آداب زيارات

 آداب زيارات
در روايات، براي زيارت آدابي ذکر شده که برخي از آن ها مخصوص موارد خاصّي است، ليکن برخي از اين آداب که تقريباً جنبه عمومي داشته و به نوعي، به
همه اماکن مقدسه و مشاهد مشرفه ارتباط پيدا مي کند عبارتنداز:
1 ـ غسل کردن پيش از بيرون رفتن براي زيارت.
2 ـ ترک کلام بيهوده و لغو و مخاصمه و مجادله در راه.
3 ـ اگر چند امام را زيارت مي کند، براي زيارت هر امام يک غسل کند.
4 ـ خواندن دعاي مأثور در وقت غسل کردن.
5 ـ طاهر بودن، به اين معني که غسل واجبي به گردن نداشته و با وضو باشد.
6 ـ پوشيدن جامه هاي پاک و پاکيزه.
7 ـ جامه سفيد پوشيدن.
8 ـ لباس نو پوشيدن.
9 ـ هنگام رفتن به زيارت گام ها را کوتاه برداشتن و به آرامي و با وقار حرکت کردن.
10 ـ عطر زدن و خود را خوشبو کردن (غير از زيارت کربلا).
11 ـ هنگام رفتن به زيارت، ذکر «اللهُ أَکْبَر»، «اَلْحَمْدُ للهِِ»، «سُبحانَ اللهِ» و«لا اِلهَ اِلاَّ اللهُ» گفتن و صلوات فرستان بر پيغمبر و آل او.
12 ـ بر در حرم ايستادن و اذن دخول خواندن به کلمات مأثوره.

13 ـ تلاش درجهت تحصيل رقّت قلب، سوزش دل و خضوع.
14 ـ سجده براي خداوند به منظور تشکر از اين نعمت الهي.
15 ـ مقدّم داشتن پاي راست هنگام ورود، و پاي چپ هنگام خروج.
16 ـ ايستادن در وقت زيارت، اگر عذري ندارد.
17 ـ سر به زير انداختن و به بالا و طرف راست و چپ توجه نکردن.
18 ـ خواندن زيارت هاي مأثوره و ترک زيارت هاي مخترعه.
19 ـ خواندن نماز زيارت که اقلّ آن دو رکعت است.
20 ـ خواندن دعاهاي وارده، بعد از نماز و زيارت.
21 ـ خواندن مقداري از قرآن و هديه کردن به روح مقدس صاحب آن مرقد شريف.
22 ـ نماز واجب را بر نماز زيارت مقدم داشتن و اگر مشغول زيارت بود و «قَدْ قامَتِ الصَّلاة» را شنيد، زيارت را ترک و در نماز جماعت شرکت کند.
23 ـ زيارت کردن براي پدرو مادر و دوستان و نزديکان و به نيابت ايشان سلام کردن و براي آن ها طلب مغفرت نمودن24 ـ ترک سخنان ناشايست و کلمات لغو و بيهوده و صحبت هاي دنيايي که هميشه درهر جا مذموم و مانع رزق و جالب قساوت قلب است، به خصوص در بقاع مقدس.
25 ـ بلند نکردن آواز و صداي خود در آن مشاهد شريفه براي هر علتي که باشد.
26 ـ وداع با صاحب آن مرقد شريف در وقت بيرون آمدن از آن شهر.
27 ـ قصد مراجعت داشتن به آن مکان مقدس هنگام وداع.
28 ـ بهتر کردن حال و کردار و گفتار خود، نسبت به پيش از زيارت.
29 ـ انفاق و احسان بر فقرا و مساکين و مجاوران آن بقعه.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* زيارت رسول خدا(صلي الله عليه وآله)
حاجيان در سفر حج، علاوه بر دستيابي به منافع و برکات حج، توفيق زيارت مرقد نوراني رسول خدا(صلي الله عليه وآله)در مدينه را نيزيافته، فيض حضور در محضر پيامبر را درک مي کنند.
عظمت اين حضور را زيد شحام از زبان امام صادق(عليه السلام) چنين نقل کرده است:
به آن حضرت عرض کردم:
براي کسي که رسول خدا(صلي الله عليه وآله) را زيارت کند چه پاداشي در نظر گرفته شده است؟
حضرت فرمود:
 
«کَمَنْ زارَ اللهُ فِي عَرْشِهِ».(1)
«مانند کسي است که خدا را در عرش خود زيارت کند.»
 
و از سوي ديگر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) فرمود:
کسي که مرا در حيات و پس از مرگم زيارت کند، روز قيامت در جوار من خواهد بود.(2) ومن او را شفاعت خواهم کرد.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ کافي، ج4، ص585
2 ـ کامل الزيارات، ص13
3 ـ کافي، ج4، ص548
 آداب زيارت، ص186
از اين سخنان چنين نتيجه مي گيريم که زائر
با حضورش در مدينه، بايد خود را در عرش خدا و در محضر پروردگار ببيند و آداب چنين زيارتي را رعايت کند و ادب حضور را گردن نهد و اين حضور را به وصال متصل سازد تا در نتيجه، شفاعت رسول خدا(صلي الله عليه وآله)او را نصيب و همنشين آن حضرت در قيامت گردد.
برخي از آداب ذکر شده براي حضور در محضر رسول خدا (صلي الله عليه وآله)عبارتند از:
1 ـ هنگام ورود به مدينه غسل کند.
2 ـ براي ورود به مسجد پيامبر(صلي الله عليه وآله) بار ديگر غسل کند.
3 ـ غسل سومي نيز به عنوان غسل زيارت آن حضرت انجام دهد.
4 ـ سپس حرکت کرده، کنار يکي از درهاي مسجد النبي(صلي الله عليه وآله) و بهتر از همه باب جبرائيل بايستد و اين چنين بگويد:
 
«اَللَّهُمَّ إِنِّي وَقَفْتُ عَلَي بَاب مِنْ أَبْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّکَ عَلَيْهِ وَعَلَيْهِمُ السَّلامُ وَقَدْ مَنَعْتَ النَّاسَ الدُّخُولَ اِلي بُيُوتِهِ اِلاّ بِاِذْنِ نَبِيِّکَ فَقُلْتَ } يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ
النَّبِيِّ إِلاّ أَنْ يُؤْذَنَ لَکُمْ{(1) اَللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَقِدُ
حُرْمَةَ نَبِيِّکَ فِي غَيْبَتِهِ کَمَا أَعْتَقِدُهَا فِي حَضْرَتِهِ، وَ أَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَکَ وَ خُلَفَاءَکَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْيَاءٌ عِنْدَکَ يُرْزَقُونَ، يَرَوْنَ مَکانِي فِي وَقْتِي هذا وَ زَمانِي، وَ يَسْمَعُونَ کَلامِي فِي وَقْتِي هذا وَ زَمانِي، وَ يَرُدُّونَ عَلَيَّ سَلامِي، وَ أَنَّکَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِي کَلامَهُمْ وَ فَتَحْتَ بَابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُنَاجَاتِهِمْ فَإِنِّي أَسْتَأْذِنُکَ يَا رَبِّ أَوَّلا وَ أَسْتَأْذِنُ رَسُولَکَ صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ثَانِياً، وَ أَسْتَأْذِنُ خَلِيفَتَکَ الْمَفْرُوضِ عَلَيَّ طَاعَتَهُ فِي الدُّخُولِ فِي ساعَتِي هذِهِ إِلي بَيْتِهِ وَ أَسْتَأْذِنُ مَلائِکَتَکَ الْمُوَکِّلِينَ بِهذِهِ الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ الْمُطِيعَةِ للهِِ السّامِعَة، السَّلامُ عَلَيْکُمْ أَيُّهَا الْمَلائِکَةَ الْمُوَکِّلُونَ بِهذَا المَوْضِعِ الْمُبارَکِ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ، بِإِذْنِ اللهِ وَ إِذْنِ خُلَفائِهِ وَإِذْنِکُمْ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْکُمْ أَجْمَعِينَ، أَدْخُلُ هذَا الْبَيْتَ
مُتَقَرِّباً إِلَي اللهِ وَرَسُولِهِ مُحَمَّد وَآلِهِ الطَّاهِرِينَ، فَکُونُوا مَلائِکَةَ اللهِ أَعْوانِي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ احزاب: 53
وَکُونُوا أَنْصارِي حَتّي أَدْخُلَ هذَا الْبَيْتَ وَ أَدْعُو اللهَ بِفُنُونِ الدَّعَواتِ وَ أَعْتَرِفُ للهِِ بِالْعُبُودِيَّةِ وَ لِلرَّسُولِ بِالطّاعَةِ».(1)
 
نکات بسيار مهمي در عبارات فوق که اذن ورود به محضر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) است وجود دارد که توجه به آن، جان انسان را آتش زده و تحوّلي بنيادين در روح آدمي ايجاد مي کند، به برخي از اين نکات دقت کنيد:
1 ـ خدايا! همانا من بر دري از درهاي خانه هاي پيامبر تو ايستاده ام و تو خود منع کردي و فرمودي کسي بدون اذن رسول خدا(صلي الله عليه وآله) وارد اين خانه نشود.
اين فراز از اذن دخول، به ما مي فهماند که مسجد النبي(صلي الله عليه وآله) يک مسجد معمولي نيست که انسان بدون توجه و گستاخانه وارد آن شود، اينجا توقف لازم دارد تا در اين توقف کمي به خود آييم، من کيستم؟ و پيغمبر(صلي الله عليه وآله) کيست؟ به محضر چه کسي مي خواهم وارد شوم؟ آيا او مرا خواهد پذيرفت؟ با او چه بگويم؟ و...
2 ـ هنگام روبرو شدن، با مرقد نوراني پيامبر(صلي الله عليه وآله)لازم است چنين احساسي در زائر وجود داشته باشد که او با مرده سخن نمي گويد، لذا پيش از ورود به محضر رسول خدا(صلي الله عليه وآله) با صراحت اعتراف مي کند که خداوندا!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ مصباح الزائر، ص44
باور من بر اين است که رسول خدا و جانشينان تو، زنده اند و در نزد تو روزي مي خورند، دراين زمان مرا در جايي که ايستاده ام مي بينند، سخن مرا مي شنوند و سلام مرا پاسخ مي دهند ليکن خداوندا! تو خود به گونه اي مقرر داشتي که گوش من کلام آن ها را نمي شنود.
3 ـ سپس از خداوند و پس از آن از رسول خدا(صلي الله عليه وآله)و آن گاه از جانشين آن حضرت و در مرحله چهارم از فرشتگاني که خداوند در کنار آن بقعه آن ها را گمارده است، اجازه ورود مي گيرد! عجيب بقعه مبارکي است، در سراسر اين بقعه، فرشتگان حضور دارند و زائر همدم فرشتگان مي شود و خود را کنار آنان حس مي کند.
4 ـ فراز ديگر مشخص نمودن هدف است; که به چه منظوري زائر به اينجا آمده است؟
هدف از ورود به اين خانه، نزديک شدن به خدا و رسول خدا (صلي الله عليه وآله)است; «مُتَقَرِّباً إِلَي اللهِ وَ رَسُولِهِ...» تاکنون از خدا رسول(صلي الله عليه وآله) دور مانده بودم، آمده ام تا فاصله ها را کم کنم و خود را به آنان نزديک سازم.
5 ـ اين کار ساده نيست، نياز به پشتيباني و حمايت دارد; از اين رو، زائر فرشتگان را به کمک مي گيرد و به آنان خطاب مي کند:
فَکُونُوا مَلائِکَةَ اللهِ أَعْوانِي وَ کُونُوا أَنْصارِي حَتّي أَدْخُلَ هذَا الْبَيْتَ وَ أَدْعُو اللهَ بِفُنُونِ الدَّعَواتِ وَ أَعْتَرِفُ للهِِ بِالْعُبُودِيَّةِ وَ لِلرَّسُولِ بِالطّاعَةِ».
 
اي فرشتگان الهي، مرا کمک دهيد، و ياري ام رسانيد تا در اين خانه وارد شوم و خدا را به فنون دعاها بخوانم و به بندگي خدا و پيروي از رسول خدا(صلي الله عليه وآله)اعتراف نمايم!
دراين بخش، هدف از زيارت بيان شده است و آن اين است که زائر دهها فرسنگ راه را طي کرده، کنار مرقد نوراني رسول خدا (صلي الله عليه وآله) مي آيد تا به اين حقيقت اعتراف کند.
پس از خواندن اذن ورود، پاي راست خود را مقدم داشته وارد مي شود و دعاي «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ إِلَي اللَّهِ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ...» را خوانده، صد مرتبه «اَللهُ اَکْبَر» گويد.
و پس از آن که داخل شد، دو رکعت نماز تحيّت مسجد بخواند، سپس به سوي حجره ]که قبر در آن قرار گرفته[ حرکت کند و آنجا بايستد و زيارت بخواند يعني سخن گفتن با پيامبر(صلي الله عليه وآله) را آغاز کند:
درود بر تو اي رسول خدا، درود بر تو اي پيام آور خدا، درود بر تو اي فرزند عبدالله، درود بر تو اي خاتم پيامبران، شهادت مي دهم که تو رسالتت را به خوبي به پايان بردي، نماز را اقامه کردي، زکات را پرداختي، امر به معروف و نهي از منکر کردي، خدا راپرستيدي تا مرگ تو را درکام خود گرفت، پس درود و رحمت خداوند بر تو و اهل بيت پاک تو باد....! و زيارت را ادامه مي دهد.
در فرازي از آن چنين مي گويد:
 
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي اسْتَنْقَذَنَا بِکَ مِنَ الشِّرْکِ وَ الضَّلالَةِ...».(1)
«سپاس خدايي را که به وسيله شما، اي رسول خدا، ما را از شرک و گمراهي نجات داد...»
 
زيارت پيامبر(صلي الله عليه وآله) آداب ديگري نيز دارد که علاقمندان مي توانند به کتب ادعيه مراجعه نمايند.
 
سالک عارف، مرحوم ميرزا جواد آقا ملکي تبريزي(رحمه الله) درباره وظايف زائر حرم نبوي مي نويسد:
«سپس غسل کند و پاکيزه ترين لباس خود را بپوشد و به آنچه مي تواند، خود را خوشبو سازد و با سکينه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ کافي، ج4، ص550
وقار قصد حرم مبارک کند و در حال راه رفتن گام هاي کوچک بردارد و بين هر گام تسبيح، تحميد، تهليل و تکبير بگويد و چنين بداند که آن حضرت او را مي بيند و به آنچه در نهاد او خطور مي کند، داناست و مراتب شوق و حسرت دل و اندوه دروني را مشاهده مي کند و به تمام وجود او، متوجّه است. از اين رو اهتمام مي کند که غير او، به خاطرش خطور نکند و در راه زيارت او، به احدي ننگرد و به چيزي که مانع حضور قلب او مي شود، متوجّه نگردد.
و چون به در حرم رسيدي، بدان که تو قصد ورود بر پادشاه بزرگي را کرده اي که در بارگاه او، جز پاکان نزول نکنند و اجازه نيابند و همانا تو حرمي را اراده کرده اي که انبيا و مرسلين و ملائکه مقرّبين، بدون اذن داخل آن نمي شوند.
پس به دل و زبانت از خداي ـ جلّ جلاله ـ اذن بخواه، سپس از حضرت رسول(صلي الله عليه وآله) و پس از آن از جانشينان و اوصياي او، بويژه باب شهر علم او و بقيه خلفاي او، استيذان کن. سپس از فرشتگان خدا ـ که موکّل به حرم شريف او هستند ـ اذن بگير. آن وقت به بساط خدمت او و حضور در مجالس او، قدم بگذار; زيرا اگر غفلت کني، در خطر عظيمي خواهي بود و بدان که او از جانب خداي ـ جلّ جلاله ـ قادر است، بر آنچه بخواهد از عدل و فضل با تو رفتار کن. پس اگر به کرم و فضل خود، به تو توجّه کند و تو را بپذيرد و زيارت تو را قبول کند و سلام تو را جواب گويد و سخن تو را گوش دهد، خوشا به حال تو. باز خوشا به حال تو. در اين صورت چنان است که به زيارت خداي ـ جلّ جلاله ـ نائل گشته اي و در اين کار با فرشتگان مقرّب و پيامبران مرسل، شريک گشته اي و اين جماعت بهترين رفقاي تو خواهند بود.
و اگر به استحقاق او آنچه از صدق، خلوص، وفا، ادب و صفا بر تو واجب است، از تو مطالبه کند و تو محجوب باشي و تو را رد کند، پس واي بر تو! و باز هم واي بر تو! و حقّاً که زيان برده اي، زيان آشکاري. در اين حال به عجز خويش و تقصير و انکسار و فقر خودت در برابر او اعتراف کن; زيرا تو براي زيارت و مؤانست با او، توجّه کرده اي. پس حال خود را بر او عرضه بدار و راز خود را بر او فاش کن و از او همّت بخواه و به درگاه او توسّل بجوي و به باب فضل و کرم او ملتجي و پناهنده شو و عترت و ذريه او را شفيع قرار ده; زيرا او يا علمي که خدا به او داده و اخباري که خدا به او مي فرمايد، هر چه به خاطر تو بگذرد و هر چه به قلب تو در اين باب خطور کند، مي داند.
و مانند پست ترين غلامان، به درگاه او باش و بنگر از کدام دفتر نام تو بيرون مي آيد. پس اگر دلت رقّت يافت و چشمانت گريان گشت و شوقت تو را به هيجان آورد و در قلب خود شيريني مناجات او ولذّت گفت و گوي با او را يافتي و از جام کرامت او، نوشيدي، حاکي از حسن اقبال او با تو و پذيرفتن تو است. بنابراين داخل شو که تو را اذن و امان داده اند و لطف و احسان کرده اند و الاّ توقّف کن، توقّف کسي که چاره هاي او ناچار گشته و باب آرزوها بر او مسدود شده و در اين حال به درگاه خداي ـ جلّ جلاله ـ ملتجي شو، التجاي کساني که مضطرّ شده اند تا دل شريف او را نسبت به تو با عطوفت فرمايد و لطف منيف او را به تو معطوف دارد; چه اگر خداوند، صحّت اضطرار و صدق التجاي تو را از دل تو بداند، به چشم رحمت و ديده رأفت به تو نظر خواهد کرد و دل حبيب خود را به کرامت و عطوفت به تو معطوف خواهد ساخت و تو را به آنچه دوست داري و خشنود مي شوي، موفّق خواهد ساخت; زيرا که او کريم است و کرامت نسبت به بندگان مضطرّ و بيچاره خود و پناهندگان به در خانه خود را، براي طلب رضاي خويش، دوست مي دارد و در کتاب خود نازل فرموده است که : }أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَکْشِفُ السُّوءَ{ و عتبه شريفه را ببوسد و در حال ورود بگويد:
بِسْمِ اللهِ وَ بِاللهِ وَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَ عَلي مِلَّةِ رَسُولِ اللهِ. الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما کُنّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللهُ».(1)

ارسال نظر