مناصب قريش مقارن ظهور اسلام

مناصب قريش مقارن ظهور اسلام
كتاب: تاريخ پيامبران اسلام، ص 25
نويسنده: دكتر محمدابراهيم آيتى
طوايف قريش با شركت در بازارهاى عربستان از قبيل:
1 ـ عكاظ، كه از اول تا بيستم ذى القعده در سر راه زائران در مكه دائر مى‏شده است.
2 ـ مجنه (به فتح ميم و جيم و نون مشدد) .
3 ـ دومة الجندل كه در ماه ربيع الاول دائر مى‏گشت.
4 ـ مشقر در هجر (1) كه در ماه جمادى الأولى بر پا مى‏شد.
5 ـ صحار (به ضم اول) در يمن كه در روز اول ماه رجب دائر مى‏گشت.
6 ـ شحر (به كسر (2) و سكون) در مهره ميان عمان و عدن.
7 ـ عدن، كه در اول ماه رمضان داير مى‏گشت.
8 ـ صنعاء، كه در نيمه ماه رمضان داير مى‏شد.
9 ـ رابيه، در حضر موت.
10 ـ ذو المجاز، كه از آنجا براى انجام حج به مكه مى‏رفتند.
و نيز به وسيله تجارت تابستانى آنان به شام (بصرى) و تجارت زمستانى آنها به يمن و رفت و آمدشان به ايران براى خريد موم و شكر و رفتن به حبشه براى حمل خواربار و پارچه، از ديگر قبايل عرب به تمدن آشناتر و در حكومت آزموده‏تر بودند.و به سرپرستى امور كعبه و مؤسسات آن عنايتى وافر داشتند، و در حقيقت، اقتصادو سياست ايشان بر اساس مناصب مربوط به كعبه استوار، و رياست هر يك از مؤسسات وابسته به كعبه را بزرگ يكى از طوايف قريش عهده‏دار بود.
بطون مهم قريش كه مناصب كعبه را به عهده داشتند عبارتند از:
هاشم، أمية، نوفل، عبد الدار (3) ، أسد، تيم، مخزوم، عدى، جمح و سهم.نسب امير المؤمنين على بن ابى طالب و امام حسن عليهما السلام (از خلفاى اسلام) و نيز نسب 37 نفر خلفاى عباسى شرق و 17 نفر خلفاى عباسى مصر، و 14 نفر خلفاى فاطمى مصر، و چندين نفر خلفاى حمودى أندلس در قرطبه و مالقه و جزيره خضراء و نيز نسب ائمه رسى عراق و يمن و شرفاى مراكش و خلفاى علوى طبرستان به «هاشم» مى‏رسد.
و نسب عثمان بن عفان و نيز 14 نفر خلفاى أموى (سفيانى و مروانى) و 16 نفر خلفاى أموى أندلس به «أميه» و نسب أبو بكر به «تيم بن مرة» و نسب عمر به «عدى بن كعب» منتهى مى‏شود .
مناصب كعبه مقارن ظهور اسلام به ترتيب ذيل در دست همين ده طايفه بود.
1 ـ منصب سقايت، يعنى آب دادن حاجيان و زائران كعبه به دست «عباس بن عبد المطلب» از «بنى هاشم» .
2 ـ منصب عقاب (نام پرچمى بوده است) يعنى: پرچمدارى به دست «أبو سفيان: صخر بن حرب» از «بنى أميه» .
3 ـ منصب رفادت، يعنى: ميهماندارى و پذيرائى زائران كعبه كه از ابتكارات «قصى بن كلاب» بود به دست «حارث بن عامر» از «بنى نوفل» .
4 ـ منصب حجابت، يعنى: دربانى و كليددارى و منصب سدانت، يعنى: خادمى و پرده‏دارى، و منصب لواء و دار الندوة به دست «عثمان بن طلحه» از «بنى عبد الدار» .
5 ـ مؤسسه مشورتى كه از دار الندوة كوچكتر بوده است به دست «يزيد بن زمعة بن أسود» از «بنى أسد» .
6 ـ قبه، يعنى: أسلحه خانه كه خيمه‏اى بود چرمى و در مواقع معين و هنگام لزوم بر پا مى‏شد و مهمات جنگى در آن فراهم مى‏گشت، به دست «خالد بن وليد» از «بنى مخزوم» .
7 ـ منصب سفارت به دست «عمر بن خطاب» از «بنى عدى» .
8 ـ مؤسسه بخت آزمائى و فالگيرى، يعنى أيسار و أزلام (جمع يسر به دو فتحه يعنى قمار بازان و زلم به دو فتحه يعنى چوبه تيرى كه هنوز پيكان ندارد) به دست «صفوان بن أميه» از «بنى جمح» .
9 ـ منصب قضا و داورى در خصومات.
10 ـ منصب جمع آورى و نگهدارى اموال متعلق به كعبه و بت‏ها به دست «حارث بن قيس» از «بنى سهم» .
11 ـ قيادت، يعنى سردارى و سرپرستى كاروان‏هاى بازرگانى و يا سپاهيان به دست «أبو سفيان» از «بنى أميه» .
12 ـ مؤسسه پرداخت ديه و غرامت به دست طايفه «بنى تيم» .
13 ـ منصب أعنه، يعنى: سرپرستى ستوران قريش در هنگام جنگ.
14 ـ منصب عمارت، يعنى نگهبانى و مراقبت مسجد الحرام، به دست «شيبة بن عثمان» از بنى عبد الدار (4) .
پى‏نوشت‏ها:
1 ـ ياقوت از ابن حائك نقل مى‏كند كه: هجر در لغت حمير و عرب عاربه به معناى قريه است مانند هجر بحرين و هجر نجران...و هجر شهرى است مركز حكومت بحرين و يا به طور كلى همه بحرين.بعضى هم گفته‏اند: قريه‏اى نزديك مدينه، و نيز شهرى است در يمن و هجران: مشقر و عطاله است كه دو قلعه‏اند در يمامه (ر.ك به: معجم ـ البلدان، ج 5، ص 393 چاپ بيروت 1376 ه) .م.
2 ـ در نسخه اصل: به فتح.
3 ـ در نسبت به عبد الدار بر خلاف قياس «عبد رى» گويند چنانكه در نسبت به حصن كيفا و رأس عين و عبد شمس، حصكفى و رسعنى و عبشمى گفته مى‏شود.
4 ـ ر.ك: مقدمه كتاب الرحلة الحجازية و تاريخ التمدن الاسلامى، ج 1 ص 37 ـ 39

ارسال نظر