شيخ طوسي

شيخ طوسي(385 ق ـ 460 ق)
اين آستان كنار باب الطوسي حرم مطهر و در « شارع الطوسي » قرار دارد. اين جا سكونت گاه شيخ الطائفه ابوجعفر محمد بن حسن طوسي بود كه در سال هاي 448 ق تا 460ق، يعني به هنگام هجرتش به نجف، ساخت و در آن جا مي زيست. او پيش از آن در بغداد اقامت داشت و از محضر شيخ مفيد و سيد مرتضي بهره مي برد. و پس از وفات سيد مرتضي به مرجعيت شيعه رسيد. شيخ طوسي وصيت كرد كه از اين مكان به عنوان مسجد استفاده كنند و خود او را نيز، پس از مرگ، در آن جا به خاك بسپارند. در عصر شاه عباس ساختمان اين آستان به همت شيخ بهايي از نو برپا شد. در 1298 ق نيز سيد حسين نوه سيد مهدي بحر العلوم بناي فرسوده آن را از نو ساخت. قسمت شرقي آستان در 1369 ق به هنگام احداث فلكه اطراف صحن تخريب شد كه باقي مانده آن بنا هم چنان هست و گنبدي به رنگ سبز دارد.1 شيخ طوسي تاليف فراواني در علم هاي گوناگون اسلامي از خود برجاي گذاشته است. نقش او در توسعه و رونق حوزه علميه در نجف بر همگان روشن است.2

در باب:شیخ طوسی

یکی از کرامت هایی که برای شیخ طوسی نقل شده است؛کرامتی است که در این جا به آن اشاره می شود: «در مقدمه کتاب «النهایه» شیخ آمده است: گروهی از بزرگان شیعه؛ مانند حمدانی قزوینی، عبدالجبار بن عبداللّه مقری رازی و حسن بن بابویه، در بغداد این کتاب را با مباحثه می کردند. در ضمن مباحثه هر کدام از آنها ایراداتی به ترتیب ابواب و فصول آن و همچنین اشکالات سندی و مانند آن به کتاب وارد می کردند و در غیاب شیخ به او معترض بودند. البته این جریان در زمانی اتفاق افتاد که شیخ طوسی به نجف مهاجرت کرده بود.

در نهایت همه علماء جمع شده، قرار بر این گذاشتند که به نجف اشرف مشرف شده و سه روز، روزه بگیرند و غسل کنند و شب جمعه در حرم حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بمانند و مشغول عبادت شوند، تا شاید از طرف حضرت علی (علیه السلام) مطلب برای همه روشن گردد.

پس دسته جمعی به نجف اشرف رفته و پس از سه روز روزه و عبادت، شب جمعه در حرم به علی (علیه السلام) متوسل شدند. اوآخر شب به خواب رفته و همگی آنها حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) را در خواب دیدند. آن حضرت به آنها فرموده بود: در فقه اهل بیت (علیهم السلام)، کتابی که سزاوار اعتماد و اقتداء و رجوع کردن به آن باشد؛ مانند کتاب النهایه تصنیف نشده؛ یعنی کتاب نهایه از تمام کتب فقهی شیعه معتبرتر است. علت آن هم این است که مصنف او با قصد خلوص برای خدا و بدون هیچ گونه غرض دیگری آن را نوشته است. پس آن کتاب، از هر جهت بی‏ نیاز کننده شما از کتاب های دیگر است، در صحت آن شک نکنید و به آن عمل کنید.

آنها وقتی از خواب بیدار شدند، هر یک اظهار نمودند خوابی دیده‏اند که دلیل بر صحت کتاب نهایه است، ولی قرار گذاشتند که هیچکدام خوابشان را نقل نکنند، بلکه روی کاغذی بنویسند و بعد تطبیق نمایند تا چگونگی خواب ها معلوم شود. وقتی همه آنچه را در خواب دیده بودند روی کاغذ نوشتند، دیدند خواب همه یکی بوده، حتی عبارت ها نیز با هم هیچ فرقی نداشته است؛ برای همین، همگی خوشحال به منزل شیخ طوسی آمدند که داستان را به شیخ خبر دهند. وقتی وارد منزل شدند، شیخ به محض این که آنها را دید، فرمود: حرف و گفته مرا درباره کتاب قبول نکردید، تا از حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) تعریف و مدح آن را شنیدید؟[۱]

ارسال نظر