلكه راه و رسمى است برگرفته از قرآن مجيد و سنت رسولاللَّه صلى الله عليه و آله و عمل صحابه و پيشوايان دين، كه اكنون نمونههايى از آن را مىآوريم:
* آن جا كه سخن از انبيا است، خداوند متعال درباره آنان، واژه «سلام» و درود را به كار برده و با اين كلمه زيبا از آنان ياد نموده است سَلامٌ عَلى إِبْراهِيمَ[2]، سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ[3]، وَسَلامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ.[4]
** و آن جا كه سخن از شهدا و بندگان صالح به ميان آمده، آنان را اين چنين ستوده است: وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً.[5]
*** قرآن مجيد مسلمانان را تشويق نموده است كه در مقام توبه و انابه و به هنگام طلب آمرزش گناهان، به رسولاللَّه توسل جويند و وساطت و درخواست آن حضرت را عامل آمرزش گناهان بندگان معرفى نموده، مىفرمايد: ... وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً.[6]
و در جايى ديگر منافقان را نكوهش مىكند كه هرگاه به آنان گفته مىشود به حضوررسول خدا صلى الله عليه و آله برسند تا آن حضرت درباره آنان طلب آمرزش كند، از اين امر سرباز مىزنند؛ وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَكْبِرُونَ.[7]**** قرآن مجيد درباره اصحاب كهف مىفرمايد: ... قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً.[8] مؤمنان راستين كه بر امر اصحاب كهف آگاهى يافتند و آن را سند زندهاى براى اثبات معاد جسمانى به مفهوم حقيقىاش ديدند، پس از مرگ آنان گفتند: «ما بر روى قبر آنها مسجد و ساختمانى بنا مىكنيم تا مردم هرگز ياد آنها را از خاطرهها نبرند و در نيل به كمال اعتقادى و انسانى خود، آنها را الگو و سرمشق خويش قرار دهند.»
و خداوند با نقل تصميم آن مؤمنان بر ايجاد بنا و ساختمان بر روى قبور اصحاب كهف و استفاده نمودن از آن، به عنوان يكى از پايگاههاى عبادت و پرستش، عملكرد آنان را تثبيت و بر آن مهر تأييد مىزند.
***** دفن شدن پيكر پاك رسول خدا صلى الله عليه و آله در داخل خانه خويش و در زير سقف، دليل روشن و مصداق عينى بر اين واقعيت است كه در اسلام، وجودِ بنا در روى قبر شخصيتهاى معنوى، عملى مُستَحسن و مورد تأييد بوده است و اين حقيقت را درباره قبور انبياى گذشته نيز مىتوان ديد؛ مانند قبر حضرت ابراهيم، و جناب اسحاق و يعقوب عليهم السلام و قبور همسرانشان در شهر الخليل؛ شهرى كه به ياد و به نام حضرت ابراهيم عليه السلام «خليل» نام گرفت.[9] و مانند قبر حضرت داود و سليمان عليهما السلام در «بيت لحم» و قبور و آثار ساير انبيا در بيت المقدس و شامات كه در طول قرنهاى متمادى، قبل از اسلام و بعد از اسلام، از استحكام و زيبايىِ بنا و ساختمان برخوردار بودهاند.
نكته جالب توجه در قبور انبياى گذشته اين كه شخص خليفه دوم در فتح بيتالمقدس، نه تنها بر اين مقابر و بر اين آثار متعرض نگرديد، بلكه با نمازگزاردن[10] دراين بقاع و امكنه، وجود آنها را با عمل خويش تأييد كرد. همچنين روش علما و پيشوايان اسلام نيز در طول تاريخ به همين منوال بوده است.
آرى، مسلمانان؛ اعم از شيعه و اهل سنت، در طول تاريخ، در انجام اين برنامهها و در تجليل از شخصيتهاى معنوى و در ساختن حرم و گنبد و بارگاه براى قبورِ آنان، به منابع اصلىِ اسلامى؛ از قرآن و حديث[11] تمسك جسته و از سيره رسولاللَّه صلى الله عليه و آله در زيارت قبور شهدا و صحابه كه از بارزترين برنامههاى زندگى آن حضرت بوده، پيروى نمودهاند.
[1]تاريخ حرم ائمه بقيع عليهم السلام، ص: 24
[2] ( 1)- صافات، 109، 120، 181
[3] ( 2)- همان.
[4] ( 3)- همان.
[5] ( 4)- نساء: 69. كسانى كه از خدا و پيامبرش اطاعت كنند، با آنها خواهند بود كه خداوند نعمتشان داده است؛ آنان همانا پيامبران، صديقين، شهدا و صالحان هستند، و چه نيكو رفيقانند.
[6] ( 5)- نساء: 65. ... اگر مسلمانان بر خود ستم روا دارند( و آلوده به گناه گردند) و به نزد تو آيند و توبه و استغفار كنند و رسول هم بر آنان استغفار و درخواست آمرزش از خدا كند، خدا را توبهپذير و مهربان خواهند يافت.
[7] ( 1)- منافقون: 5
[8] ( 2)- كهف: 21
[9] ( 3)- نام اصلى« الخليل» كه در 25 كيلومترى بيت المقدس واقع شده،« حَبْرون» يا« حَبْرى» است.
[10] ( 4)- تاريخ طبرى، 3/ 405 چاپ لبنان مؤسسه اعلمى. تاريخ ابوالفداء، 7/ 58، چاپ مكتبة المعارف بيروت.
[11] ( 1)- در باره احاديث، به كتاب« شفاء السقام» از سُبكى( متوفاى 756) و« وفاء الوفا» ى سمهودى( متوفاى 911) ج 4، كه هر دو از علماى بزرگ اهل سنت مىباشند، مراجعه شود.