ترسم نرسی به کعبه وصل...
در راه وفا اگر چو مایی
باید پی هر خسی نیایی
در راه وفا وفات جویند
بگذار طریق بی وفایی
بستند میان براه حجاج
ای صوفی باصفا کجایی
ترسم نرسی به کعبه وصل
ای رفته به راه ماورایی
هنگام رحیل محمل آمد
بربند اگر حریف مایی
رو در ره راه بر نهادیم
تا چیست ارادت خدایی
ماییم هوای راه عشقش
زین راه بگو که در چه رایی
در نه قدم از رهش میندیش
کور است وظیفه رهنمایی
ای باد صفا ز ما بیاران
اخلاص قدیم وانمایی
گر تیغ فراق در میان شد
آخر نبرید آشنایی
گر روز وصال را شب آمد
هم روز شود شب جدایی
در سایه نور باش ای شمس
گر طالب یاسه همایی

ارسال نظر