قبرستان بقيع

براي «بقيع» معاني مختلفي ذكر كرده اند از جمله : به مكاني وسيع كه در آن درخت و ريشه آن باشد گفته شده است. اين درختان در مكانهاي مختلفي وجود داشته و به«غرقد»معروف بوده اند؛ لذا قبرستان عمومي مدينه را كه زميني مملو از آن درختان بوده «بقيع الغرقد» ناميده اند. برخي نيز « بقيع» را از بقعه گرفته اند . زيرا قبور اين قبرستان داراي بقعه بوده است . شمال غربي اين قبرستان را كه عمّه هاي پيامبر (ص) در آن مدفونند «بقيع العمات» نام نهاده اند. اين قسمت قبلاً به وسيله ديواري از بقيه بقيع جدا بوده و در سال 1373 ق، دیوار آن را برداشته‌اند. جنوب شرقي بقيع را كه محل دفن اموات يهود و غير مسلمان بوده «حش كوكب» خوانده اند. بعدها در دوران اموي ديوار آن را خراب و به بقيع ملحق كرده اند. «بقيع الغرقد» تاريخچه اي ديرينه در دل شبه جزيره دارد؛ زيرا تاريخ نگاران قدمت آن را به سالهاي عصر جاهليت باز گردانيده اند . در ابتدا اين مكان، قبرستان مردم يثرب بوده و قبل از اسلام آنان اموات خود را درآن خاك مي سپرده اند . پس از اسلام صرفاً به دفن اموات مسلمان اختصاص يافت و يهوديان و غيره را در حش كوكب به خاك مي‌سپردند. قبرستان بقيع كه به صورت مستطيل شكل و بسيار كوچك بوده بيرون از ديوار شهر قرار داشته و مساحت آن 3493 متر مربع بوده است. از ام قيس نقل شده است كه همراه پيامبر (ص) به بقيع آمدم فرمود: ام القيس، از اين قبرستان در آخرت هفتاد هزار نفر برانگيخته شده و بدون حساب به بهشت مي روند در حاليكه صورتهاي آنان مانند ماه شب بدر مي درخشد. همچنين از رسول گرامي اسلام روايت شده است كه از اين مكان در روز قيامت نوري بلند مي‌شود كه بين آسمانها و زمين را روشن مي كند . الف – بقعه و بارگاه ائمه سلام الله عليها قبل از اين كه بر فراز قبور ائمه شيعه گنبد و بارگاهي ساخته شود ، سنگ نبشته اي بر آن بوده است كه بعضي از سياحان و مورخان آن را ديده اند . قديمي ترين منبعي كه از اين سنگ نبشته گزارش مي دهد مروج الذهب است. مولف آن مي گويد: بر قبور ايشان سنگ نبشته اي ديدم كه بر آن نوشته بود: بسم الله الرّحمن الرّحيم الحمد الله مبيد الامم ومحيي الرمم هذا قبر فاطمه بنت رسول خدا وقبر الحسن بن علي ابي طالب(ع ) وعلي بن الحسين (ع )و محمّدعلي الحسين (ع )و محمّد بن علي( ع) وجعفر بن محمّد(ع ) «ابن نجار »(متوفي 643 ق) از بناي گنبد و بقعه اي در ابتداي بقيع ياد ميكند كه هر روز صبح درهاي آن براي زيارت باز مي شده است . بديهي است كه بقعه مورد نظر جز قبور ائمه شيعه نبوده است . مطري گويد: گنبد آن توسط خليفه «الناصر عباسي» ساخته شده است . «ابن جبير »و«ابن بطوطه»نيز از گنبد مرتفعي كه بر قبر «عباس» و«امام حسن(ع)« قرار داشته است گزارش مي دهد. ميرزا حسين فراهاني نيز در سفرنامة خود مي نويسد: چهار ائمه اثني عشر در بقعه بزرگي كه به طور هشت ضلعي ساخته شده واقعند وگنبد اندرون آن سفيد كاريست . بناي اين بقعه معلوم نيست كه از چه وقت بوده است. علي بن موسي قبّة وبارگاه اهل البيت را بزرگترين قبّه هاي بقيع ذكر كرده است كه بعضي از سادات علوي وبزرگان وامراي مدينه كنار آن به خاك سپرده شده اند. ب – بقعه وبارگاه ساير قبور قبور ديگري كه منابع از گنبد وبارگاه آنها گزارش داده اند عبارتند از : 1. دختران وهمسران پيامبر (ص) 2. عقيل ومالك بن انس 3. ابراهيم فرزند رسول خدا (ص) 4. فاطمه بنت اسد 5. عثمان بن عفان 6. عثمان بن مظعون به خاك آرميدگان بقيع 1. عثمان بن مظعون نخستين كسي كه بنا به فرمايش رسول خدا (ص) در قبرستان بقيع دفن شد ، «عثمان بن مظعون» صحابه بزرگوار ايشان بود . دراين زمان درخت غرقدي كه در بقيع بودرا قطع كرده و وي را در «الروحاء» يعني راه خانه «محمد بن زيد» درگوشه خانه عقيل كه وسط بقيع بوده است – به خاك سپردند . پيامبر (ص) سنگي بالا وپايين قبر او قرار داده وفرمودند : اهل بيت مرا اين جا دفن كنيد . هنگامي كه مروان ولي مدينه شد ، از روي خصومتي كه با صحابه رسول خدا ص داشت ،‌آن سنگها را برداشت وقسم خورد كه نمي گذارد بر قبر عثمان بن مظعون سنگي باشد تا به اين وسيله شناخته شود. بعضي از محققان شيعه، قبري را در انتهاي بقيع كه اهل سنت از خليفه سوم، عثمان بن عفان مي‌دانند، به اشتباه از عثمان بن مظعون دانسته اند. 2. ابراهيم فرزند رسول خدا (ص) ابراهيم كه مادرش«مارية قبطيه» بود در هجده ماهگي از دنيا رفت . وي در ذي حجه سال هفتم هجري به دنيا آمد . پيامبر (ص)فرمود: او را در بقيع كنار عثمان بن مظعون دفن كنيد. در بهشت براي او مرضعه اي (شيردهي) است كه شير خوردن او را تمام خواهد كرد. روايت شده است ، آن حضرت چهار تكبير براو گفت و بر قبر وي آب پاشيد . ابراهيم نخستين كسي بود كه بر قبرش آب پاشيده شد. 3. رقيه هنگامي كه «رقيه» دختر رسول خدا(ص) يا به عبارتي ربيه ودختر خوانده آن حضرت وفات يافت ، عده اي از زنان بر او مي گريستند؛ عمر بن خطاب آنان را با تازيانه منع مي كرد؛ لذا پيامبر(ص) دست اورا گرفت وفرمود: واي بر تو عمر ، ازشيطان بپرهيز ، آنچه كه برقلب وچشم جاري است از رحمت خدا است وآنچه از دست وزبان جاري شود از شيطان است (يعني بگذار آنان بگريند). آنگاه فرمود: وي را به سلف ما يعني « عثمان بن مظعون» ملحق كنيد؛ لذا او را وسط قبرستان بقيع به خاك سپردند. روايت شده است كه فاطمه (س) كنار قبر رقيه مي گريست وپيامبر(ص) اشك چشمان او را پاك مي‌كردند. شايان ياد آوري است كه رقيه هنگام جنگ بدر از دنيا رفت درحالي كه پيامبر‌(ص) بر بالين او حضور نداشتند وعثمان بن عفان همسر وي كه به بهانه مريضي رقيه از جهاد بازمانده بود او را به خاك سپردند. 4. ام كلثوم هنگامي كه «ام كلثوم » دختر يا دختر خوانده گرامي رسول خدا(ص) وفات يافت، كنار خواهرش رقيه مدفون شد. وي را «اسماء بنت عميس» غسل داده وعلي(ع) وفضل بن عباس او را در قبر نهادند. 5. زينب «زينب» بزرگترين فرزند (ربيبه= فرزند خوانده)رسول خدا(ص) بود كه به ازدواج«ابوالعاص بن‌ربيع» در آمد. پيامبر (ص) پس از اسارت همسر او در بدر ، وي را از ابوالعاص طلاق گرفت ، ولي پس از آن كه شوهر او مسلمان شد وي را دوباره به ازدواج او در آورد. چنانكه علامه جعفر مرتضي گويد: او دختر رسول خدا(ص) نبوده بلكه دختر خواهر خديجه بوده است كه رسول خدا(ص) اورا بزرگ كرده ولذا به نام دختر ايشان در منابع مضبوط است . چون منابع ذكر كرده اند كه او58 سال داشت كه از دنيا رفت وپيامبر(ص) نيز بر او نماز گزارده وكنار دو خواهر ديگرش يعني در جوار عثمان بن مظعون اورا به خاك سپردند . پس با اين احتساب زينب در سال هشتم هجري يعني هنگام مرگ تنها سه سال از پيامبر كوچكتر بوده پس نمي تواند دختر آن حضرت باشد ونظر علامه جعفر مرتضي به درستي نزديكتر است . 6. فاطمه بنت اسد مادر بزرگوار علي بن ابيطالب (ع) وهمسر فداكار ابوطالب به منزله مادر رسول خدا(ص) بود. آن حضرت فرمود اگر مادرم فاطمه ، وفات يافت مرا خبر دهيد ؛ پس وقتي او از دنيا رفت ، پيامبر(ص) بر جنازه اش حضور يافتند . هنگامي كه براي ايشان قبري حفر شد، به پشت داخل آن خوابيده وقرآن خواندند؛ آنگاه پيراهن خود را كف قبر پهن كرده و اورا برآن خوابانيدند، سپس بر او نماز گزارده وفرمودند: هيچكس جز فاطمه بنت اسد از فشار قبر درامان نمي ماند. گفتند: اي رسول خدا(ص) حتي قاسم، (فرزندشما) ؟ آن حضرت فرمودند حتي قاسم وابراهيم. پيامبر (ص) در وفاوت مادرگرامي حضرت علي (ع) بي تابي فراوان كردند. وقتي دليل آن را پرسيدند ، فرمود: او به راستي مادرم بود،‌چرا كه كودكان خود را گرسنه مي‌داشت و مرا سير مي كرد ، آنان را خاك آلود مي گذاشت ومرا شسته آراسته مي داشت ، به راستي كه او مادرم بود. سمهودي روايت مي كند ،آن حضرت بر قبر فاطمه نشسته وفرمود : رحمك الله يا امي. الله الذي يحيي ويميت وهو حي لايموت اغفر لامي فاطمه بنت اسد وسع علينها مدخلها بحق نبيك الذين من قبلي وهو حي لايموت اغفر لامي فاطمه بنت اسد ووسع عليها مدخلها بحق نبيّك والانبياء الّذين من قبلي فانّك ارحم الرّاحمين شايان ياد آوري است كه فاطمه بنت اسد در سال سوم هجري از دنيا رفت. موقعيت قبر مادر گرامي علي بن ابيطالب (ع) كنار قبر «عباس بن عبدالمطلب » وائمه بزرگوارشيعه» قرار دارد كه آغازقبور بني هاشم است. بعضي ازمورخان ومحققان قبه وبارگاه فاطمه بنت اسد را در شمال‌شرقي يعني آخرين حد كنوني بقيع ذكر كرده ومؤلف مدينه شناسي نيز اين قول را پذيرفته وبيشتر اهل سنت نيز همين نظر را دارند. 7. امام حسن مجتبي(ع) يكي از قبور بسيار محترم وعزير بقيع قبر«امام حسن بن علي بن ابي طالب(ع)» دومين امام شيعه است . آن امام همام درنيمه ماه رمضان سال سوم هجري متولد شد و پيامبر(ص) او را حسن ناميد. آن مظلوم با توطئة معاويه توسط همسر خود«جعده بنت اشعث» مسموم وپس از چهل روز درهشتم ماه صفر سال پنجاه هجري درگذشت. از نوفل بن فرات نقل شده است كه حسن بن علي(ع) وقتي درحال احتضار بود، برادر گرامي خود حسين(ع) را فراخواند وبه او فرمود : من تمايل دارم كه اگر وفات يافتم كنار قبر جدم رسول خدا(ص) دفن شوم؛ نمي دانم آيا چنين خواهد شد؟ آيا بني اميه اجازه خواهند داد؟ اگر تو را منع كردند مرا در بقيع دفن كن. هنگامي كه امام حسن (ع) وفات يافتند،خبر تشييع وتصميم به خاكسپاري ايشان كنار قبر پيامبر(ص) به گوش مروان رسيد . وي دست به سلاح برد و امام حسين (ع) نيز دست به سلاح بردند. مروان گفت نمي گذارم فرزند علي (ع) را جايي دفن كنيد كه فرزند عفان را نگذاشتند. امام حسين (ع) نيز بر اساس وصيت برادر از اين امر گذشته وايشان را در بقيع ورد مقابر بني‌هاشم دفن كردند. بعضي گويند بعضي گويند بني اميه به سوي تشييع كنندگان تيراندازي كردند كه بعضي از تيرها به تابوت امام اصابت كرد. قبر شريف آن حضرت در ابتداي بقيع ونزديك قبر «عباس بن عبدالمطلب» است كه سه امام ديگر نيز بعدها كنار ايشان به خاك سپرده شدند. 8. امام زين العابدين (ع) كنار قبر شريف امام حسن (ع) قبر «علي بن الحسين(ع) » چهارمين امام بزرگوار شيعه قراردارد. امام سجاد(ع) در سال 38 هجري درمدينه متولد و درسال 57 سالگي در سال 95 ق. دستور خليفه اموي مسموم وبه شهادت رسيد. 9. امام باقر (ع) قبر پيشواي پنجم، «امام باقر(ع)» نيز كنار قبور امام سجاد(ع)وامام حسن مجتبي(ع) قرار دارد. ايشان در روز دوشنبه سوم صفر سال 55 ق به دنيا آمده ودر دوشنبه هفتم ذي الحجه سال 114 ق، وفات يافته اند. آن حضرت را كنار پدر گرامي شان به خاك سپردند. 10.امام صادق(ع) قبر ششمين پيشواي بزرگ شيعيان «امام صادق(ع)»نيز كنار قبور امام سجاد(ع) ، امام حسن(ع) وپدر گرامي شان امام باقر(ع) قرار دارد. ايشان در هفتم ربيع الاول سال 83ق در مدينه به دنيا آمده ودرسال 148 ق، وفات يافتند. در آن زمان ، بر قبور اين ائمه بزرگوار سنگ مرمري بود كه برآن اين جمله ديده مي شد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمد لله مبيد الامم ومحيي الرمم ، هذا قبر فاطمه بنت رسول الله سيدنساء العالمين وقبر الحسن بن علي(ع) وعلي بن الحسين(ع) وقبر محمد بن علي(ع) وجعفر بن محمدعليه السلام » مسعودي اين سنگ قبر را در سال 332 ق. ديده است . ترتيب قبور ائمه چنين است : قبر اول از امام حسن (ع) قبر دوم امام سجاد(ع) سپس امام باقر(ع) وقبر آخر نيز از امام صادق(ع) است. 11.عباس بن عبدالمطلب قبر عموي رسول خدا(ص) درمقابر بني هاشم وكمي جلوتر از قبور چهار امام شيعه قرار دارد كه سنگ آن نيز بزرگتر است . قبر فاطمه بنت اسد نيز در سمت راست آن قرار دارد. اين مكان قبلاً «مسجد بني قباله» بوده است. عباس سه سال قبل از عام الفيل بدنيا آمد يعني سه سال از رسول خدا(ص) مسن تر بوده است . وي دوازدهم رجب سال 32 ق، درسن 87 سالگي درگذشت. 

ب- مقبره عبدالله بن عبدالمطلب يكي از قبور مهم مدينه، قبر پدر گرامي رسول خدا(ص) است كه متأسفانه حكام سعودي آن در سال 1355 شمسي تخريب كردند. اين مقبره كه درمحلي به نام« دارالنابغه» در خيابان مناخه قرار داشته است، تا آن سال همچنان مورد زيارت قرار مي گرفته است. در كنار مقبره ايشان مسجدي به نام«دار النابغه» وجود داشته كه به روايت ابن شبه پيامبر(ص) در آن نماز گزارده اند. شايان ياد آوري است كه عبدالله همراه قافله قريش از شام آمده وبيمار شد؛ وسپس در ميان دايي هاي خود از دنيا رفت ودرهمان جا دفن شد. مكان دقيق آن رو به روي باب السلام ، يعني جنوب غربي مسجد النبي(ص) در خيابان مناخه بوده است كه پس از تخريب ، آن را به تعميرگاه وپاركينگ ماشينهاي سنگين كه براي بازسازي مسجد النّبي (ص) واطراف آن استفاده مي شد تبديل كرده اند. ج- زيارتگاه شهداي احد درسال سوم هجري ، مشركان ودررأس آنان ابوسفيان براي جبران شكست فاحشي كه در جنگ بدر از مسلمانان متحمل شده بود به فكر انتقام جويي و بسيج نيروها پرداختند. مكّه به سبب از دست دادن بسياري از اشراف وبزرگان خود داغدار وسياهپوش بود وخود را براي حملة سهمگين عليه پيامبر(ص) ومدينه آماده مي ساخت. سرانجام با سپاهي متشكّل از پنج هزار نيروي رزمنده به فرماندهي ابوسفيان براي نبرد به سوي مدينه سرازير گشتند. سپاه دشمن به علت وجود استحكامات وموانع طبيعي در جنوب مدينه يعني وجود حره ها و سنگلاخها به ناچار شهر را دور زده ودر شمال شهر، كناركوه احد استقرار يافتند . اين كوه با هفت كيلومتر طول يكي از طولاني ترين و بزرگترين كوه هاي مدينه است كه مستقل بوده و به كوههاي مجاور متصل نيست . پيامبر (ص) به رغم اين كه رويارويي با سپاه مكّه را در خارج از شهر، به مصلحت نمي‌دانستند، اما به سبب اهميت قايل شدن براي امور شورا و مشورت، نظر فرماندهان سپاه را پذيرفتند . نيروهاي سپاه اسلام كه تعداد آنها هفتصد نفر بود پيشقدم شده و در دامنه كوه احد مستقر شدند و آن را چون يك دژ مستحكم طبيعي، پشت سر سپاه اسلام قرار گرفت. ميان نيروهاي اسلام و مشركان،تپّه يا كوه كوچكي به نام «جبل العينين » حايل بود. پيامبر(ص) براي تامين عقبه سپاه ،پنجاه تيرانداز را به فرماندهي «عبدالله بن جبير» بر اين تپه گماشتند تا به حفاظت از پشت سپاه اسلام بپردازند ؛ لذا اين تپه به «جبل الرماه» معروف شد. اين عدّه به رغم تاكيد آن حضرت ، مبني بر عدم رها ساختن تنگه چه درحال پيروزي و چه شكست، يكي از مراحل حساس نبرد كه سپاه كفّار با شكست حتمي مواجه شده بود، به گمان اين كه كار دشمن تمام شده به طمع جمع آوري غنايم ، تنگه را رها كردند. سواران دشمن نيز به فرماندهي «خالد بن وليد» كه در پي چنين فرصتي بودند، با يك حمله غافلگيرانه ، از تنگه عبور كرده و از پشت به سپاه اسلام هجوم آوردند . اين هجوم تاكتيكي دشمن و غفلت نيروهاي محافظ تنگه ، سرنوشت سپاه اسلام را تغيير داد و پيروزي آنان را به شكستي دردناك تبديل كرد. تپه ياد شده كه امروز همچنان وجود دارد ، داراي قلعه هايي بوده و در طول تاريخ ساختمانها خانه هاي گليني روي آن ساخته شده بود. اين تنگه ويا تپه كوچك ، رو به رو وسمت جنوب مقبره شهداي احد وكوه احد قرار دارد كه امروزه زايران بالاي آن رفته و خاطره نبرد بزرگ را در ذهن خود مجسّم مي سازند. در اين جنگ، ضايعات جبران ناپذيري به سپاه اسلام وارد شد؛ ازجمله : شهادت يكي از بهترين حاميان رسول خدا(ص) يعني « حمزه سيد الشهداء» به همراه پرچمدار اسلام ، «مصعب بن عمير » ، « عبدالله بن جحش» و فرمانده تيراندازان و نگهبانان تنگه يعني «عبدالله بن جبير» وبيش از هفتاد تن از بهترين صحابه رسول خدا پيامبر(ص) ميان انبوه دشمن تنها ماند و جز علي (ع) و معدود ياران مقاوم وي كه همواره كنار آن حضرت حضور داشتند و شجاعانه از جان ايشان محافظت مي كردند، بقيه صحابه گريخته و به سوي دامنه احد عقب نشيني كردند . در اين درگيري پيشاني و دندان آن حضرت شكسته شد . علي(ع) به ناچار ايشان را به سمت احد برده و در غاري به استراحت پرداختند . اين غار يا شكاف ، امروزه درشمال مقابر شهدا و در دامنه احد مورد بازديد زايران قرار مي گردد. به دستور پيامبر(ص) حمزه سلام الله عليها و ساير شهدا را كه همه مثله شده بودند در همان معركه جنگ و با همان لباسهاي خود به خاك سپردند. عموي گرانقدر ايشان ابتدا به وسيله نيزه غلام «جبير بن مطعم»كنار «جبل الرماه» مجروح شده وخود را درتا دامنه اين تپه كشانيدند و سپس به لقاء الله شتافتند. پيامبر(ص) بر جنازه ايشان كه گوش و بيني آن بريده و سينه اش دريده بود با تاثر و خشم ايستادند و فرمودند : هرگز چنين مصيبتي به من نرسيده است و تاكنون جايي نايستاده ام كه از جايگاه كنوني خشمگين تر باشم . سپس فرمود: جبرئيل(ع) مرا خبر داد كه نام حمزه دراسمانهاي هفتگانه چنين مكتوب شده است،«حمزه بن عبدالمطلب،‌اسدالله واسد رسوله» آنگاه فرمان دادند او را با پارچه اي كفن كرده وسپس براو هفتاد تكبير گفتند . سيد وسالار شهداي احد را همراه «مصعب بن عمير» در يك قبر مدفون ساختند . بعضي گفته اند « عبدالله بن جحش » نيز كه خواهر زاده حمزه سلام‌الله عليه بود همراه آنان به خاك سپرده شد . كساني نيز گفته اند هيچ كس همراه ايشان در قبر دفن نشد. بعدهامكاني كه عموي رسول خدا(ص) به شهادت رسيد، مسجدي ساختند كه ديوارهاي مخروبه آن همچنان پا برجا بوده؛ اما در دوران سعودي اين مسجد كه به «المصرع» مشهور بود، درتعريض خيابان كنار جبل الرماه تخريب شد. عده اي گويند دندان پيامبر (ص) نيز دراين جا شكسته شده است . « ابن شبه» محل كنوني مقابر شهداي احد را مكان اصلي قبر آنان نمي داند ومي نويسد در سال 43ق. قبور «عمر بن جموح» و«عبدالله بن عمرو بن حرام» كه هر دو با هم دفن شده بودندبه وسيله سيل خراب شد و لذا آنان را به ماني كنوني منتقل ساختند. وي همچنين گفته است : جنازه اين دو شهيد تازه بود گويي ديروز مرده اند. يكي از آن دو كه مجروح شده بود، دستش را بر روي زخم او قرار داده بودند كه به اين حالت مدفون شده بود،وقتي دست او را از زخم برداشتند خون فوران زد؛ لذا او را به همان حال برگرداندند. مكان كنوني قبور حمزه سلام الله عليه ، عبدالله بن جحش و مصعب بن عمير رو به رو و شمال تپه جبل الرماه كمي جلوتر از ساير شهدا قرار دارد. در دوران عثماني بر مقبره عموي پيامبر(ص) گنبد و بارگاه زيبايي وجود داشت كه توسط سلطان اشرف قايتباي در سال 893 ق. تعمير وتوسعه يافته وداخل آن تابوت وضريح آهنين بود . در دوران سعودي به اعتراف يك نويسند ه وابسته به حكام سعودي يعني «ياسين الخياري» مردم كنار اين مقبره كه به «مسجد حمزه سلام الله عليه» معروف بود نذورات پخته و قبور را لمس ومسح مي كردند و لذا مسوولان براي جلوگيري از اين اعمال خلاف شرع؟! گنبد وبارگاه وي را تخريب كرده و قبر او وساير شهدا را با زمين مساوي ساختند. سرانجام در سال 1383 ق براي عدم دسترسي زايران ، اطراف قبور شهداي احد ديواري كشيده و آن را محصور ساختند. هم اكنون هم ديواري با درب آهنيي مانع تماس و نزديكي زايران با قبور محترم شهداي احد است.

ارسال نظر