الگوگيرى از شخصيت حضرت عباس عليه السلام‏

الگوگيرى از شخصيت حضرت عباس عليه السلام‏

ب) اسطوره وفادارى‏

پيروزى و سربلندى هر نهضت و حركتى مرهون وفادارى يارانى است كه در آن حضور يافته‏اند تا نهضت با تكيه به وفا و پاى‏بندى آنان، به اهداف شكوهمندانه خود دست يابد. در زيارت‏نامه حضرت عباس عليه السلام مى‏خوانيم:

اشْهَدُ لَكَ بِالتَّسْلِيمِ وَ التَّصْدِيقِ وَ الْوَفاء و النَّصِيحَة لِخَلَفِ النَّبِى.

گواهى مى‏دهم كه از جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله [پيشواى خود] پيروى كامل داشتى و نسبت به او راست كردار و وفادار و خيرخواه بودى.اين همان پيمانى بود كه حضرت عباس عليه السلام در شب عاشورا تجديد كرد و اعلان كرد كه هرگز از امام خود جدا نمى‏شود و تا پاى جان، به حسين عليه السلام وفادار خواهد ماند.

او تا اندازه‏اى به پيشواى خود وفادار و هم‏پيمان باقى ماند كه شگفتى دشمن را برانگيخت. او قهرمانانه در راه وفادارى به آيين خود، برادران و فرزندان خويش را به ميدان جنگ فرستاد و براى اين‏كه پاى‏بندى خويش را به اين پيمان بيشتر به اثبات رساند، با شهادت آنان، خم به ابرو نياورد و خود نيز جان بر سر اين پيمان نهاد.

او آن قدر در اين راه از خود رشادت نشان داد كه دشمن، آن هنگام كه پرچم به غارت رفته او را ميان غنائم ديدند، لب به تحسين گشودند و از وفادارى‏اش سخن راندند. هم او كه وقتى دستانش از بدن جدا شد، پرچم را رها نكرد و بازوان بريده‏اش آن را در فراز نگه داشته بود تا اينكه با ضربه عمود آهنين، به همراه پرچم به زمين افتاد.[1] ابو حنيفه دينورى‏ از تاريخ‏نويسان اهل سنت، درباره وفادارى او مى‏نويسد:

وَ بَقِىَ الْعَبّاسُ بْنُ عَلىٍّ عليه السلام قائِماً لِإِمامِ الْحُسَينِ عليه السلام يُقاتِلُ دُونَهُ وَ يَمِيلُ مَعَهُ حَيْثُ مالَ حَتَّى قُتِلَ رَحْمَةُاللَّهِ عَلَيْهِ.[2]

و عباس بن على عليه السلام هم چنان پيش روى امام حسين عليه السلام باقى ماند، نزد او مى‏جنگيد و به هر سو كه امام مى‏رفت او نيز مى‏رفت تا اينكه كشته شد؛ درود خدا بر او باد.

ج) اسوه ولايت‏پذيرى‏

پس از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله، مسلمانان دو دسته شدند:

برخى به سنت‏هاى او وفادار ماندند و برخى در پى احياى جاهليت‏هاى رنگ باخته و بى‏روح برآمدند.

پيدايش خلافت، به بدعت و جهالت و جنگيدن با پسر پيامبر صلى الله عليه و آله و خروج بسيارى از دايره دين انجاميد. با اين حال، از آنجا كه ولايت‏پذيرى و پيروى از جانشين پيامبر صلى الله عليه و آله، محور همبستگى و انسجام امّت اسلامى بود، رويارويى اهل بيت پيامبر صلى الله عليه و آله با خاندان اموى كه رويارويى حق و باطل بود، آغاز شد. تلاش براى بازگرداندن خلافت اسلامى و حاكميت مسلمانان به مسير درست و اصيل خود و از بين بردن سلطه جائرانه حاكمان باطل، از اهداف مهمّ قيام عاشورا بود؛ در عاشورا، دسته‏اى با پذيرفتن ولايت الهى امام، در جبهه حق، صف آراستند و دسته ديگر با پذيرفتن آن، به جبهه‏باطل پيوستند.

مسلمان بايد راه سياسى و فكرى خود را در جامعه نسبت به اين دو جريان مشخص كند و بى‏طرف نماند.

مسلمان بايد پيرو راه ولايت و ستيز با دشمنان باشد و اين پيروى او، پيوندى باطنى باشد و از حد شعار و گفتار فراتر رود. امام رضا عليه السلام فرموده است: «كمال دين، ولايت ما و دورى جستن از دشمنان ماست».[3] ولايت پذيرى در اصل، به معناى ايجاد توازن در پذيرش سرپرستى و دوستى پيشوايان دينى و بيزارى از دشمنان آنهاست. در اين باره به امام صادق عليه السلام عرض كردند: «شخصى دوست‏دار شماست، ولى در بيزارى از دشمنان شما، ناتوان مى‏نمايد». حضرت فرمود: «هيهات! دروغ مى‏گويد كسى كه مدعى ولايت ماست، ولى از دشمنان ما بيزار نيست».[4]

حضرت عباس عليه السلام كه باور و اعتقادش، تمام تلاش و موضع‏گيرى او را در مسير ولايت قرار داده است، بهترين اسوه ولايت‏پذيرى است؛ چون خط سياسى او پيوسته بر اطاعت از امام و مخالفت رفتارى و گفتارى با دشمنان امام استوار بود.

او، اين ويژگى را تا لحظه شهادت زنده نگه داشت كه‏بهترين گواه بر اين سخن، تقاضاى دشمن براى جدا شدن او از صف هواداران ولايت و رد كردن آن از سوى حضرت عباس عليه السلام بود.

در عصر تاسوعا، دشمن كوشيد با استفاده از روابط قومى و قبيله‏اى، عباس عليه السلام را از لشكر حسينيان جدا سازد. به همين منظور، براى رسيدن به مقصود خود، به حضرت امان‏نامه تسليم كرد. دشمن كه برق شمشير و توفان دستان عباس عليه السلام در دفاع از ولايت را در جنگ‏هاى پيشين ديده بود، مى‏خواست با اين حربه پوسيده، شكست را بر سپاه امام تحميل كند. رفتار حضرت در اين مورد، گوياى سرسختى او در دفاع از حريم ولايت و برائت از دشمنان است.

او بدون كوچك‏ترين توجه به مناسبات قبيله‏اى و قوم‏گرايى‏ها، فرياد ولايت‏پذيرى برآورد و منصوروار، دار عشق خود، بر دوش كشيد و اين گونه بر چكاد افتخار ايستاد و بلندترين چكامه را در ايفاى برادرى و برابرى سرود.

ساقى تشنه، ص: 87

______________________________
(1). امام حسين عليه السلام و ايران، صص 381- 382

(2). ايلياد، مجموعه حماسى و منظوم شاعر يونانى «هومر» است كه از ارزش‏ادبى و فرهنگى زيادى بين ملل اروپا برخوردار بوده و بسيار در بين آنان معروف است‏

(3). امام حسين عليه السلام و ايران، صص 381- 382



[1] ( 1). معالى السبطين، ج 1، ص 440

[2] ( 1). الأخبار الطِّوال، ص 380

[3] ( 1). بحار ألانوار، ج 27، ص 58

[4] ( 2). اعلام الورى، ص 120

ارسال نظر