چهل گام تا عتبات (احاديث و نكاتي چند، ويژة عتبات)

 مقدمه
سفر به عتبات مورد سفارش ائمه (عليهم السلام) بوده و ثواب‌هاي زيادي بر آن مترتب است. در هر روز عاشقان فراواني به آن سرزمين قدم گذاشته و از معنويت آن بهره‌ها مي برند، كاروان‌هاي زائرين، به‌همراه روحانيون گرامي، با حضور در آن حرم‌هاي پر از نور ، معنويتي وصف ناپذير را در دل‌ها مي‌گنجانند و لذتي ماندگار به ارمغان مي‌آورند ، و اين فرصتي بي‌بديل براي روحانيون و دلسوزان به مكتب اهل بيت (عليهم السلام) است تا معارف آن بزرگواران را در قالبي زيبا و جذاب به عاشقان و شيفتگان ائمه (عليهم السلام) برسانند. عزاداري، اشك، ناله، دعا، زيارت و ياد و خاطرة مظلوميت ائمة اطهار (عليهم السلام) در اين سفر مي‌تواند بهترين زمينه براي تعميق اعتقادات و باورهاي زائرين باشد .
لذا بر آن شديم تا با نگارش كتاب «چهل گام تا عتــــبات»، بعضي از احاديث خاص در موضوعات مختلف را در اختيار روحانيون محترم بگذاريم و هم
موضوعاتي را به زائرين ارائه داده باشيم، تا به اين وسيله، ضمن ساده‌تر كردن بيان مطالب، دريچه‌اي به روي عزيزان گشوده، تا با اطلاعات فراوان خود و بيان شيوا در بيان معارف اهل بيت (عليهم السلام) موفق‌تر باشند.
در پايان هر قسمت، اشعار مختصري، دربارة همان موضوع و در انتهاي كتاب، غزليات و پندهاي مفيد، آورده شده، تا با استفادة بجا، به جذابيت سخنان، افزوده شود. اميد است خداوند، بندة حقير را از بركات و آثار خير سفرهاي معنوي مؤمنين بهره‌مند فرمايد .

هوس كرببلا
هر که دارد هــوس کرببـــلا بســـم الله * هـر که دارد سر همراهي ما بســـم الله
گــر که در سينة خود شوق زيـارت داري * رود ايـن قافلـه تا کرببـــلا بســم الله
هر کــه را ميل سوي قبلـــة عشــاق بود * مـي‌دهد عشـق به آواي رسا بسـم الله
اي کــه مشتاق گلستــان حسيني شـده‌اي * همره بوي گــل و باد صبــا بسـم الله
کــارواني شده آماده ز عشــاق حســين * گر کنون پاي طلب هست تورا بسم الله
وعده داديم کـه با هم سفر عشــق رويم * عــازم کـوي حـــسينيم بيا بسـم الله
علــقمه منتظــر مـاست چرا بنشـــستي * سـوي آن چشمة پر شرم و حيا بسم الله
گر که داري گهري مشتريش هست حسين * مي‌خرد سوز دل و اشک تو را بسـم الله
زير آن قبـه دعــاي تو اجــــابت دارد * تا که نگذشته تو را وقت دعا بســم الله
اي وفـــايي تـو اگـر خير دو دنيا طلبـي * چهـره بگذار به خاک شهـدا بســم الله
اهميت تبليغ
قالَ رَسُولُ الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : مَرَرْتُ فِي لَيلَةِِ الْمِِعْراجِ بِقَومٍٍ يُقَرِّضُونَ أشفاهَهُمْ بِالْمَقاريضِ. فَقُلْتُ: يا جَبْرئَيِلُ مَنْ هؤُلاءِ؟
قالَ: الخُطَبَاءُ وَالْعُلَمَاءُ مِنْ اُمَّتِِکَ الَذينَ يَقْدِرُونَ عَلَي إِبلاغِ الأَحْکامِ وَالطّاعَاتِ عَلي أمّتِک [و] سامَحُوا.
حضرت رسول (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: در شب معراج ديدم قومي را که لب‌هاي آن‌ها را با قيچي مي بريدند. از جبرئيل پرسيدم : اينان چه کساني هستند؟
گفت : گويندگان و دانشمندان امت تو هستند که توانايي ابلاغ احکام و طاعات را به امت داشتند ولي سهل انگاري کردند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مسائل جديد ج 5 / 11، به نقل از آداب الطلاب / 344
موضوع پيشنهادي:
1- وظيفـة علمــاي دين در تبليغ معارف
2- نقش مؤمنين در ايجاد فضاي معنوي
در جامعه
3 ـ راه‌هاي تبليغ دين (زباني، عملي
اصلاح رفتار فردي و ...)
يا رب نگاه لطف برين خاک و آب کـــن
ما را به راه يــاري دين کامياب کـــن
يا رب به حق حجت غايب امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
ما را براي خــدمت او انتخــاب کـــن
حسان
* * *
شنــو اين حديث که از حيــــدر است
سخن با بيان علي خوش تر است
که در پنجــمين جلد کافـــي چــــنين
روايـت بــود ز آن امام مبيــن
چـــو مي‌گشتم اعزام ســوي يمــــن
بفـرمود احمد در آن دم به من
مبــادا که شمشيـــر گيــري به کــف
کني جنگ با مردمان، بي هــدف
چـو در هــر زمــان و مکان جنگ مـا
بـود يـاور دين و فرهنـــگ ما
بِجنـگي که از حـــق حمـــايت کني
اگــر يک نفر را هــدايت کنـي
بـــود خـــير تــو برتر اي بـوتـــراب
زآنـچـه بتـابد بـر آن آفتـــاب
«حسـان» گر که خواهي تو هم خير خويش
به قصد هدايت بگو شعـر خويش
* * *
شب را تو به نــور مــه مزين کردي
خندان لب گُل به باغ و گلشن کردي
چــون قصــة هر کسي معين کردي
تنـها غم عشق قسمت مــن كردي
حسان
 توسل به اهل بيت (عليهم السلام)
مسبب چــون خــدا باشد، سبب‌هـا را تقبّل کن
مگو از خود که شرک است اين، کمي آخر تأمل کن
موحد کـي شـود مشرک، اگـر گيرد سبب ها را
خــدايت چون سبب سازد، تشکــر زين تفـضل کن
خــدا تنـها بـود رازق، ولي خواهي اگر نــاني
بيفشـان گنـــدم و رنـــج زراعت را تحــمل کن
شـفا بخشت خـــدا باشـد، ولي هنگام بيماري
مـداواي طبيــبان را ز جــــان و دل تقـــبل کن
خــدا ما را دهد حاجت ولي اي سائل مسکين
عـطاي هـل اتــي بنگر، سـؤال از رحمت کـل کن
چو احمد فاش مي‌گويد که «إني تارک فيکم»
حسـان بـر عتـرت و قـرآن به هر مشکل توسل کن 
 کتاب فضل تو را آب بحر کافي نيست * که تر کنم سرانگشت و صفحه بشمارم
بخش اوّل

شمه‌اي از فضائل علي (عليه السلام)
سلمان فارسي مي‌گويد: در حضور پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نشسته بوديم، مرد عربي بر ما وارد شد و سلام کرد ، جواب داديم، گفت:
کدام يک از شما ماه تمام و چراغ تاريکي‌هاي محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) هستيد؟ آيا آنکه مرد زيبا صورت است؟
گفتيم: بلي.
پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود: اي برادر عرب بنشين، نشست و گفت:
اي محمد! قبل از اين‌که شما را ببينم به شما ايمان آوردم و پيش از آنکه شما را ملاقات کنم شما را راستگو دانستم، غير از يک امري که به من ابلاغ شده!
پيغمبر اکرم فرمود : چه امري؟
گفت : ما را خواندي به پرستش خدا اجابت کرديم، ما را دعوت به رسالت خود کردي قبول کرديم، ما را به نماز، زکات و روزه و حج دعوت کردي اجابت کرديم ، تا اينجا راضي نشدي تا اينکه ما را به ولايت و دوستي پسر عمويت علي (عليه السلام) دعوت نمودي، آيا شما واجب کردي يا خداوند؟
حضرت فرمودند : بلکه خداوند واجب نموده است...
مرد عرب گفت : پس مي‌پذيرم.
سپس پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود : اي برادر عرب! پنج فضيلت به علي (عليه السلام) داده شده که هر يک از آنها از دنيا و آنچه در آن است بهتر است، آيا آن فضايل را به تو خبر ندهم؟
گفت : بيان فرماييد اي رسول خدا .
حضرت فرمودند :
1 ـ در جنگ بدر جبرئيل به من خبر داد که خداوند فرموده است : من به‌خودم سوگند خورده‌ام که محبت علي ابن ابي‌طالب7 را به کسي که دوستش دارم الهام کنم و کسي را که (نافرماني مي‌کند و) دوستش ندارم هدايتم را از او بر مي‌دارم (تا با اختيار خود دشمني علي (عليه السلام) کند)
2 ـ نماز، روزه، حج و زکات واجب هستند، ولي بعضي را در اين امور معاف کرده‌ام: ناتوان ، فقير و کودک و غيره ... ولي دوستي علي (عليه السلام) را بر اهل آسمان‌ها و زمين واجب کردم و مخالفت او را به کسي اجازه ندادم.
3 ـ هر چيزي آقايي دارد. بزرگ پرندگان، کرکس و بزرگ چهارپايان، گاو نر و بزرگ وحشي‌ها، شير .
آقاي روزها، جمعه، آقاي ماه‌ها، ماه رمضان، آقاي فرشتگان، اسرافيل، آقاي آدميان، آدم، آقاي انبيا، من و سيد و آقاي اوليا، علي (عليه السلام) است.
4 ـ دوستي با علي (عليه السلام) درختي است که ريشة آن در بهشت و شاخه‌هايش در دنياست، هرکس به شاخه‌اي بياويزد در بهشت واقع خواهد شد و دشمني علي درختي است که ريشة آن در جهنم و شاخه‌هايش در دنياست. هر کس به شاخه‌اي بياويزد در جهنم واقع خواهد شد.
5 ـ در قيامت ، در سمت راستِ عرش، منبري براي من نصب مي‌شود . سپس در کنار منبر من، منبري براي ابراهيم (عليه السلام) نصب مي‌شود. پس از آن تخت و کرسي درخشنده‌اي که کرسي کرامت است بين منبر من و ابراهيم براي علي (عليه السلام) نصب مي‌شود (دوست خدا بين دو دوست خدا ....) علي در قيامت با من است من و او هر دو در يک طراز هستيم .(1)
موضوع پيشنهادي:
1- امام شناسي و بيان فضائل حضرت علي (عليه السلام) (صراط اقوم و ...).
2- بيان ادلّة امامت حضرت علي (عليه السلام)
(برتري در علم، عدالت، عصمت و ...).
3- علي (عليه السلام) و ويژگي‌هاي فردي او (عبوديت و بندگي و...).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مجموعة الاخبار، باب 25 ص 91
زيارت جامعة كبيره يكي از بهترين منابع براي بيان صفات امام و افزايش و تقويت روحية امام شناسي در زائرين است و ذكر بعضي عبارات و توضيح آن براي آنان همراه با انس زائرين با اين زيارت در طول سفر تأثير ويژه‌اي در رسيدن به اين هدف دارد.
تا کــه از مهرت علـــي جان تابشي دارد دلم
در پنــاه ســـايه‌ات آسايشــــي دارد دلم
ياد تو همواره اي لطف خــدا مشکل گشاست
تـا که نامت مي بــرم آرامشـــي دارد دلم
راز دل بـا چـــاه مي‌گفتي و از آن بي کســي
جوشد اشک من به چـشم و آتشي دارد دلم
يـکــدم از نـور ولاي خــود مکن بي بهــره‌ام
بــي فـروغ مهـر تو، کـي تابشي دارد دلم
عتـرت و قرآن «حسانا» هر دو ابر رحمت‌اند
غـم ندارم تا کـز آنــان بارشي دارد دلم

زيارت اميرالمؤمنين (عليه السلام)
زيارت اميرالمؤمنين علي (عليه السلام)
قالَ ابنُ مارِدٍ لأبي عَبدِالله (عليه السلام) : مَا لِمَنْ زارَ جَدَّکَ أميرَالمُؤْمنِين (عليه السلام)
فَقال (عليه السلام) : يَابْنَ مارِدٍ مَنْ زارَ جَدّي عارِفاً بِحَقِّهِ کَتَبَ اللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً مَقْبُولَةً وَعُمْرَةً مَبْرُورَةً وَالله يَابْنَ مارِدٍ ما تَطْعَمُ النّارُ قَدَماً تَغَبَّرَتْ في زَيارَةِِ أميرِالْمُؤْمِنين (عليه السلام)
ابن مارد به امام صادق (عليه السلام) عرض كرد: کسي که جدت اميرالمؤمنين (عليه السلام) را زيارت کند چه پاداشي دارد؟
حضرت فرمودند : اي پسر مارد هرکس جدم را زيارت کند در حالي‌که عارف به حق او باشد ، به هر قدمي که بر مي‌دارد برايش يک حج مقبول و يک عمرة مقبوله نوشته مي‌شود. به‌خدا قسم اي پسر مارد، بر هر قدمي که در راه زيارت اميرالمؤمنين غبار نشيند به آتش نمي‌سوزد.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 5 / 294

موضوع پيشنهادي :
1- معناي زيارت و آثار فردي و اجتماعي
آن (اقتداي به امام - الگوهاي كامل و ...).
2- توضيح دربارة «عارفاً بحقّه».
3- آثار احترام و ادب به پيامبر و
اهل‌ بيت (عليهم السلام) او.
جز نور علــي نيست اگـــر درک بود
بـا غيـر علـــي کي ام سر بـرگ بود
گـــويند دم مـرگ علـي را بينــــم
اي کـاش که هر دمم دم مــرگ بود
ملاهادي سبزواري

محل دفن حضرت علي (عليه السلام)
عَنْ اَبي بَصيرٍ قالَ: قُلْتَ لأبي عَبْدِالله (عليه السلام) : اَيْنَ دُفِنَ أميرُالمُؤْمِنين (عليه السلام)
قالَ : دُفِنَ في قَبْرِ أبيهِ نُوحٍ.
قُلْتُ: و أَيْنَ قَبْرُ نُوحٍ؟ اَلنّاسُ يَقوُلُونَ : اِِنَّهُ في الْمَسْجِدِ
قالَ : لا ، ذلِکَ في ظَهْرِ الکُوفَةِ.
ابوبصير گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض کردم : اميرالمؤمنين (عليه السلام) کجا دفن شده است؟
فرمود: در قبر پدرش نوح.
گفتم : قبر نوح کجاست ؟ مردم مي گويند در مسجد است.
فرمود : خير ، قبر او در پشت کوفه است.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 10 / 300
موضوع پيشنهادي:
1- مظلوميت حضرت علي (عليه السلام) (غصب حق
ايشان، مخفي بودن قبر ايشان و سستي ياران و..)
2- جايگاه عظيم حضرت در نزد انبياي گذشته
3- تأثير پدر و مادر در روحيه و اخلاق فرزندان و ارتباط عاطفي بين والدين و فرزندان.
بـر صفـحة چهره ها خط لـــم‌يزلــي
معـکوس نوشـته است نام دو عـلــــي
يـک لام و دو عين بـا دو ياي معکوس
از حـاجب و انف و عين با خط جــلي
ابوعلي سينا

زيارت نوح و ابراهيم (عليه السلام)
أبِي اُسامَة عَنْ اَبي عَبْدالله (عليه السلام) ، قالَ سَمِعْتهُ يَقوُلُ: الْکُوفَةُ رَوْضَةٌ مِنْ ريَاض الْجَنَّةِ. فيهَا قَبْرُ نُوحٍ وَإبْرَاهيمَ وَقُبُورُ ثَلاثمِأئَةِ نَبيّ وَسبْعين نَبِيّاً وَسِتَّ مِائَةَ وَصِيٍّ وَقَبْرُ سَيِّدِ الأَوصِيَاءِ اَميرِالْمُؤمِِنين (عليه السلام) .
ابواسامه گويد : از امام صادق (عليه السلام) شنيدم که مي‌فرمود : کوفه باغي از باغ‌هاي بهشت است. در آن قبر نوح و ابراهيم و قبور سيصد و هفتاد پيامبر و ششصد وصي پيامبر و قبر سيد اوصيا اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) است.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- تجليل از انبيا و بيان وقايعي از تاريخ ايشان
2- وجود و انتخاب وصي براي انبيا، سنت الهي بوده است. آيا مي توان تصور كرد خداوند براي خاتم الانبيا وصي انتخاب نكرده باشد؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسائل الشيعه 10 / 301، ح 6
شير خـــدا و لنگر عرش خــــدا عليست
مرآت حق و آينة حق نما عليست
در روز حشر شافــع امت محـــمد است
باب النجاة سلسلة انبيــا عليست
* * *
من که نام تـــــــو بر زبــان دارم
نام پـــاک تـــو حرز جان دارم
با تـولاّي تــو به ذات خـــــــدا
شــرف و عـــز جــاودان دارم
تا نهــادم جبين به خـــــاک درت
سر فراتـــــر ز فرقـــدان دارم
سـر نــاقــابلم فـــداي تو بـــاد
جـان چــه باشد که ارمغان دارم
گــر کـه دارم گنــــه ولي بر سر
از ولاي تـــو ســــايبان دارم
بيمــي از روز محشــــــرم نبود
چون تــو مــولاي مهربان دارم
مـن که دارم تـو و حسـين تو را
کــي نظر ســوي اين و آن دارم
من کــه اندر عـــزاي فرزندت
روز و شب نالـــه و فغـان دارم
يـا حــسين يا حــسين مي‌گويم
بر تن خستــه تا که جــان دارم
ثابتـــم در جــــوار پاک رضا
سر بر ايـن عــرش آستـان دارم
زنــده‌ام زنده با ولاي علــــي
بنــده‌ام بندة خــداي علــــي

استجابت دعا در حرم علي (عليه السلام)
استجابت دعا در حرم حضرت علي (عليه السلام)
قالَ الْصَِادِق (عليه السلام) : إنَّ اَبْوَابَ السَّماءِ لَتُفَتَّحُ عِنْدَ دُعاءِ الزَائِرِ لأميرِالمُؤمنينَ فَلا تَکُنْ عَنِ الخَيْرِ نَوَّاماً
درهاي آسمان در هنگام دعاي زائر اميرالمؤمنين باز مي‌شود پس مراقب باش اين فرصت را از دست ندهي و ضايع نکني.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- دعا و آثار و فوائد آن.
2- عوامل استجابت دعا (مكان-زمان و...).
3- ائمه : واسطة فيض مي باشند
(وَابْتَغُوا إلَيهِ الْوَسيلَة).
قسمتي از قصيدة هفتم، از علويات هفتگانة ابن ابي‌الحديد معتزلي كه در اطراف ضريح حضرت علي (عليه السلام) نوشته شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 5 / 296
يــا بــرق ان جئت الغـري فقل له
اتراک تَعْلَمُ من بارضک مـودع
فـيک ابــن عــمران الکليم و بعده
عيســـي يقفّيه و احـــمد يتبع
بـــل فيــک جبرئــيل ومـيکائيل
واسرافيل و الملاء الأعلي أجمع
بــل فيـک نــورالله جل جلالـه
لذوي البصائر يسْتَشِفُّ و يلمـع
فيک الامام المرتضي فيک الوصي
المـجتبي فيـک البـطين الانزع
هــذا ضمير العـالم الموجود عن
عدم و سر وجوده المستــودع
هــذا هو النــــور الذي عذباته
کـانـت بجبهة آدم تتطلـــــع
و شهـاب موسـي حيث اظلم ليله
رفعـت لــه لا لاءه تتشــعشع
مـا العــالم العلــوي الا تـربـة
فيهــا لـجثتک الشريفة مَضْجَعُ
اقـول فـيك سميـــدع کلا ولا
حـاشــا لمثلک ان يقال سميدع
بــل انت في القيـامةِ حــــاکِمٌ
فـي العـــالَمين و شافع و مشفَّعٌ
و الله لولا حيـدر ما کانت الدنيا
و لا جـمــع البــريةِ مَــجمــع
و اليه في يـوم المعــاد حسابنا
و هــو الملاذ لنا غداً و المَفْزَع
الامام علي بن ابيطالب /267
________________________________________ 30  ________________________________________
زيارت قبور علما در حرم حضرت علي (عليه السلام)
قالَ الصَادِق (عليه السلام) : اَلرَّاوِيَةُ لِحَدِيثِنا يَشُدُّ بِهِ قُلُوبَ شِيعَتِنا أفْضَلُ مِنْ ألْفِ عَابِدٍٍ.
معاوية بن عمار گويد: به امام صادق (عليه السلام) عرض کردم : مردي است که از شما روايت بسيار نقل کند و ميان مردم انتشار دهد و آن را در دل مردم و دل شيعيان استوار کند و شايد عابدي از شيعيان شما باشد که در روايت چون او نباشد کدام يک بهترند؟
فرمود: كسي كه روايات ما را نقل مي‌كند تا دل‌هاي شيعيان ما را استوار كند برتر از هزار عابد است.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- ارزش علماي دين در نزد ائمه (عليهم السلام) .
2- بهترين علم در زندگي (تقويت ايمان و اعتقاد، كمك به انسان‌هاي ديگر و نوع دوستي و ...).
3- رنج و زحمت فراوان علما در طول تاريخ جهت حفظ معارف شيعي.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اصول كافي 1 / 33، ح 9
________________________________________ 31  ________________________________________
كميل بن زياد
کميل از بزرگان خواص شيعيان علي (عليه السلام) و از اصحاب سرّ و عاشقان امام (عليه السلام) بوده است و دعاي کميل منسوب به اوست و نصايح گرانقدر علي (عليه السلام) به او در کتب مختلف1 آمده است.
وقتي حجاج در کوفه مستقر شد به دنبال کميل فرستاد او فرار کرد. اما حجاج خانواده و قبيلة او را تحت فشار قرار داد. وقتي کميل اين را فهميد، خود را تسليم کرد و گفت: من پيرمردي هستم که عمرم گذشته است، سزاوار نيست که به‌خاطر من ، قبيله‌ام از حق خود محروم شوند.
حجاج که او را ديد، گفت: خيلي دوست داشتم تو را دستگير کنم.
کميل گفت: زياد به‌خودت سختي نده و از خشم، دندان‌هايت را به‌هم نفشار، مولايم علي (عليه السلام) به من خبر داده است که به‌دست تو کشته خواهم شد. آنگاه به‌دست حجاج به شهادت رسيد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- از جمله بحارالانوار، ج1 و 77 و تحف‌العقول.
________________________________________ 32  ________________________________________
کميل در جنگ‌ها در کنار حضرت علي (عليه السلام) قرار داشت و از ياران امام حسن (عليه السلام) نيز به حساب مي‌آمد و زمان قيام کربلا در زندان عبيداله به‌سر مي‌برد.
کميل گويد : شبي همراه حضرت علي (عليه السلام) از مسجد کوفه به‌سوي خانه روان شديم. در بين راه صداي تلاوت قرآن به‌گوشم رسيدکه مي‌خواند«اَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ..» ( 1 ) صدايش بسيار خوش و دل نشين بود و من در دلم نسبت به او تحسين کردم. امام علي (عليه السلام) به من نگاه کرد و فرمود:
يَا كُمَيْلُ لا تُعْجِبْكَ طَنْطَنَةُ الرَّجُلِ إِنَّهُ مِنْ أَهْلِ‌النَّارِ وَسَأُنَبِّئُكَ فِيمَا بَعْد
اي کميل آواز اين مرد تو را به تعجب نياندازد او از اهل آتش است به‌زودي تو را خبر خواهم داد.
من از اين‌که حضرت از باطن و فکر من مطّلع و از دخول آن مرد به آتش خبر دادند، متحير شدم. مدتي گذشت و ما در جنگ با خوارج شرکت کرديم، کساني که قاري قرآن بودند، ولي در جبهة خوارج در برابر حضرت علي (عليه السلام) قرار داشتند. حضرت به‌سوي من توجه کردند و با شمشير خود به سر يکي از کشته ها اشاره کردند و فرمودند : يا کميل « اَمَّنْ هُوَ قانِِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ...» كنايه از اين‌كه، اي کميل اين همان کسي است که آن شب با صداي دلنشين قرآن مي خواند و تو را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- زمر 39/9
________________________________________ 33  ________________________________________
به تعجب واداشت. من به قدم‌هاي حضرت افتادم و از خدا طلب مغفرت کردم.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- راه‌هاي تقرّب به اهل بيت (عليهم السلام) .
2- تسليم در برابر اوامر و نواهي ائمه (عليهم السلام) ،
راهي براي تقرّب به خداوند متعال است
(دعاي كميل و ...).
3- عمل ظاهر بدون تعمق و تفكر و همراه با افراط و تفريط، كم اثر يا بي اثر است.
ايـنان کـه به رسم عاشقي سـوخته‌اند
آئيـن وفــــا نزد که آموختـــــه‌اند
بر خرمن آتش زده چون ابـــــراهيم
نمـرود و بسـاط کفر او سوختــه‌اند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفينة البحار 4 / 264
________________________________________ 34  ________________________________________
ميثم تمار
قالَ عَلي (عليه السلام) : يَا مِيثَمُ إِنَّكَ تُؤْخَذُ بَعْدِي وَتُصْلَبُ، فَإِذَا كَانَ الْيَوْمُ الثَّانِي ابْتَدَرَ مِنْخَرَاكَ وَفَمُكَ دَماً حَتَّي تُخْضَبَ لِحْيَتُكَ، فَإِذَا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ، طُعِنْتَ بِحَرْبَةٍ فَيُقْضَي عَلَيْكَ
اي ميثم تو بعد از من دستگير مي‌شوي و به دار كشيده مي‌شوي، در روز دوم زبانت را مي برند و لجام بر دهنت مي‌زنند که محاسنت به خون خضاب مي شود و در روز سوم ضربه‌اي به تو مي‌زنند و شهيد مي شوي.(1)
ميثم غلام زني از بني‌اسد بود که علي (عليه السلام) او را خريدند و آزاد کردند و او را بر علوم بسيار و اسرار خفيه آشنا ساختند.
راوي گويد: ميثم بر ام‌سلمه همسر پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وارد شد. امّ‌سلمه پرسيد: شما کيستي؟
جواب داد: من ميثم هستم.
گفت: به خدا قسم بسيار مي‌شنيدم كه رسول
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- شرح نهج البلاغه ابن ابي‌الحديد 2 / 293
________________________________________ 35  ________________________________________
خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) تو را ياد مي‌کرد و سفارش تو را به علي (عليه السلام) مي‌نمود.
ميثم گفت : حسين بن علي کجاست؟
ام‌سلمه پاسخ داد : در حياط خانه‌اش مي‌باشد.
گفت : به او خبر بده که بسيار دوست داشتم بر او سلام کنم. و ما انشاء ا... در نزد رب العالمين يکديگر را ملاقات مي‌کنيم.
امّ‌سلمه عطريات آورد و محاسن ميثم به آن معطر شد. ميثم گفت : به زودي اين محاسن به خون خضاب مي‌شود.
امّ‌سلمه گفت : چه کسي تو را به اين، خبر داده است.
ميثم گفت : سيد و آقايم خبر داده است.
امّ‌سلمه گريست و گفت: او سيد و مولاي تو تنها نيست او سيد من و سيد همة مسلمين است.(1)
شهادت ميثم به دست عبيد الله 10 روز قبل از آمدن امام حسين (عليه السلام) به عراق بوده است.
عبيدالله به ميثم گفت: شنيده شده که علي (عليه السلام) از آنچه به سرت مي‌آيد خبر داده است.
ميثم : بلي خبر داده است.
عبيدالله : به تو خبر نداده که من با تو چگونه عمل مي کنم؟
ميثم گفت : خبر داده است که تو مرا به دار مي‌کشي (دهمين نفر از عشرة مبشره را).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفينة البحار 4 / 338 و شرح نهج البلاغة ابن ابي الحديد 2 / 293
________________________________________ 36  ________________________________________
عبيدالله گفت : مخالفت خواهم کرد.
ميثم گفت : چگونه مخالفت مي کني و حال آن‌که او از رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و رسول خدا از جبرئيل و جبرئيل از خدا نقل کرده است.
به‌خدا قسم، من محل به‌دار آويخته شدن خودم را مي‌دانم که در کدام محلة کوفه است و من اولين خلق خدا هستم که لجام به دهنم مي بندند ....(1)
عبيدالله ميثم را به‌ دار آويخت و ميثم در همان حال فضائل بني‌هاشم مي‌گفت و مذمت بني اميه مي‌کرد که عبيدالله مجبور شد زبانش را بريده و لجام بر دهانش ببندند و ...
براي به دست آوردن اخبار غيب از جانب علي (عليه السلام) نسبت به شيعيان خاص خود، به شرح نهج البلاغه2 مراجعه شود.
موضوع پيشنهادي:
1- استقامت و پايداري در راه ولايت
اهل‌بيت (عليهم السلام) .
2- رسيدن به كمال، مستلزم تحمل ناملايمات و دشمني دنيا طلبان است.
3- آمادة مرگ بودن و مهمتر از آن، طلب عاقبت بخيري .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- شرح نهج البلاغة ابن ابي‌الحديد 2 / 293
2- همان.
________________________________________ 37  ________________________________________
چون حسانا مي کني ز اينجا عبور
بـوسه زن بـر خاک پاک اين قبور
در ره تــوحيد اينجا مشعلي است
مدفن پر نــور ياران علــي است
* * *
اشکــي بود مرا که به دريا نمي‌دهم
ايـن است گــوهري که به دنيا نمي‌دهم
گر لحظه‌اي وصال حبيبم شود نصيب
آن لـحظه را بــه عمـر گوارا نمي‌دهم
عمـري بود که گـوشه نشين محــبتم
ايـن گوشه را به وسعت صحرا نمي‌دهم
در سينه‌ام جمال علي نقش بسته است
ايـن سينـه را به سينــة سيـنا نمي‌دهم
تا زنــده ام ز درگــه او پا نمي کشم
دامــان او ز دسـت تمنـــا نمي‌دهم
سرمــاية محبت زهــراست دين مــن
من دين خويش را به دو دنيا نمي‌دهم
گـر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضـا
يکــذره از محبـت زهــرا نمي‌دهم
در ســـاية رضـــايم و همساية رضـا
اين سـايه را به ساية طوبي نمي‌دهم.
مؤيد
________________________________________ 39  ________________________________________
بخش دوّم
كوفه
شهر كوفه
زيد بن عليّ بن الحسين (عليهما السلام)
مسجد كوفه
مسلم بن عقيل
مختار ثقفي
مسجد سهله
________________________________________ 41  ________________________________________
شهر كوفه
قَالَ رَسُولُ اللَّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : إِنَّ اللَّهَ اخْتَارَ مِنَ الْبُلْدَانِ أَرْبَعَةً. فَقَالَ عَزَّ وَجَلَّ: (وَ التِّينِ وَالزَّيْتُونِ وَطُورِ سِينِينَ وَهذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ) 1 فَالتِّينُ الْمَدِينَةُ وَالزَّيْتُونُ بَيْتُ الْمَقْدِسِ وَطُورُ سِينِينَ الْكُوفَةُ وَهذَا الْبَلَدُ الأَمِينِ مَكَّة.
خداوند از بين شهرها چهار شهر را انتخاب کرد ، آنجا که فرمود : قسم به تين و زيتون و طور سينين و آن شهر امنْ .
تين ، مدينه و زيتون ، بيت المقدس و طور سينين ، کوفه و شهر أمن ، مکه است.(2)
قال الصادق (عليه السلام) : نَفَقَةُ دِرْهَمٍ بِالْكُوفَةِ تُحْسَبُ بِمِائَةِ دِرْهَمٍ فِيمَا سِوَاهَا وَرَكْعَتَانِ فِيهَا تُحْسَبُ بِمِائَةِ رَكْعَة.
يک درهم صدقه در کوفه معادل صد درهم در غير آن و دو رکعت نماز در آن معادل صد رکعت است.(3)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- تين / 1 - 3
2- سفينة البحار 4 / 267
3- همان 4 / 267
________________________________________ 42  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- بيان تاريخچة كوفه.
2- قداست بعضي از زمان‌ها و مكان‌ها و تأثير آن‌ها در افزايش ثواب عبادات (مسجد، حرم ائمه و...).
3- كوفه و مركزيت حكومت در زمان علي 7 و امام زمان [ و بيان حكمت و فلسفة آن.
فـلک امشب نـسيمي سـرد دارد
زمين از غصه، رنــگ زرد دارد
بيـــا اي دل بنــاليــم و بگرييم
هواي کوفـــه بوي درد دارد
وفايي
* * *
خـدايـا ايـن جماعت خود پرستند
بـروي ديـن و قرآن ديده بستند
پـس از بشکستن پهلــوي زهــرا
ســر مـظلوم عالم را شکستند
وفايي
________________________________________ 43  ________________________________________
زيد بن علي بن الحسين (عليهم السلام)
قالَ الصادق (عليه السلام) : وَلا تَقُولُوا خَرَجَ زَيْدٌ فَإِنَّ زَيْداً كَانَ عَالِماً وَكَانَ صَدُوقاً وَلَمْ يَدْعُكُمْ إِلَي نَفْسِهِ إِنَّمَا دَعَاكُمْ إِلَي الرِّضَي مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَلَوْ ظَهَرَ لَوَفَي بِمَا دَعَاكُمْ إِلَيْهِ
نگوييد که زيد خروج کرد به درستي که زيد عالم و راستگو بود و شما را به سوي خود دعوت نکرد او شما را به امام از آل محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دعوت کرد و اگر پيروز مي شد هر آينه به آن وفا مي کرد.(1)
چند نكته درباره زيد بن علي (عليهما السلام) :
ـ امام صادق (عليه السلام) بر زيد نماز خواند در حالي‌که او به‌دار آويخته شده بود.
ـ امام صادق (عليه السلام) و زنان اهل‌بيت (عليهم السلام) بر زيد عزاداري مي‌کردند.
ـ زيد بن علي قائل به امامت امامان دوازده گانه بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفينة البحار 2 / 524، كافي 8 / 264
________________________________________ 44  ________________________________________
ـ شهادت زيد در ماه صفر سال 121 ه‍ . ق در سن 42 سالگي رخ داد. بدنش 4 سال بر دار بود و بعد از آن بدنش را سوزاندند و خاکسترش را بر باد دادند . براي او مكان يادبودي در محل دارش ساخته اند كه در محله كناسه كوفه بوده است.
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِكْرُهُ أَذِنَ فِي هَلَاكِ بَنِي أُمَيَّةَ بَعْدَ إِحْرَاقِهِمْ زَيْداً بِسَبْعَةِ أَيَّام.
خداوند عزوجل بعد از سوزاندن بدن زيد توسط بني اميه اذن به هلاکت آنان داد.
موضوع پيشنهادي :
1- بيان تاريخ زيد و قيام او و تجليل
ائمه (عليهم السلام) از او.
2- بيان تاريخ اولاد ائمه (عليهم السلام) و فشار و ظلم حاكمان بني اميه و بني عباس بر ايشان.
3- مذّمت ظلم و بيان انواع ظلم (زباني، عملي و ...) و تأثير ظلم انسان در دنيا و آخرت.
________________________________________ 45  ________________________________________
مسجد كوفه
قالَ الرضا (عليه السلام) : إِنَّ مَسْجِدَ الْكُوفَةِ بَيْتُ نُوحٍ لَوْ دَخَلَهُ رَجُلٌ مِائَةَ مَرَّةٍ لَكَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ مَغْفِرَةٍ لِأَنَّ فِيهِ دَعْوَةَ نُوحٍ7 حَيْثُ قَالَ (رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنا).
حضرت رضا (عليه السلام) فرمود: مسجد کوفه خانة نوح بوده است. اگر فردي صدبار داخل آن شود خداوند صد مغفرت برايش مي نويسد؛ زيرا در آن دعاي نوح بوده است که فرمود : پروردگارا! بيامرز مرا و پدر و مادرم و هرکس که مؤمن است و داخل خانه‌ام مي‌شود.(1)
قالَ علي (عليه السلام) : مَسْجِدُ الْكُوفَةِ صَلَّي فِيهِ سَبْعُونَ نَبِيّاً وَسَبْعُونَ وَصِيّاً أَنَا أَحَدُهُمْ.
حضرت علي (عليه السلام) فرمود: در مسجد کوفه هفتاد نبي و هفتاد وصي نماز خوانده‌اند و من يکي از آن‌ها هستم.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالانوار 100 / 262، ميزان الحكمه 4 / 398
2- ميزان الحكمه 4 / 398، به نقل از بحارالانوار ج 11 / 58
________________________________________ 46  ________________________________________
جهت اطلاع بيشتر، به مفاتيح الجنان، اعمال مسجد کوفه و سهله مراجعه کنيد.
موضوع پيشنهادي :
1- بيان دعاهاي قرآني و توضيح آن.
2- دعا براي اصلاح فرزندان توسط والدين
و دعا براي همة مؤمنين.
3- شهادت مكان‌ها و زمان‌ها در روز
قيامت به نفع يا ضرر انسان.
* * *
ز خون محــراب را گلپوش کردند
جهــــان را با غمي همدوش کردند
چــه تاريک است دل‌ها اي دريغا
چــراغ عشق را خــــاموش کردند
* * *
نمي‌گويم دلم چون گريه مي‌کرد
که از داغ تو گردون گريه مي‌کرد
خــودم ديدم به همـراه پيمبــر
کنارت فـاطمه خون گريه مي‌کرد
* * *
________________________________________ 47  ________________________________________
ســلام ما به علـي و نمــــاز آخــر او
به حال راز و نياز و به ديدة تر او
سـلام ما به علــي و به عــدل و ايمانش
سلام ما به پيــام و کلام و منبر او
سلام ما به سجودش که رنگ خون دارد
سلام ما به رخ غـرق خون اطهر او
سـلام ما به پريشاني حسيــن و حســن
سلام ما به دل پــر ز آه دخــتر او
سـلام ما به نفس‌هاي نفْــس پيغمبـــر
سلام ما به فـــروغ نگاه آخـــر او
سلام ما به غـمي کـز مدينـــه دارد او
سلام ما به ملاقات او و همســر او
چـو خاک اوست سراي ابوذر و مقداد
فتاده است وفـــايي به خاک قنبر او
________________________________________ 48  ________________________________________
مسلم بن عقيل (عليه السلام)
قال الحسين (عليه السلام) : رَحِمَ اللَّهُ مُسْلِماً فَلَقَدْ صَارَ إِلَي رَوْحِ اللَّهِ وَرَيْحَانِهِ وَتَحِيَّتِهِ وَرِضْوَانِهِ أَمَا إِنَّهُ قَدْ قَضَي مَا عَلَيْهِ وَبَقِيَ مَا عَلَيْنَا
خدا مسلم را رحمت کند، او به روح و ريحان و رضوان الهي پيوست. آنچه بر او بود گذشت و آنچه بر ماست همچنان باقي است.
و بعد حضرت چند بيت شعر گفتند که يکي از آن ابيات اين است :
وَإن تَکُنْ الأبْدان لِلمَوْتِ اُنْشِئَتْ
فقَتْلُ امْرِءٍ بالسَيْف في الله أفضلُ.
امام (عليه السلام) بعد از شنيدن خبر شهادت مسلم وهاني فرمود :
«إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ رَحْمَةُ الله عَلَيْهما» ـ يکرِّر ذلک مراراً ـ لا خَيْرَ في الْعيش بَعد هؤلاء
________________________________________ 49  ________________________________________
ما از خدا هستيم و به سوي او باز مي‌گرديم، رحمت خدا بر آنان باد (اين را بارها فرمود). در زندگي بعد از ايشان خيري نيست.
وقتي او را بر عبيدالله وارد کردند - فردي گفت : بر امير سلام کن.
مسلم گفت : ساکت باش، به خدا قسم او امير من نيست.
ابن زياد گفت : مهم نيست که سلام کني يا نه، تو به‌زودي کشته مي‌شوي.
مسلم گفت : اگر مرا بکشي، همانا بدتر از تو، بهتر از مرا کشته است و تو از هيچ بدي روي گردان نبودي.
ابن زياد گفت: بر امامت خروج کرده‌اي و فتنه بين ايشان انداختي.
مسلم گفت : دروغ مي‌گويي. معاويه و پسرش يزيد بين مسلمين تفرقه انداختند و تو و پدرت آن‌ها را ياري کرديد و من اميد دارم که شهادت من به‌دست بدترين خلق باشد.
ابن زياد : خود را در جايگاهي قرار داده‌ايد که اهل آن نيستيد.
مسلم : چه کسي اهل آن است؟
ابن زياد : يزيد بن معاويه.
مسلم : الحمدلله ، راضي هستيم به آنچه که خداوند خود حکم کند.
________________________________________ 50  ________________________________________
ابن زياد : آيا براي خودتان چيزي گمان داريد ؟
مسلم بن عقيل : والله گمان ندارم بلکه اين يقيني است.
ابن زياد : به ‌من بگو براي چه به اين شهر آمده‌اي و بين مردم تفرقه انداختي؟
مسلم : من براي فتنه نيامده‌ام بلکه شما منکر را آشکار کرديد و معروف را دفن نموديد و بدون رضايت مردم بر مردم حکمراني مي‌کنيد و آن‌ها را به غير دستورات الهي وادار مي‌کنيد. ما آمديم تا امر به معروف کنيم و نهي از منکر کرده و ايشان را به کتاب و سنت دعوت کنيم و ما اهل اين امر هستيم همانگونه که رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود .
در اين هنگام، عبيدالله بن زياد ناسزا و دشنام به علي و حسن و حسين: داد.
مسلم گفت:
أنْتَ وَأبُوکَ أحَقُّ بِالشَّتْمِِ، فَاقْضِ ما أنْتَ قَاضٍ يَا عَدُوَّ اللهِ.
تو و پدرت سزاوارتر به اين دشنام‌‌ها هستيد. آنچه مي‌خواهي انجام بده ، اي دشمن خدا.
نکته :
تا زماني که بحث و مناظره است، مسلم جواب مي‌دهد، ولي طاقت شنيدن دشنام به مولاي خود را
________________________________________ 51  ________________________________________
ندارد. وقتي ابن زياد ناسزا گفت، مسلم مي‌گويد: اگر مي‌خواهي مرا بکشي، بکش.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- بيان تاريخچه‌اي كوتاه از زندگي مسلم
ابن عقيل.
2- لزوم داشتن تعصب ديني و عدم
تحمل ناسزا به اولياي الهي.
3- درس‌هايي از شهادت مسلم بن عقيل
(وفاداري، جنگ جوانمردانه، رفاه طلبي كوفيان و ...).
فـريــاد ز کوفيان که نيرنگ زدند
بر دامن آشوبگـري چنـــگ زدند
با مسلم اگـرچه روز، بيعت کردند
شب عهد شکسته، بر سرش سنگ زدند
* * *
کوفه امشب چـه ملال انگيز است
کــوچه‌هايش همه ماتم خيـز است
در و ديـــوار سخن مي‌گـــويند
سخـــن از غـربت من مي‌گــويند
اي خـدا ايـن دل شب من چه کنم
يک تن و اين همه دشمن چه کنم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- الملهوف / 122
________________________________________ 52  ________________________________________
اهل کـــوفه همه پيمـــان شکنند
خـود نـمک‌خوار و نمک‌دان شکنند
صبح من شمــع و همـــه پروانه
شـام بيگانه تـــر از بيگــــــانه
صبح با مـــن همگــــي پيوستند
شب درِ خـــانه برويم بستنـــــد
صـبح بر دامـن مـن چنــگ زدند
شام از بــام مرا سنــــگ زدنــد
آخـر عشـــق بود در بــــدري
حـاصلــش نيست به‌جز خون‌جگري
گــر کشـد خـصم به پـاي دارم
دست حاشــا که از او بـــردارم
________________________________________ 53  ________________________________________
مختار ثقفي
قالَ الْباقر (عليه السلام) لابي مُحَمَّدٍ الحَکم بن المختار: رَحِمَ اللَّهُ أَبَاكَ رَحِمَ اللَّهُ أَبَاكَ مَا تَرَكَ لَنَا حَقّاً عِنْدَ أَحَدٍ إِلاَّ طَلَبَهُ قَتَلَ قَتَلَتَنَا وَطَلَبَ بِدِمَائِنَا
حضرت باقر (عليه السلام) به فرزند مختار فرمودند : خدا پدرت را رحمت کند. خدا پدرت را رحمت کند. هيچ حقي از ما در نزد احدي نبود مگر اين‌که مطالبه کرد. قاتلين ما را کشت و خونخواهي ما نمود.(1)
امام سجاد (عليه السلام) بعد از قيام مختار سجده کردند و فرمودند:
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْرَكَ لِي ثَأْرِي مِنْ أَعْدَائِي وَجَزَي الْمُخْتَارَ خَيْراً.
خدا را شکر که از دشمنان ما خونخواهي کرد و خداوند مختار را جزاي خير عنايت کند.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفينة البحار 2 / 147
2- همان 2 / 147
________________________________________ 54  ________________________________________
دربارة مختار و اعتقادات او اقوال مختلف نقل شده است، ولي اکثر علماي شيعه او را مدح کرده‌اند و اعتقاداتش را ستوده‌اند. زيرا از اهل بيت (عليهم السلام) سخناني در مدح او و نهي از مذمت او بسيار رسيده است و دشمنان مختار آنچنان که بر عليه اميرالمؤمنين (عليه السلام) مطاعن ساختند دربارة او هم چنين کرده‌اند تا او را از قلوب شيعه دور نمايند.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- عوامل جلب رضايت اهل‌بيت (عليهم السلام) از شيعيان.
2- سعي در پاكسازي جامعه از فساد و گناه در حدّ توان.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفينة البحار 2 / 150
________________________________________ 55  ________________________________________
مسجد سهله
قالَ الصادِق (عليه السلام) :
إِذَا دَخَلْتَ الْكُوفَةَ فَأْتِ مَسْجِدَ السَّهْلَةِ فَصَلِّ فِيهِ وَاسْأَلِ اللَّهَ حَاجَتَكَ لِدِينِكَ وَدُنْيَاكَ... وَمَنْ دَعَا اللَّهَ فِيهِ بِمَا أَحَبَّ قَضَي لَهُ حَوَائِجَهُ وَرَفَعَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَكَاناً عَلِيّاً إِلَي دَرَجَةِ إِدْرِيسَ وَأَجَارَهُ مِنْ مَكْرُوهِ الدُّنْيَا وَمَكَايِدِ أَعْدَائِه.
امام صادق (عليه السلام) فرمود : وقتي وارد کوفه شدي به مسجد سهله بيا و نماز بگذار و حوائج دين و دنياي خود را از خدا بخواه . مسجد سهله خانة ادريس نبي بوده است که نماز مي‌خواند و خياطت مي کرد و هرکس در مسجد سهله دعا کند به آنچه بخواهد خداوند دعايش را مستجاب و حوائجش را برآورده مي کند و او را تا درجة ادريس در روز قيامت بالا مي برد و از مکروهات دنيا و مکايد و نيرنگ دشمنان در امان خواهد بود.
آنجا خانة ابراهيم بود که به‌سوي عمالقه حرکت
________________________________________ 56  ________________________________________
کرد، مناخ و بار انداز خضر است و هرکس در آنجا اقامت کند گويا در خيمة رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) اقامت کرده است.
قالَ الْصّادق (عليه السلام) : كَأَنِّي أَرَي نُزُولَ الْقَائِم (عليه السلام) فِي مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَعِيَالِه.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: گويا مي‌بينم حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) را در مسجد سهله در حالي‌که با اهل و عيالش در آنجا فرود آمده است.
امام صادق (عليه السلام) در اين مسجد براي نجات زني که به‌خاطر لعن قاتلين حضرت زهرا (عليها السلام) به زندان افتاده بود دعا کردند و خداوند او را خلاص فرمود.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- بيان فضائل مسجد سهله.
2- ويژگي‌ها و صفات ياران امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) .
3- وظائف شيعيان در قبال امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
و در عصر غيبت كبري.
عمري است که از حضور او جا مانديم
در غـربت سرد خويش تنها مانديم
او منتظــر است تا که مــا برگــرديم
مائيم کـــه در غيبت کبري مانديم
مــن به عشقت اسيــــر مــي‌مـيرم
پـيش پــايت حقيـــر مي‌ميرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفينة البحار 2 / 591
________________________________________ 57  ________________________________________
چـــون نهالم اگـــر نباري تــــو
بـه خــدا در کــوير مي‌ميرم
مـهر تــو روشني بـه دل بخـــشيد
گـر که روشن ضمير مـي‌ميرم
چــون کــه مسکـين آستان تــوام
وقت مـردن اميــر مــي‌ميرم
دوســت دارم کــه با تو باشم مـن
گــر جوان يا که پير مي‌ميرم
از رهــت پــا نمي‌کـــشم يکدم
تـا کـه در اين مسير مي‌ميرم
بس‌کـــه شــرمنــــده ز افعــالم
پيش تــو سر به زير مي‌ميرم
دم مـــردن اگــــر تــو را بـينــم
چقــدر دلپــــذير مي‌ميرم
لــحظـــه‌اي بعد ديــــدن رويت
گــر بميرم چه دير مي‌ميرم
بـه ولاي تــــو مي خورم ســوگنـد
گـر بگويي بميـــر مي‌ميرم
در ره عشــق تــــو وفــايي گـفت
مــن به عشقت اسير مي‌ميرم
________________________________________ 59  ________________________________________
بخش سوّم : كربلاي معلّــــي
دعاي امام صادق (عليه السلام) به زوّار امام حسين (عليه السلام)
زيارت امام حسين (عليه السلام)
ويژگي‌هاي امام حسين (عليه السلام)
گريه بر امام حسين و اهل بيت (عليهم السلام)
تربت امام حسين (عليه السلام)
آب فرات
برداشتن كام فرزندان با آب فرات و
تربت امام حسين (عليه السلام)
زوّار امام حسين (عليه السلام) كجايند؟
حشر با أئمه (عليهم السلام)
ميهمان بهشتيان
حضرت عباس (عبد صالح)(7)
حضرت علي اكبر (عليه السلام)
حضرت علي اصغر (عليه السلام)
تل زينبيه
قتلگاه
خيمه‌گاه
محل سدرة المنتهي
اصحاب امام حسين (عليه السلام)
حبيب بن مظاهر
حرّ بن يزيد رياحي
________________________________________ 61  ________________________________________
دعاي امام صادق (عليه السلام) به زوار امام حسين (عليه السلام)
معاوية بن وهب گويد : من بر امام صادق (عليه السلام) وارد شدم در حالي‌که در محل نماز در حال عبادت بود ، نشستم تا نماز و دعايش تمام شود شنيدم که در مناجات مي‌فرمود:
اي خدايي که ما را به کرامت اختصاص دادي و شفاعت را به ما وعده دادي و ما را مخصوص براي جانشين پيامبر گردانيدي ... و دل‌هاي مردم را به‌سوي ما سوق دادي،
اغْفِرْ لِي وَلإِخْوَانِي وَزُوَّارِ قَبْرِ أَبِيَ‌الْحُسَيْنِ الَّذِينَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَأَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِي بِرِّنَا وَرَجَاءً لِمَا عِنْدَكَ فِي صِلَتِنَا وَسُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَي نَبِيِّك...
مرا و برادرانم و زوّار قبر پدرم حسين (عليه السلام) را بيامرز. کساني که مالشان را انفاق کردند و
________________________________________ 62  ________________________________________
بدن‌هايشان را به سختي انداختند. زيرا به نيکي بر ما رغبت دارند و با ابراز علاقه به ما اميد ثواب الهي را دارند و موجب سرور و خوشحالي پيامبرت شده‌اند.
خدايا دشمنان ما بدين جهت ، بر ايشان طعنه مي‌زنند و آنان را سرزنش مي‌کنند ولي ايشان تمام طعن‌ها را تحمل کرده و به سوي ما مي‌شتابند.
فَارْحَمْ تِلْكَ الْوُجُوهَ الَّتِي غَيَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَارْحَمْ تِلْكَ الْوُجُوهَ الَّتِي تَتَقَلَّبُ عَلَي حُفْرَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّه.
خدايا اين چهره‌هايي که بر اثر تابش خورشيد تغيير کرده و به‌سوي قبر ابي عبدالله مي‌آيند را مورد رحمت قرار ده.
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْتَوْدِعُكَ تِلْكَ الْأَنْفُسَ وَتِلْكَ الأَبْدَانَ حَتَّي نُوَافِيَهُمْ عَلَي الْحَوْضِ يَوْمَ الْعَطَش.
خدايا من ايشان را و اين بدن‌ها را به تو مي‌سپارم تا زماني که در کنار حوض کوثر در روز عطش به ما برسند (و ما از ايشان پذيرايي کنيم)
________________________________________ 63  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- علاقة فراوان اهل بيت به دوستان و
شيعيان خود و دعا براي ايشان.
2- زيارت امام حسين (عليه السلام) ولو با مشقّات فراوان.
کــربلا کعبة دل‌هاست خـــدا مي‌داند
ديـدنش آرزوي ماست خــــــدا مي‌‌داند
کـربلا گلشن سر سبز علي و زهرا است
تا چـه حد وقف تماشاست خــدا مي‌داند
کـربلا را چه نياز است که تفسير کـنند
عشق حرفي است که گوياست خدا مي‌داند
ما عزادار حسينيـــم که اشک غــم او
آبــروي همــة ماست خـــــدا مي‌داند
اولـين مستمع مجلس پرفيض حسيــن
مادرش حضرت زهرا است خــدا مي‌داند
تا ابد از غـم او در دل ذرات وجــود
کس نداند که چه غوغاست خـدا مي‌داند
نگـــه آخر او سوي خيام است ولـي
چـه در آن آئينه پيــداست خدا مــي‌داند
يوسف فـاطمه افتاد به‌خـــاک و دردا
چه خبـر در دل صحراست خـدا مي‌‌داند
چـشمة چشم وفايي شده دريا از اشک
قـدر آن ديده كه درياست خـدا مي‌داند
________________________________________ 64  ________________________________________
آثار زيارت امام حسين (عليه السلام)
قالَ الصّادِق (عليه السلام) : مَنْ أَتَي الْحُسَيْنَ عَارِفاً بِحَقِّهِ كَتَبَهُ اللَّهُ فِي أَعْلَي عِلِّيِّين.
امام صادق 7 فرمود: هر کس به زيارت امام حسين (عليه السلام) رَوَد در حالي‌که عارف به‌حق او باشد خداوند نام او را در اعلي عليين مي‌نويسد.(1)
قالَ الرِّضا (عليه السلام) : يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَلْقَي اللَّهَ وَلا ذَنْبَ عَلَيْكَ فَزُرِ الْحُسَيْنَ.
يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ تَسْكُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِيَّةَ فِي الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِيِّ9 فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَيْنِ.
يَا ابْنَ شَبِيبٍ إِنْ سَرَّكَ أَنْ يَكُونَ لَكَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَيْن (عليه السلام) فَقُلْ مَتَي ذَكَرْتَهُمْ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما2
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 10 / 324
2- همان / 325
________________________________________ 65  ________________________________________
حضرت امام رضا (عليه السلام) فرمود: اي پسر شبيب : اگر دوست داري در حالي‌ که گناهي بر تو نيست به ملاقات خداوند رَوي ،پس حسين را زيارت کن.
اي پسر شبيب : اگر دوست داري که در غرفه هاي بهشتي در کنار پيامبر باشي ، دشمنان و قاتلان حسين را لعن کن.
اي پسر شبيب اگر دوست داري که در ثواب مثل شهداي کربلا باشي پس هر گاه ياد آنها کردي بگو: «يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيما».
موضوع پيشنهادي :
1- كيفيت زيارت عارفانه.
2- آداب زيارت ائمه (عليهم السلام) مخصوصاً امام
حسين (عليه السلام) .
3- تولّي و تبرّي در واقعة كربلا.
________________________________________ 66  ________________________________________
ويژگي‌هاي امام حسين (عليه السلام)
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ وَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد (عليهما السلام) يَقُولَانِ :إِنَّ اللَّهَ عَوَّضَ الْحُسَيْن (عليه السلام) مِنْ قَتْلِهِ أَنَّ الْإِمَامَةَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ وَالشِّفَاءَ فِي تُرْبَتِهِ وَإِجَابَةَ الدُّعَاءِ عِنْدَ قَبْرِهِ وَلاتُعَدُّ أَيَّامُ زَائِرِيهِ جَائِياً وَرَاجِعاً مِنْ عُمُرِه.
محمد بن مسلم گويد: از امام باقر (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) شنيدم که مي‌فرمودند:
خداوند در مقابل شهادت امام حسين (عليه السلام) به او چند چيز عنايت کرد:
- امامت را در ذرية او قرار داد
- شفا را در تربت او قرار داد.
- اجابت دعا در کنار قبر او را حتمي کرد
- ايام زيارت زائر را در رفتن و برگشتن از عمر او حساب نکرد.1
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه ج 14 / ص 423
________________________________________ 67  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- آثار تكليفي و وضعي اعمال (هر
عملي، اثري دارد).
2- پاداش اعمال حسنه و آثار آن در نسل
انسان.
3-عمل خالصانه از ما ، پاداش كامل از
خدا (عمل به خاطر پاداش ، تجارت
است و ...).
اي که عالم ز عزاي تو به سر خــاک کنند
خون بگريند و گريبان ز غمت چاک کنند
تا صف حشر به يــاد لب خشکيدة تــــو
تشنه كـامان طلـب ديــدة نـمناک کنند
در غمت هـر که به رخ قطرة اشکــي ريزد
قدسيان اشــک ز رخسارة او پاک کنند
خـاکيان بهر وصال حرمت شب همــه شب
با خيال رخ تــو سيـر در افلاک کنند
در جزا سبز تر از سرو بر آيد از خـــــاک
هـرکه را با گهر مهر تو در خاک کنند
اشـک‌هايي که روان است به ياد غم تـــــو
عاقبت دامن ما را ز گنــه پـاک کنند
با دلي پر ز ولاي تــــو وفـــايي مي گفت
با تـولاي تو اي کاش مرا خاک کنند
________________________________________ 68  ________________________________________
گريه بر امام حسين و اهل‌بيت (عليهم السلام)
قال الرضا (عليه السلام) : مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا فَبَكَي وَأَبْكَي لَمْ تَبْكِ عَيْنُهُ يَوْمَ تَبْكِي الْعُيُونُ وَمَنْ جَلَسَ مَجْلِساً يُحْيا فِيهِ أَمْرُنَا لَمْ يَمُتْ قَلْبُهُ يَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوب.
امام رضا (عليه السلام) فرمود: هر کس مصائب ما را ياد کند پس بگريد يا بگرياند ، در روزي که چشم‌ها گريان است چشم او گريان نخواهد شد. و هر کس در محفلي بنشيند که امر ما اهل بيت در آن احيا مي شود، قلبش نميرد، در روزي که دل‌ها مي‌ميرد.(1)
قال الرضا (عليه السلام) : فَعَلَي مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ عَلَيْهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَامَ.
امام رضا (عليه السلام) فرمود: پس بر مثل حسين بايد گريه کنندگان بگريند ، چرا که، گريه بر حسين گناهان بزرگ را مي‌ريزد.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 10 / 392
2- همان 5 / 394
________________________________________ 69  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- فلسفة عزاداري بر اهل بيت (عليهم السلام)
مخصوصاً امام حسين (عليه السلام) .
2- آثار و فوائد گريه بر امام حسين (عليه السلام) .
اي سـوخته در غــم شرر بــار حسين
سبزست ز خون سرخ ، گلزار حسين
تــــا منتقـــــم آل محــــــمد آيد
انـصـار حسين‌اند ، عـزادار حسين
________________________________________ 70  ________________________________________
تربت امام حسين (عليه السلام)
قال الصادق (عليه السلام) : فِي طِينِ قَبْرِ الْحُسَيْن (عليه السلام) شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَهُوَ الدَّوَاءُ الْأَكْبَرُ
در خاک قبر حسين (عليه السلام) شفا از هر مرضي است و آن، دواي برتر است.(1)
قال الصادق (عليه السلام) : إِذَا أَكَلْتَهُ فَقُلْ اللَّهُمَّ رَبَّ هَذِهِ التُّرْبَةِ الْمُبَارَكَةِ وَرَبَّ الْوَصِيِّ الَّذِي وَارَتْهُ، صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاجْعَلْهُ عِلْماً نَافِعاً وَرِزْقاً وَاسِعاً وَشِفَاءً مِنْ كُلِّ دَاءٍ.
وقتي از آن (خاک) خوردي، بگو : خداوندا ، اي پروردگار اين تربت مبارک و پروردگار وصيي که در آن آرميده است ، بر محمد و آل محمد درود فرست و اين تربت را برايم علم نافع و رزق واسع و شفاي از هر مرضي قرار ده .(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 5 / 410
2- همان 5 / 412
________________________________________ 71  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- فايدة تربت امام حسين (عليه السلام)
(مفاتيح‌‌الجنان).
2- بيان وقايع تاريخي دربارة آثار تربت
سيدالشهداء.
3- ارزش مكان‌ها به‌خاطر اعمال خوب و
حسنات (مسجد، مكان نماز و دعا، شهرها مثل حرم امن الهي و حرم پيامبر اكرم و ...).
اي عرش علا، صحن و سراي تو حسين
خـوش‌تر ز بهشت، کربلاي تـو حسين
چـون خون خدايي و خدا بر تو بهاست
تا هست خدا، هست عزاي تو حسين
________________________________________ 72  ________________________________________
آب فرات
قال علي بن الحسين (عليهما السلام) : إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ يُهْبِطُ مَلَكاً فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مَعَهُ ثَلاثَةُ مَثَاقِيلَ مِنْ مِسْكِ الْجَنَّةِ فَيَطْرَحُهُ فِي فُرَاتِكُمْ هَذَا وَمَا مِنْ نَهَرٍ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ وَغَرْبِهَا أَعْظَمَ بَرَكَةً مِنْه
حضرت امام سجاد (عليه السلام) فرمود: خداوند تعالي در هر شب فرشته اي را به زمين مي‌فرستد که همراه او سه مثقال از مشک بهشت است و آنرا در فرات مي‌ريزد و هيچ نهري در شرق زمين و غرب آن نيست که با برکت تر از فرات باشد.(1)
قال علي (عليه السلام) :
الفُرَاتُ سَيِّدُ المياهِ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ
حضرت علي (عليه السلام) فرمود: فرات آقاي آب‌ها است در دنيا و آخرت.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 5 / 314
2- همان / 315
________________________________________ 73  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- بيان فضيلت آب فرات.
2- مؤمن و تشبيه او به آب (شاداب، حيات‌‌بخش- نفوذكننده در دل‌ها و ...).
اي فرات از چه تو سرگشته و شوريده سَري؟
مگــــر از بي سروساماني من بي خبــــري؟
از پـي گـمشـده‌اي ميدوي اي آب فــرات
کـه در اين دشت چو من ره سپر و در بدري؟
حسان
________________________________________ 74  ________________________________________
برداشتن کام فرزندان با آب فرات و تربت امام حسين (عليه السلام)
قال الصادق (عليه السلام) : حَنِّكُوا أَوْلادَكُمْ بِتُرْبَةِ الْحُسَيْن (عليه السلام) فَإِنَّهَا أَمَان
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود: کام فرزندانتان را با تربت امام حسين (عليه السلام) برداريد که امان خواهد بود.(1)
ذَكَرَ أَبُو عَبْدِ اللَّه (عليه السلام) الْفُرَاتَ فَقَالَ أَمَا إِنَّهُ مِنْ شِيعَةِ عَلِيٍّ وَمَا حُنِّكَ بِهِ أَحَدٌ إِلَّا أَحَبَّنَا أَهْلَ الْبَيْت
امام صادق (عليه السلام) وقتي ذکر فرات شد فرمود : اما او از شيعيان علي (عليه السلام) است و هر کس كه کامش را با فرات بردارند ما اهل بيت را دوست مي دارد.(2)
موضوع پيشنهادي :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 10 / 410
2- همان 5/316
________________________________________ 75  ________________________________________
1- شروع تربيت فرزندان قبل از تولّد آنان.
2- مستحبات زمان ولادت فرزندان و حقوق ايشان بر والدين.
3 -تربيت فرزندان بر اساس قرآن و محبت اهل بيت (عليهم السلام) .
هر چند که نه حرّ نه زهيرند، حسين
در عشق تو بيگانه ز غيرند، حسين
آنـان‌که محبت تـــو در دل دارند
پيداست کـه عاقبت بخيرند، حسين
وفايي
________________________________________ 76  ________________________________________
زائران امام حسين كجايند؟
زائران امام حسين (عليه السلام) كجايند؟
قال الصادق (عليه السلام) : إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ نَادَي مُنَادٍ أَيْنَ زُوَّارُ الْحُسَيْنِ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النَّاسِ فَيَقُولُ لَهُمْ مَا أَرَدْتُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْن (عليه السلام) فَيَقُولُونَ أَتَيْنَاهُ حُبّاً لِرَسُولِ اللَّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) وَحُبّاً لِعَلِيٍّ وَفَاطِمَة (عليها السلام) وَرَحْمَةً لَهُ مِمَّا ارْتُكِبَ مِنْهُ فَيَقُولُ لَهُمْ: هَذَا مُحَمَّدٌ وَعَلِيٌّ وَفَاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ فَالْحَقُوا بِهِمْ فَأَنْتُمْ مَعَهُمْ فِي دَرَجَتِهِمْ
اِلْحَقُوا بِلِوَاءِ رَسُولِ اللَّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فَيَكُونُونَ فِي ظِلِّهِ وَهُوَ فِي يَدِ عَلِي (عليه السلام) حَتَّي يَدْخُلَ الْجَنَّةَ جَمِيعاً
امام صادق (عليه السلام) فرمود:‌ وقتي روز قيامت شود منادي ندا مي‌دهد : زوّار حسين کجايند؟
گروهي از مردم بر مي خيزند .
منادي مي گويد : از زيارت حسين (عليه السلام) چه قصدي داشتيد؟
________________________________________ 77  ________________________________________
گويند: به‌خاطر محبت به رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و علاقه و محبت به علي (عليه السلام) و فاطمه (عليها السلام) و بر مصائب او دلي سوزان داشتيم.
منادي گويد : اين محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و علي (عليه السلام) و فاطمه (عليها السلام) و حسن (عليه السلام) و حسين (عليه السلام) است، پس ملحق شويد به ايشان . شما در بهشت هم درجة ايشان هستيد.
آنان به پرچم رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) که در دست علي (عليه السلام) است ملحق مي‌شوند و در تحت ساية او قرار مي‌گيرند تا اين‌که همه وارد بهشت مي‌شوند.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- محشور شدن هر محبّ با محبوب خود.
2- هر آنگونه زندگي كنيم به‌ همان گونه مرگ و حشر ما رقم مي خورد.
3- شفاعت اهل بيت (عليهم السلام) در قيامت نسبت به دوستانشان.
مـاييم نسيم خـانه بر دوش حسين
چون کعبه شب و روز سيه پوش حسين
گــر روز جزا ز ما بپرسند که‌ايد؟
گـوييم غلام حلقـه بر گــوش حسين
وفايي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 5 / 387
________________________________________ 78  ________________________________________
حشر با ائمه (عليهم السلام)
قال الصادق (عليه السلام) : مَنْ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ فِي جِوَارِ نَبِيِّهِ وَجِوَارِ عَلِيٍّ وَفَاطِمَةَ فَلا يَدَعْ زِيَارَةَ الْحُسَيْن (عليه السلام) .
امام صادق 7 فرمود: هر کس دوست دارد که در جوار پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و علي (عليه السلام) و فاطمه (عليها السلام) باشد زيارت حسين (عليه السلام) را رها نکند.(1)
قال الصادق (عليه السلام) :
أَيُّمَا أَحَبُّ إِلَيْكَ، أَنْ تَحُجَّ عِشْرِينَ حَجَّةً وَتَعْتَمِرَ عِشْرِينَ عُمْرَةً أَوْ تُحْشَرَ مَعَ الْحُسَيْن (عليه السلام) ؟ فَقُلْتُ: لا، بَلْ أُحْشَرُ مَعَ الْحُسَيْن (عليه السلام) .
قَالَ: فَزُرْ أَبَا عَبْدِ اللَّه (عليه السلام) .
امام صادق (عليه السلام) فرمود: کدام يک نزدت محبوبتر است ، اين‌که بيست حج يا بيست عمره انجام دهي يا اين‌که با حسين (عليه السلام) محشور شوي؟
راوي گويد : عرض کردم : خير، بلکه با حسين (عليه السلام)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 5 / 331
________________________________________ 79  ________________________________________
محشور شوم در نزد من محبوبتراست.فرمود : پس حسين (عليه السلام) را زيارت کن.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- حفظ و بقاي اسلام در پرتو شهادت
امام حسين (عليه السلام) .
2- عوامل عاقبت به خيري و حشر با
ائمه (عليهم السلام) .
3-علت برتري زيارت بر حج و عمره
(زيارت امام حسين (عليه السلام) و توجه به
قيام و فلسفة آن ، روح ، معنا و حقيقت
بخش اعمال ديگر).
هـر چنـد مـرا بال و پـر طيري نيست
در اوج ولايت سفر و سيري نيست
عمري است کــــه عاشق حسينم زيرا
در عمـر بدون عشق او خيري نيست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 5 / 348
________________________________________ 80  ________________________________________
ميهمان بهشتيان
قال الصادق (عليه السلام) : مَنْ لَمْ يَأْتِ قَبْرَ الْحُسَيْن (عليه السلام) وَهُوَ يَزْعُمُ أَنَّهُ لَنَا شِيعَةٌ حَتَّي يَمُوتَ فَلَيْسَ هُوَ لَنَا بِشِيعَةٍ وَإِنْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَهُوَ ضِيفَانُ أَهْلِ الْجَنَّة.
امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر کس به زيارت قبر حسين (عليه السلام) نرود (در حالي‌که گمان مي کند از شيعيان ماست) تا وقتي كه بميرد ، او از شيعيان ما نيست و اگر از اهل بهشت هم باشد در حقيقت ميهمان بهشتيان است
( بهشت برايش عاريه است نه اينکه اهل آنجا باشد)(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 5 / 336
________________________________________ 81  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- درجات بهشت بر مبناي اعمال و
عبادات در دنيا (بي رنج ، گنج ميسّر
نمي‌شود).
2- در عبادات به بالاتر و در ماديات به
پايين‌تر از خود بنگريم.
3- در رشد معنوي به كم قانع نشويم.
دل را ز حسيـــن اگـــر بگيرم چه کنم
بي عشق حسين اگر بميرم چـــه کنم
فـردا که کسي را به کسي کـاري نيست
دامان حسين اگـــر نگيرم چـــه کنم
________________________________________ 82  ________________________________________
حضرت عباس (عليه السلام) (عبد صالح)
قال الحسين (عليه السلام) : اِرکَبْ بِنَفْسِي اَنْتَ حَتَّي تَلْقَاهُمْ وَتَقُولَ لَهُمْ عمّا جَاءَ کُمْ وَما الّذِي تُريدوُنَ.
امام حسين (عليه السلام) فرمود: سوار بر مرکب شو جانم به‌فدايت ، تا اين قوم را ملاقات کني و از ايشان بپرس براي چه آمده‌اند و چه مي‌طلبند؟( 1 )
(حداقل دوبار در کربلا عبارت «بنفسي انت» از حضرت حسين بن علي (عليه السلام) دربارة حضرت عباس (عليه السلام) صادر شده است. )
قال الامام السجاد (عليه السلام) : رَحِمَ اللَّهُ الْعَبَّاسَ فَلَقَدْ آثَرَ وَأَبْلَي وَفَدَي أَخَاهُ بِنَفْسِهِ حَتَّي قُطِعَتْ يَدَاهُ فَأَبْدَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ بِهِمَا جَنَاحَيْنِ يَطِيرُ بِهِمَا مَعَ الْمَلَائِكَةِ فِي الْجَنَّةِ كَمَا جَعَلَ لِجَعْفَرِ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ وَإِنَّ لِلْعَبَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَتَعَالَي مَنْزِلَةً يَغْبِطُهُ بِهَا جَمِيعُ الشُّهَدَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مصائب آل محمد / 240 به نقل از نفس المهموم 113 / ارشاد مفيد 2 /92
________________________________________ 83  ________________________________________
حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود: خداوند (عمويم) عباس را رحمت کند، همانا برادرش را بر خود ترجيح داد و با جانش در راه او فداکاري کرد تا اين‌که دو دستش قطع شد و خداوند عوض آن، دو بال به او عنايت كرد که در بهشت همراه ملائکه پرواز مي‌کند، آن‌چنان‌که جعفربن ابيطالب چنين است و همانا براي عمويم عباس در نزد خداوند منزلت و جايگاهي است که جميع شهدا در روز قيامت به آن غبطه مي خورند.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- بالاترين مقام ، عبد خدا بودن و پرهيز
از بندگي غير خدا (شيطان، پول و غيره......).
2- راه رسيدن به عبوديت حقيقي (عوامل و
رفع موانع).
3- صفات و ويژگي‌هاي اخلاقي و روحي
حضرت عباس (عليه السلام) .
تــويــي عبـــاس آب آور مــن
صـفاي سيـنة غــم پــرور من
گــرفته اشـک چشمــان تـرم را
کـجا افــتاده‌اي آب آور مــن
وفايي
* * *
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مصائب آل محمد / 311 به نقل از سفينة البحار 2 / 155
________________________________________ 84  ________________________________________
ايـثار وفــا از تــــو اصالت دارد
ايـمان و شرف از تو جلالت دارد
در ســاحل علـقمه نوشتند بــه‌ خون
دريــا زلبان تـــو خجالت دارد
وفايي
* * *
عباس دلــي كه پاي بست تـو بود
مشتاق لقـــاي حق پرست تو بود
امروز چه كرده‌اي كه فردا زهرا (عليها السلام)
اسباب شفاعتش دو دست تو بود
________________________________________ 85  ________________________________________
حضرت علي اکبر (عليه السلام)
در مسير راه کربلا، در منزل ثعلبيه، حضرت امام حسين (عليه السلام) در خواب ديد که هاتفي مي‌گويد: شما مي‌رويد و مرگ شما را به سوي بهشت مي‌برد.
وقتي از خواب بيدار شد خواب خود را براي همراهان بازگو كرد. در اين هنگام فرزندش علي‌اكبر چنين گفت:
يا اَبَه أوَ لَسْناَ عَلَي الحَقِّ؟
فقال: بَلي يا بُنَيّ وَالذِي إلَيْهِ مَرْجعُ العِبَادِ!
فَقَالَ لَهُ : يَا اَبَهْ إِذَنْ لاَ نُبَالِي بالْمَوْتِ
فَقَالَ الْحُسَيْن (عليه السلام) : فجَزاکَ الله يا بُنَيَّ خَيْرَ ما جَزَا وَلَدَاً عَنْ والِدِِهِ.
اي پدر آيا ما بر حق نيستيم؟
فرمود : قسم به آن‌كه بندگان به‌سوي او بر مي‌گردند، ما بر حقيم اي پسرم.
علي اکبر گفت: پس هيچ باکي از مرگ نداريم. امام حسين (عليه السلام) فرمود: خداوند به تو بهترين جزا و
________________________________________ 86  ________________________________________
پاداش را کرم کند.(1)
... ثُمَّ نَظَرَ إلَيْهِ نَظْرَةَ آيِسٍ مِنْهُ وَأرْخَي عَينيهِ وَبَکي ثُمَّ قالَ الحُسَيْنُ:
اَللّهُمَّ اشْهَدْ فَقَدْ بَرَزَ إِلَيهِمْ غُلامٌ أشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَخُلْقاً وَمَنْطِقاً بِرَسوُلک وَکُنّا إذَا اشْتَقْنَا إلي نَبيِّکَ نَظَرْنَا إلَيْهِ.
.... سپس نگاهي نااميدانه به او کرد و چشمش از اشک پر شد و گريست و فرمود:
خدايا شاهد باش که جواني به‌سوي اين قوم مي‌رود که شبيه‌ترين مردم از جهت خلقت و اخلاق و منطق به رسولت بود و ما هر گاه مشتاق ديدار رسول خدا مي شديم به او نگاه مي کرديم.(2)
موضوع پيشنهادي :
1- صفات پيامبر اكرم9 (اخلاق، تواضع،
مدارا و ...).
2- سه فرزند حضرت امام حسين (عليه السلام) ، هر
سه بنام «علي» (علل و انگيزه ها).
3-پاكي و اعتقاد راسخ در جواني (جوانان
و الگوهاي كامل ، جوانان و هدف‌هاي
برتر و ..).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مصائب آل محمد / 132
2- همان / 311 به نقل از سفينة البحار 2 / 155
________________________________________ 87  ________________________________________
ما حـــال گل و ابـــر بهاري داريم
از ديدة خويش اشک جاري داريم
امروز ز داغ اکبــرش مي‌ســوزيم
فـردا ز حسين چشـم ياري داريم
* * *
زينب کـــه شکسته بـــال و پر ديد مرا
در پــرده‌اي از خـون جـگر ديد مـرا
از خيمه دويد و جان به جسمم بخــشيد
تــــا چهــره به چهــرة پسر ديد مرا
* * *
________________________________________ 88  ________________________________________
حضرت علي اصغر (عليه السلام)
وقتي که امام حسين (عليه السلام) داغ شهادت خاندان و فرزندان خود را ديد فرياد زد:
هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ؟ ...
آيا کسي هست از حرم رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دفاع کند ؟
نالة بانوان حرم برخاست. امام (عليه السلام) به خيمه‌ها آمد و فرمود :
ناوِلوُني عليًّا الطفلَ حتّي اُوَدِّعَهُ فَجَعَلَ يُقَبّلُهُ وَيَقُولُ: وَيْلٌ لهؤلاَءِ الْقَوْمِ إذَا کانَ خَصْمُهُمْ جَدَّکَ..
کودکم را بياوريد تا وداعش کنم. حضرت او را مي بوسيد و مي فرمود : بدا به حال اين قوم، آنگاه که جدّ تو با ايشان مخاصمه کند.
علي اصغر در آغوش حضرت بود که حرملة بن کاهل تيري افکند و گلوي او را دريد . امام (عليه السلام) خون
________________________________________ 89  ________________________________________
او را به کف دست گرفت، چون پر شد ، به آسمان افشاند و فرمود: «خدايا چنانچه اينک پيروزي ما مقدر نيست، آن را بهترين توشة ما بساز.»
علامة مجلسي مي‌افزايد امام حسين (عليه السلام) فرمودند:
« هَوَّنَ عَلَيَّ مَا نَزَلَ بِي اَنَّهُ بِعَيْنِ اللهِ»
هر مصيبتي را که بر من فرود آمده ، از اين ‌که در محضر خداست، آسان مي‌کند.
امام باقر (عليه السلام) فرمود :
از آن خون که بر آسمان افشاند، قطره‌اي به زمين برنگشت.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- عالم محضر خداست.
2- علي اصغر ، سند مظلوميت امام حسين (عليه السلام)
و شقاوت دشمنان.
اصـغر کــه نسيم عشق مويش بوسيد
خورشيد ولايت سر و رويش بوسيد
مـي‌خواست حسين تـا ببوسد لب او
تيـر آمد و زودتر گلـــويش بوسيد
* * *
اگرچه سينه را غــــــم مي‌خراشد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- فرهنگ جامع سخنان امام حسين (عليه السلام) / 532
________________________________________ 90  ________________________________________
مـرا بــا حــرمله کــاري نبـاشد
اگــرچه تا قيــــامت اشکبـــــارم
ولـــي من يـک سخن با تيــــر دارم
چــــرا اي تيــــر بر حنجر نشستي
بــر آن بــــي بـال و پر تا پـرنشستي
چــه مـي‌شد کاشکي سرگشته بودي
بــه قلـب حرمله بــــرگشته بــودي
جوابــي داد و بر درد مـــن افزود
بــه اشـک گــرم و آه ســـردم افزود
نــه تنها چــــهرة او ديدني بــود
گلــــوي نـازکــــش بـوسيدني بود
بگفتـــم گرچــه قصد بوسه کردي
گــرفتي بــوســـه بـايد بـازگـــردي
بگفتـا بس‌كه بــُــد شيريــن شمايل
از او بــگـرفتن دل بــــود مشــكــل
بگفتـــا تا ابـــد همـــراز دردم
چــو بــيرون آمدم خــون گــريه كردم
________________________________________ 91  ________________________________________
تلّ زينبيه
قال السجّاد (عليه السلام) : ِ يَا عَمَّةُ اسْكُتِي فَفِي الْبَاقِي مِنَ الْمَاضِي اعْتِبَارٌ وَأَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَة.
امام سجاد (عليه السلام) فرمود: اي عمه آرام بگير ، براي آينده از گذشته عبرت‌هاست و تو به ‌حمدالله دانشمند فهيم و آگاهي هستي که تعليم نديده‌اي.
آنگاه كه ابن عباس از امام حسين (عليه السلام) پرسيد : چرا زنها را مي‌بري؟ زينب (عليها السلام) به او بانگ زد و فرمود:
يَابْنَ عَبّاسٍ تُشِيرُ عَلي شَيْخِِنا وَسَيّدِنا أنْ يُخْلِفَنا هَيهُنا وَيَمْضِي وَحْدَهُ ؟ لا وَالله بَلْ نَحْيا مَعَهُ وَنَمُوتُ مَعَهُ وَهَلْ أبقَي الزَمَانُ لَنا غَيْرَه؟
________________________________________ 92  ________________________________________
اي پسر عباس : نظر مي دهي که ما را در مدينه بگذارد و حسين تنها رهسپار شود ! نه به‌خدا قسم، بلکه با او زنده‌ايم و با او مي‌ميريم و آيا روزگار غير از او براي ما کس ديگري را گذاشته است؟ (او يادگار گذشتگان از اهل بيت است)(1)
و آنگاه كه ابن زياد از او پرسيد: واقعة كربلا (كه خدا مردان شما را كشت و شما را اسير ما گردانيد) را چگونه مي بيني ؟
زينب (عليها السلام) فرمود : من از خدا جز زيبايي چيز ديگري نديدم، آنان قومي بودند كه خداوند بر ايشان سعادت ابدي را نوشته بود و در مقام خود قرار گرفتند و در روز قيامت در پيشگاه خداوند با تو مخاصمه خواهند كرد .(2)
موضوع پيشنهادي :
1- بيان فضائل حضرت زينب (عليها السلام) الگوي زنان با ايمان.
2- صفات و ويژگي‌هاي حضرت زينب (عليها السلام) (توكل و تسليم ، علم ، رضايت به حكم خدا و زيبانگري حكمت‌هاي الهي و ...).
3-نقش زنان و مادران در تبليغ دين و انتقال فرهنگ صحيح به ديگران.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- خصائص زينبيه، ترجمه / 196
2- الملهوف / 201
________________________________________ 93  ________________________________________
ديدم آخـــر آنچـــه را باور نبود
شـاهـدم جز ديدگــان تر نبــــود
در همان وقتي که افتادي به خـاک
قـلب من از داغ تـو شد چاک چاک
دشتــي از دشمن به سويت آمدند
گرد تو چون خار و خس حلقه زدند
گاهــي از راه ستم تيــرت زدند
گـــه سنــان و گاه شمشيرت زدند
زينب از روي بلنـــــدي ديده است
پيکرت در خاک و خون غلطيده است
چـهره‌ات بر روي خـــاک تيره بـود
سوي خيمه چشم‌هـايت خيره بود
شـد بـلند از مقتل تــــــو همهمه
گـاه من ناليــــدم و گـــه فـاطمه
اين مصيبت را کســـي باور نداشت
پيکـــرت بر خاک بود و سر نداشت
با همــان دستي که زهـــرا را زدند
در کنـــار جسم تـــــو ما را زدند
وفايي
________________________________________ 94  ________________________________________
قتلگاه
در روز عاشورا امام حسين (عليه السلام) جهاد بي نظيري کرد که جمعيت کثيري را کشت و تعداد فراواني را مجروح کرد .
عمر بن سعد به لشکريانش گفت : واي بر شما آيا مي دانيد با چه کسي مي جنگيد؟ اين فرزند آن سرافراز پرتوان و فرزند آن کشندة دلاوران عرب است. از هر سو به او حمله کنيد.
چهار هزار تير انداز از هر سو به او تير افکندند و ميان امام و خيمه ها حايل شدند (و آهنگ حرم کردند) آنگاه امام (عليه السلام) فرياد زدند:
وَيْحَكُمْ يَا شِيعَةَ آلِ أَبِي سُفْيَانَ! إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دِينٌ وَكُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَكُونُوا أَحْرَاراً فِي دُنْيَاكُمْ وَارْجِعُوا إِلَي أَحْسَابِكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْرَاباً.
«واي بر شما اي پيروان آل ابي سفيان، اگر دين
________________________________________ 95  ________________________________________
نداريد و از معاد نمي‌هراسيد در دنياي خود آزاده باشيد اگر شما - چنانکه مي پنداريد - عرب هستيد به آئين نژاد خود رفتار کنيد.» ( 1 )
موضوع پيشنهادي :
1- حقيقت آزادي ، آزادي از قيد نفسانيات.
2- تأثير لقمة حرام در عدم پذيرش حق.
نـواي آب آبـــت آتشـــــم زد
نگاه بـــي جوابت آتشــــم زد
کنــــار پيکر تـــو سوختم من
تــــن در آفتــــابت آتشـم زد
وفايي
* * *
نامه بنوشتند تــا در کوفــــه مهمانش کنند
يا بر او بنـدند آب و منـع از نانش کنند
نامه بنوشتند بر آن کعبـــه کارندش نمـــاز
يا صلات جمعه جمع آيند و قربانش کنند
نامه بنوشتند تـــا سايند سر بر مقــــدمش
يا به وقت جـان سپردن سنگ بارانش كنند
نامه بنوشتند کـــاندر راه او جـــان بسپرند
يا به نوک نـي سر چـون ماه تابانش کنند
نامه بنوشتند تـــــا در سايه‌اش دارند جاي
يا ميــــان آفتاب گــرم عريـــانش کنند
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- بحارالأنوار، ج 45، ص 51
________________________________________ 96  ________________________________________
نامه بنوشتند تــــا در خاک پايش سـر دهند
يا ز سمّ اسب كين با خــاك يكسانش كنند
نامه بنوشتند تـــا در بيعتش آرنــــد دست
يا که دست او جدا از جسم بي جانش کنند
نـامه بنوشتند کــارندش غلام از مصر و شام
يا کنيــزي خواهش از اطفال حيرانش کنند
جـــوديا نشنيده‌ام رأسي که از تن شد جدا
چوب کيـن گيرند و قصد در دندانش کنند
________________________________________ 97  ________________________________________
خيمه‌گاه
قال الحسين (عليه السلام) : بِنَفْسي أَنْتَ يا أخي وَاسْتَمهِلْهُمْ هَذِهِِ الْعَشِيَّةَ إلَي غَدٍ لَعَلَّنا نُصَلّي لِرّبنا اللَيْلَةَ وَنَدْعُوُه وَنَسْتغفرُهُ فَهُوَ يَعْلَمُ اَنّي أُحِِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاَوَةَ کِتابِهِِ وَکَثْرَةَ الدُّعَِاءِ والإسْتِغْفارِ
امام حسين (عليه السلام) فرمود: جانم به فدايت اي برادر، از ايشان امشب تا صبح را مهلت بگير شايد که ما نماز بگذاريم و دعا و استغفار کنيم و خدا مي‌داند که من نماز و تلاوت قرآن و زيادي دعا و استغفار را دوست دارم.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- اهميت نماز و استغفار و تلاوت قرآن.
2- به دست آوردن دنيا به چه قيمتي؟!
(غارت خيمه‌‌ها توسط دشمنان و جمع
غنائم و ...).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نفس المهموم / 113، مصائب آل محمد / 240، به نقل از ارشاد مفيد 2 / 92
________________________________________ 98  ________________________________________
در خلوت دل محرم راز است حسين
بر خلق زمانه چاره ساز است حسين
غافل مشو از ســـلام او وقت نمــاز
چون کشته احياي نماز است حسين
ثابت
* * *
اگر باران تيـــــر و نيــــــزه بارد
دلـــــم از جــــان سپردن غم ندارد
مــــرا وقت شهادت هست اين غـم
کـــــه دشمن در خيــامَمْ پا گذارد
وفايي
________________________________________ 99  ________________________________________
سدرة المنتهي
سدرةُ الْمنتهي، محل سخن گفتن امام حسين (عليه السلام) با عمر بن سعد، كه در نزديكي مقام علي‌اكبر (عليه السلام) واقع است.
خيمه‌اي بين دو لشکر زده شد، امام حسين (عليه السلام) و عمر بن سعد در آن خيمه به سخن پرداختند .
قالَ الْحُسين (عليه السلام) : وَيْحَكَ اَمَا تَتَّقِي اللهَ الَّذي إليهِ مَعادُک؟ اَتُقاتِِلُني وَأَنَا ابنُ مَنْ عَلِمِْتَ؟ يَا هَذَا ذَرْ هَؤُلاَءِ القَوْمِ وَکُنْ مَعِي فإنَّه أقْرَبُ لَکَ مِنَ اللهِ.
امام حسين (عليه السلام) فرمودند : واي بر تو آيا از خدايي که به سوي او مي‌روي نمي‌ترسي؟
آيا با من مي‌جنگي و حال آن‌که مي‌داني من فرزند چه کسي هستم؟
اين قوم را رها کن و با من باش که به خدا نزديک تر خواهي بود
________________________________________ 100  ________________________________________
قالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ: أخَافُ اَنْ تُهْدَمَ دَارِي؟
عمر بن سعد گفت: مي‌ترسم خانه‌ام خراب شود.
قال الْحُِسَيْن (عليه السلام) : أنَا اَبْنيهَا لَکَ.
امام حسين (عليه السلام) فرمود: من خانه‌ات را مي‌سازم.
قالَ عُمَرُ : أخَافُ أنْ تُؤخَذَ ضَيْعتِي.
عمر سعد گفت: مي‌ترسم اموالم را ببرند.
قال الحسين (عليه السلام) : أنَا أخلِفُ عَلَيْکَ خَيْراً مِنْها مِنْ مَالِي بِالْحجَاز.
امام (عليه السلام) فرمود: من براي تو بهتر از آن را از اموال خود در حجاز مي‌دهم.
قالَ عُمَرُ : لِي عَيالٌ أخَافُ عَلَيْهِمْ.
عمر سعد گفت: بر زن و بچه‌هايم مي‌ترسم.
قالَ الْحُسَين (عليه السلام) : أنَا اَضْمَِنُ سَلامَتَهُمْ.
امام (عليه السلام) فرمود: من سلامت ايشان را تضمين مي کنم.
عمر سعد ديگر چيزي نگفت : امام (عليه السلام) (چون اتمام حجت را در او کارگر نديد) از او روي برگردانيد و فرمود:
.... مَا لَکَ ذَبَحَکَ اللهُ عَلَي فِرَاشِکَ سَريعاً عَاجلاً وَلاَ غَفَرَلک يَوْمَ حَشْرِکَ وَنَشْرِکَ فَوَالله إنّي لارْجُو اَنْ لاَ تَأکُلَ مِنْ بُرِّ العِراق إلا يَسيِراً.
________________________________________ 101  ________________________________________
.... تو را چه شده ! خدا به‌زودي بر بسترت بکشد و در روز حشر و نشرت نيامرزد ! به خدا سوگند اميدوارم از گندم عراق (ري) جز اندکي نخوري.
ابن سعد با استهزا گفت : يَا أبَا عَبدِاللهِ فِي الشَعِيرِ خَلَفٌ، به جاي گندم ، جو مي خورم.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- عاقبت بخيري (عمر بن سعد اهل‌بيت
شناس بود اما ...).
2- راه‌هاي نفوذ شيطان.
3-زمينه هاي گناه را برطرف كردن و
دوري از محبت دنيا.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - فرهنگ جامع سخنان امام حسين (عليه السلام) 436
________________________________________ 102  ________________________________________
اصحاب امام حسين (عليه السلام)
قالَ الحُسَِين (عليه السلام) : اَمّا بَعْدُ فاِنّي لاَ أعْلَمُ أصْحَاباً خَيْرَاً منِْکُمْ وَلا أهْلَ بَيْتٍ اَفضَلُ وَأبَرُّ مِنْ أهْلِِ بَيْتي فَجَزاکُمْ اللهُ عَنّي جَميِعا خَيْرَاً...
امام (عليه السلام) فرمود: من اصحابي بهتر از شما و اهل بيتي برتر و نيکوتر از اهل بيتم سراغ ندارم، خداوند به شما جزاي خير عنايت کند.
بعد حضرت فرمود : اينان مرا مي‌خواهند شما هر کدام که مي‌خواهيد برويد آزاديد. اين قوم غير من را نمي طلبند.
اصحاب يکي پس از ديگري بر مي خاستند و بر ياري امام (عليه السلام) تأکيد مي‌کردند.
اولاد عقيل - مسلم بن عوسجه - سعيد بن عبدالله - زهير بن قين و ... با سخناني بر جانفشاني در راه حضرت و اعتقاد پاک خود تأکيد کردند.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- الملهوف / 115
________________________________________ 103  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- امروز هم مي توانيم يار امام حسين (عليه السلام)
باشيم (سخن جابر در روز اربعين).
2- ويژگي ياران واقعي امام حسين (عليه السلام) و
امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) .
3- امتحانات سخت براي مردم !
در روي حسيـن نور حق مـي‌ديدند
بر مرگ چو غنچه همه مي‌خنديدند
هفتـــاد و دو پــروانه شب عاشورا
گــرد سر شمع عشق مي‌گرديدند
* * *
تـا در ره دوست پـاي بنهاد حسين
بـرخاست عليه ظلم و بيداد، حسيـن
در گلشــن کــربلا براي اســلام
هفتاد و دو لاله پرورش داد حسيــن
* * *
________________________________________ 104  ________________________________________
حبيب بن مظاهر
قالَ الْحُسَين (عليه السلام) : لِلّهِ دَرُّکَ يَا حَبيبُ لَِقَدْ کُنْتَ فَاضِلاً تَخْتِمُ القرآنَ في لَيْلةٍ وَاحِدَةٍ.
امام (عليه السلام) فرمود: آفرين بر تو اي حبيب، تو شخص فاضلي بودي که در يك شب قرآن را ختم مي‌کردي.
قال ابومِخنف: حَدَّثني مُحَمَّدُ بنُ قَيس لَمّا قتُِلَ حبيبُ بن مُظَاهر هَدَّ ذَلِکَ حُسَيْناً وَقالَ عِنْدَ ذلکَ : اَحْتَسِبُ نَفْسي وحُمَِاةَ أصْحَابِي.
ابومخنف گويد : محمد بن قيس نقل کرده که چون حبيب بن مظاهر به شهادت رسيد، چهرة امام حسين (عليه السلام) در هم شکست و فرمود : پاداش خود و ياران حامي خود را به حساب خدا مي گذارم.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- خوبان ، زيبا زندگي كردند و زيبا و
سعادتمند رفتند.
2- تأييد اعمال و رفتار توسط امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) ،
(راه‌ها، موانع و ..).
3- امام (عليه السلام) ياران پاك و مايه آبرو مي‌خواهد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- فرهنگ جامع سخنان امام حسين (عليه السلام) / 502 و 503
________________________________________ 105  ________________________________________
حر بن يزيد رياحي (رحمه الله)
بعد از اين‌که امام حسين (عليه السلام) بر بالين حرّ نشست خاک‌ها را از صورت او پاک کرد و فرمود:
أنْتَ حُرٌّ کَما سَمَّتْکَ اُمُّکَ، حُرٌّ فِي الدُّنْيا وَحُرُّ الآخِرَةِ.
تو آزادي آن‌چنان‌که مادرت تو را حرّ ناميد، آزاد در دنيا و آزاد آخرت هستي.
بعد از اين‌که پشيمان شد و به سوي خيمه‌هاي امام حسين (عليه السلام) آمد به حضرت عرض کرد:
وَاللهِ ما ظَنَنْتُ أنَّ الْقَوْمَ يبلُغُون بِکَ مَا اَري وَاَنَا تَائِبٌ إِلَي الله فهلْ تَري لِي مِنْ تَوْبَةٍ؟
فَقالَ الحُسَين (عليه السلام) : نَعَمْ، يَتُوبُ اللهُ عَلَيْکَ فَانْزِلْ.
و الله گمان نمي‌کردم که اين قوم با تو چنين کنند، من به‌سوي خدا توبه مي کنم آيا توبه‌ام پذيرفته مي‌شود ؟
امام فرمودند : بلي خداوند توبه‌ات را مي‌پذيرد، فرود آي.(1)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- الملهوف / 160
________________________________________ 106  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- اميد به لطف خدا و عدم يأس از
رحمت الهي.
2- پذيرش حرّ توسط امام حسين (عليه السلام) و
عدم سرزنش او نسبت به خطاهاي قبل
(دوري از سرزنش مؤمن و ..).
3- تدبّر و تفكر صحيح، انتخاب درست و
به موقع و عدم توجه به سخن بدانديشان،
سبب عاقبت بخيري است.
الســلام اي رکـــن دين، روح نماز
بــــر درت آورده‌‌ام روي نيــــاز
اي بـه بحــــر درد و ماتم نوح من
اي شفـــاي سينة مجـــــروح من
آمدم ســــوي تــــو معذور آمدم
با دلـــي پر درد و رنـــجور آمدم
بـي تو کــي پيمانه‌اي پر مي‌شـوم
گــرچه حرّم با تـو من حر مي‌شوم
ز بــه عشق خــويش مجنونم مـکن
از در ايـــن خــــانه بـيرونم مکن
لطف بر غمناکيـــم کن يا حسيــن
خـاکيــم، افلاکيـــم کـن يا حسين
________________________________________ 107  ________________________________________
بخش چهارم
كاظمين و ســـــــامرّا
زيارت امام كاظم (عليه السلام)
زيارت امام هادي و امام عسكري (عليهما السلام)
سرداب و محل غيبت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)
محمد بن عليّ الهادي (عليهما السلام) معروف به
سيد محمد
________________________________________ 109  ________________________________________
زيارت امام کاظم (عليه السلام)
سَأَلْتُ الرِّضَا (عليه السلام) : عَنْ زِيَارَةِ قَبْرِ أَبِي‌الْحَسَنِ هَلْ هِيَ مِثْلُ زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْن (عليه السلام) قَالَ: نَعَمْ.
راوي گويد : از امام رضا (عليه السلام) : پرسيدم آيا زيارت قبر پدرتان مثل زيارت قبر حسين (عليه السلام) است؟
فرمود : بلي.(1)
ابو نجران قال : سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَر (عليه السلام) عَمَّنْ زَارَ رَسُولَ اللَّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قَاصِداً قَالَ: لَهُ الْجَنَّةُ وَمَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي الْحَسَن (عليه السلام) فَلَهُ الْجَنَّةُ.
ابونجران گويد : از امام جواد (عليه السلام) پرسيدم از ثواب کسي که قصد زيارت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) کرده است.
فرمود : بهشت براي اوست و هر کس قبر امام کاظم (عليه السلام) را زيارت کند نيز بهشت براي اوست.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 10 /427
2- همان 10 / 429
________________________________________ 110  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- خشم و آثار سوء آن (ضررهاي روحي
و جسمي و ..).
2- راه‌هاي غلبه بر خشم.
3- با عمل، ديگران را به خوبي‌ها دعوت
كنيد!
من در اين کنج قفس غوغاي محشر مي‌کنم
پيروي از مادرم زهــراي اطــــهر مي‌کنم
گــرچه در قيد غل و زنجير مي‌باشم ولـي
استقامت در برِ دشمــن چو حيــدر مي‌کنم
گــاه سنــدي مي‌زند سيلــــــي به رويم
ياد سيلـــي خوردن خاتون محشر مـي‌کنم
گر ز پا و گردن رنجور من خـون مي‌چکد
يـــاد ميخ و سينة مجروح مـــادر مي‌کنم
* * *
اي مـهـر سپهـر عشق و اميد جـواد
نـور تـــو دهد جلوه به خورشيد جــواد
جايي که تـويي کريم، مسکين نشـود
از درگـه رحمت تـــو نوميـــد جــواد
وفايي
________________________________________ 111  ________________________________________
سلمان فارسي در شهر مدائن
منصور بن بُزرُج گويد: قُلْتُ لأَبِي عَبْدِاللَّهِ الصَّادِق (عليه السلام) مَا أَكْثَرَ مَا أَسْمَعُ مِنْكَ سَيِّدِي ذِكْرَ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ.
فَقَال (عليه السلام) لا تَقُلْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ وَلَكِنْ قُلْ سَلْمَانَ الْمُحَمَّدِيَّ، أَ تَدْرِي مَا كَثْرَةُ ذِكْرِي لَهُ؟
قُلْتُ: لا
قَالَ: لِثَلاثِ خِلالٍ:
إِحْدَاهَا إِيثَارُهُ هَوَي أَمِيرِ الْمُؤْمِنِين (عليه السلام) عَلَي هَوَي نَفْسِهِ
وَالثَّانِيَةُ حُبُّهُ الْفُقَرَاءَ وَاخْتِيَارُهُ إِيَّاهُمْ عَلَي أَهْلِ الثَّرْوَةِ وَالْعُدَدِ
وَالثَّالِثَةُ حُبُّهُ لِلْعِلْمِ وَالْعُلَمَاءِ
إِنَّ سَلْمَانَ كَانَ عَبْداً صَالِحاً (حَنِيفاً مُسْلِماً وَما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ‏).
منصور بن بزرج گويد : به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم: چه بسيار مي‌شنوم که از سلمان فارسي ياد
________________________________________ 112  ________________________________________
مي‌کني !
حضرت فرمود : نگو سلمان فارسي، بلکه بگو: سلمان محمدي ، آيا مي داني چرا؟
عرض كردم: نه.
فرمود: به‌خاطر سه خصلت:
1- او خواستة اميرالمؤمنين (عليه السلام) را بر خواستة خود ترجيح داد.
2- فقرا را دوست داشت و آن‌ها را بر اهل ثروت و قدرت اختيار کرد.
3- علم و علما را دوست داشت.
سلمان عبد صالح و مسلمان پاکي بود و از مشرکين نبود.(1)
در فضيلت سلمان روايات زيادي رسيده است، از جمله:
1 - پيامبر 6 و علي 7، از علم مخزون الهي که ديگران تحمل آن را نداشتند، به سلمان مي‌آموختند.
2 - اگر ابوذر مي دانست آنچه در قلب سلمان (از معارف الهي) است، هر آينه او را (به جرم ارتداد يا سحر) مي کشت.
3 - او مردي است که خاکش از خاک ما و روحش از روح ماست.
4 - سلمان از من است هر کس به او جفا کند به من جفا کرده است و هر کس او را اذيت کند مرا اذيت کرده است ....
5- او اسم اعظم مي دانست و فرشتگان با او سخن مي گفتند ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سفينة البحار 2 / 701
________________________________________ 113  ________________________________________
برادر سلمان
جواني کورة آهنگري را ديد و از ترس قيامت غش کرد، مردم گمان کردند او مرض صرع دارد، وي گفت : به‌ ياد آية شريفة (وَ لَهُمْ مَقامِعُ مِنْ حَدِيد)1 افتادم اين حالت به من دست داد. سلمان او را به برادري انتخاب کرد، وقتي مرگ جوان نزديك شد، سلمان در کنار بسترش حاضر شد، به ملک‌الموت گفت : يا مَلَكَ الْمَوْتِ اُرْفُقِ بِاَخِي. اي فرشته با برادرم مدارا کن. او جواب داد يا ابا عبدالله (کنية سلمان) إنّي بِكُلِّ مُؤمنٍ رَفِيقٌ. من با هر مؤمني مدارا مي‌کنم.(2)
موضوع پيشنهادي :
1- رسيدن به كمالات معنوي در مدّت كم.
2- عوامل تأثير گذار در رشد معنوي انسان (ارادة قوي - دوست و مشاور كامل و مطمئن و ...).
3- صبر و تحمل در راه رسيدن به هدف.
يـاد تو مرا ذکر و عبادت شده است
دلدادة تو اهل سعادت شده است
با ياد تــو اي هميشه جــاويد، دلـم
کانون محبت و ارادت شده است
وفايي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- و براي ] وارد كردن ضربت بر سر [آنان گُرزهايي آهنين است.
حج / 21
2 - سفينة البحار 2 / 704
________________________________________ 114  ________________________________________
زيارت امام هادي و امام عسكري (عليهما السلام)
قالَ الاِمَامُ الحَسَنُ الْعَسْکَري (عليه السلام) : قَبْرِي بِسُرَّ مَنْ رَأَي أَمَانٌ لِأَهْلِ الْجَانِبَيْنِ
امام حسن عسکري (عليه السلام) فرمود : قبرم در سامرّا امان است براي اهل هر دو جانب (شرق و غرب)(1)
زيارت از طرف ائمه (عليهم السلام)
قُلْتُ لَهُ يَعْنِي أَبَا الْحَسَنِ الْعَسْكَرِي (عليه السلام) إِنِّي زُرْتُ أَبَاكَ وَجَعَلْتُ ذَلِكَ لَكُمْ فَقَالَ لَكَ مِنَ اللَّهِ أَجْرٌ وَثَوَابٌ عَظِيمٌ وَمِنَّا الْمَحْمَدَةُ.
داوود صرمي گويد: به امام هادي (عليه السلام) عرض كردم: من پدرت را زيارت کردم و ثوابش را براي شما قرار دادم . فرمود : براي تو به اين وسيله ثواب و اجر عظيم است و سپاسگزاري هم از جانب ما خواهد بود.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- وسائل الشيعه 10 / 448
2- همان 10 / 464
________________________________________ 115  ________________________________________
موضوع پيشنهادي :
1- بيان تاريخ امامان معصوم: و فشار
حاكمان بر شيعيان.
2- آماده سازي شيعيان براي عصر غيبت
امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) .
3- بيان سيرة ائمه (عليهم السلام) در ارجاع
شيعيان به عالمان دين (رجوع به
مجتهدين و آگاهان به حلال و حرام).
اي آنکــه بـود به سينه ها مأوايت
جــان و دل ما فــدايي غم‌هايت
تا آنکه جبين به خاک کويت ساييم
ما را به طلب به کوي سامـرايت
* * *
بيــا اي غم، دلــم را رهبري کــن
ز شــادي‌ها دل ما را بري کــن
وجــودم را به بـحر غصه بنشـــان
مرا غرق عزاي عسکــري کــن
* * *
________________________________________ 116  ________________________________________
سرداب و محل غيبت امام عصر (عليه السلام)
قال الصادق (عليه السلام) : مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً لِهَذَا الأَمْرِ كَانَ كَمَنْ كَانَ مَعَ الْقَائِمِ فِي فُسْطَاطِهِ لا بَلْ كَانَ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بِالسَّيْف.(1)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: هر کس در حال انتظار ظهور حضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بميرد مثل کسي است که در خيمة حضرت بوده باشد. نه ، بلکه مثل کسي است که در کنار پيامبر خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در دفاع از دين شمشير زده باشد.
ابوغانم خادم ، صاحب كتاب غيبت گويد : فرزند امام عسکري متولد شد، اسم او را محمد گذاشت و روز سوم به اصحابش نشان داد و فرمود:
هذا إمَامُکُمْ مِنْ بَعْدِي وَخَلِيفَتِي عَلَيْكُمْ وَهُوَ الْقَائِمُ الَّذِي تَمْتَدُّ إِلَيْهِ الْأَعْنَاقُ بِالِانْتِظَارِ فَإِذَا امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ جَوْراً وَظُلْماً خَرَجَ فَمَلَأَهَا قِسْطاً وَعَدْلاً.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- منتخب الاثر / 628
________________________________________ 117  ________________________________________
اين امام شما بعد از من و جانشين من بر شماست. او قيام کننده اي است که مردم بسيار انتظار او را مي کشند وقتي زمين پر از جور و ظلم گرديد، قيام نموده، زمين را پر از عدل و داد مي کند.(1)
موضوع پيشنهادي :
1- انتظار و آثار آن.
2- وظايف شيعيان در عصر غيبت امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) (منتظرين واقعي و ...).
3- امام زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در روايات اهل سنّت.
اي گل تــو بيا بار دگر رأفت کن
با خسته دل هجــر رخت صحبت كن
هر چند که لايق نيم اما تـــو مرا
يک شب به تماشاي رخت دعوت كن
* * *
اي کاش که خواب وصل تعبير شود
آوازة حسن تــــــو جهان گير شود
بر بــام رسيــده آفـتاب عـمــرم
ترسم به خــــــدا نيايي و دير شود
* * *
با زمزمه، بزم عشق را گرم کنيد
با نالـــه، قلوب سخت را نـــرم کنيد
اينقدر چــرا رويـد دنبال گناه
از روي امـام عصــــر خود شرم کنيد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- منتخب الاثر في الامام الثاني عشر ص 411 / ينابيع الموده / 460
________________________________________ 118  ________________________________________
سيّد محمد (عليه السلام)
محمد بن علي الهادي (عليهما السلام) معروف به سيد محمد.
امام عسکري (عليه السلام) در عزاي برادرش سيد محمد (عليه السلام) گريبان چاک داد وقتي از علت آن سؤال شد فرمودند:
قَدْ شَقَّ مُوسَي عَلَي أَخيهِ هَاروُنَ
موسي (عليه السلام) هم در عزاي برادرش هارون گريبان چاک داد.
سيد محمد (عليه السلام) در نزديک سامرا مدفون است و قبرش مشهور و مورد زيارت شيعيان و دوستان اهل بيت (عليهم السلام) است، شيعيان حوائج خود را به آن حضرت عرضه مي کنند و مشهور است که نذرها بر آورده مي شود. مرحوم نوري صاحب کتاب مستدرک الوسائل اعتقاد فراواني به زيارت ايشان داشته اند .
از عظمت ايشان همين بس که شيعيان گمان داشتند بعد از امام هادي (عليه السلام) سيد محمد (عليه السلام) امام شيعيان خواهد بود ولکن با مرگ ايشان در زمان حيات امام هادي (عليه السلام) امر بر مردم روشن گشت و به
________________________________________ 119  ________________________________________
اشتباه خود پي بردند.
امام هادي (عليه السلام) بعد از رحلت سيد محمد (عليه السلام) به امام عسکري (عليه السلام) فرمود:
يَا بُنَيَّ أَحْدِثْ لِلَّهِ شُكْراً فَقَدْ أَحْدَثَ فِيكَ أَمْراً.
فرزندم! شکر خدا را بجاي آور که امر و حقيقت بر مردم روشن شد.
موضوع پيشنهادي :
1- بيان فضيلت امامزادگان (حضرت
عباس (عليه السلام) ، حضرت سيد محمد (عليه السلام) ،
حضرت زينب (عليها السلام) و فاطمة معصومه (عليها السلام)
و غيره ...).
2 - با خيرات و باقيات صالحات مي‌توان
براي هميشه زنده بود .
3- گاهي امام معصوم (عليه السلام) در عزاي
شيعه‌اش غمگين مي شود (امام
عسكري (عليه السلام) براي سيد محمد و امام
زمان (عجل الله تعالي فرجه الشريف) براي شيخ مفيد (رحمه الله) و ...)
________________________________________ 121  ________________________________________
بخش پنجم :
پندها
________________________________________ 123  ________________________________________
اي کــه داري به زبان رنجه روان دگران
در امـان نيستي از زخم زبـــان دگران
تا که از خـون جگر قوت و غذايي داري
چشـم پرهيز نگهدار ز نــــان دگران
گر تو را نيست توانايي يــــاري به کسي
سعـي کن تا نشوي دشمن جان دگران
آبـرو گر كه نخواهي ز تو ريزد بر خاک
تــر مکن کام خود از آب روان دگران
عـزت نفس به چنگ آر که خواري نکشي
سبز بي وعده مشو بر سر خـوان دگران
گــــر نخواهي سخن زشت بگويند تو را
از چه گويي سخن زشت به شأن دگران
گـر نخواهي که برون راز تو از پرده فتد
پس چرا فاش کني راز نهــــان دگران
پـند ثابت اگــــرت نيست قبول خاطر
مکن از زخـــم زبان رنجه روان دگران
* * *
________________________________________ 124  ________________________________________
هـر چه از دامن ما کبــــر و ريـا مي‌ريزد
بــاز رحمت ز خــــــدا بر سر ما مي‌ريزد
مـهربــــــاني بنگر، جـرم هزاران بخشد
چون يکي اشک شب از خوف خدا مي‌ريزد
يـک گنه‌کار پشيمـان چون کند ناله شبي
سيل رحمت به سر اهل دعا مي‌ريزد
با چنين دوست ندانم که بشر پيش بشـر
بـهر نان آبروي خويش چرا مي‌ريزد
خواجه در فکر زر اندوختن و غافل از آن
که فلک بر سر او خاک فنا مي‌ريزد
به‌جز از کاخ محـبت که نگردد ويــــران
هـر بنــاي دگري زود ز پا مي‌ريزد
ثابت از کلک تو بر صفحه و دفتر هر دم
بـهــر ارباب هنر شهد وفا مي‌ريزد
* * *
________________________________________ 125  ________________________________________
حــاصل عمــر ز خــود بي خبران آه بود
هـــر که از خويشتن آگاه شد آگــاه بود
نتوان در حـرم قـدس بـه پــرواز رسيــد
پر سيمـــرغ در اين راه پر کــــــاه بود
پيش چشمي کـه به يکتايي آن سرو رسيـد
طـــوق هر فاخته‌اي هاي هــــو الله بود
اي که کام دو جهان را ز خــدا مـي‌طلبي
هـــر دو موقوف بيک آه سحـــرگاه بود
* * *
غــافل از مور مشـــو گرچه سليمان باشي
کــه زهر ذره بـه‌درگاه خــــدا راه بود
از وصــال رخ او بــي‌ادبـــان محرومـند
گل اين باغ به دستي است که کوتاه بود
مي‌رسـد جـاذبة عشق به فريــاد مــرا
يوسف آن نيست که پيوسته تـــــه چاه بود
صائب از کشمکش رد و قبول آسودست
هـر کــه را روي دل از خلـــــق به الله بود
* * *
________________________________________ 126  ________________________________________
از ريــــاضت دل اگـــر آينـه پــرواز شود
چون صدف مخزن چندين گهـــر راز شود
نبــود سيـــرت شــايسته خـــود آرايان را
که برون ساز محال است درون ســــاز شود
مـغتنم دان دلت از عشق اگــر گشت دو نـيم
کاين دري نيست بروي همــه کس باز شود
بــر گشـاد دل مــا دست نــدارد تــدبيـر
به دريدن مگر اين نـــــامه ز هم باز شود
دل ما نيست تنـــگ ظــرف شکايت صـائب
صبـــح محشر سر اين شيشه مگر باز شود
* * *
________________________________________ 127  ________________________________________
در کوي عشق درد و بلا کــم نمي‌شود
از باغ خلد بــرگ و نوا کـم نمي‌شود
موج از شکست روي نمي‌تابد از محيط
اخلاص ما به جور و جفا کم نمي‌شود
تيـــغ شهادت‌ست دل گـــرم را علاج
اين تشنگي به آب بقا کـــم نمي‌شود
هـر داغ حسرت تو کم از آفتاب نيست
عمـر شب فراق چرا کـــم نمي‌شود
نتـــوان ز طبع شعله برون کرد اشتـها
تا زنـده است حرص گدا کم نمي‌شود
دنـدان ما ز خوردن نعمت تمام ريخت
انـدوه رزق از دل ما کــــم نمي‌شود
قاصـد تسلّي دل عـاشــــق نمي‌دهد
شوق حـــرم به قبله نما کم نمي‌شود
صائـب هزار مرتبه کرديم امتحــــان
درد سخـــــن به‌ هيچ دوا کم نمي‌شود
* * *
________________________________________ 128  ________________________________________
ما را بس است سلسله جنبان اشاره‌اي
کـافي‌ است بـــزم سوختگان را شــراره‌اي
تـا پاي بر فلک نگذاري ز قهر خاک
مويت اگــــر چو شير شود شيرخواره‌اي
از هستـي دو روزه به تنگند عارفـان
تو ســاده لوح طالب عمــري دوباره‌اي
يکبار نقش پـاي خود اي بي‌خبر ببين
تا روشنت شود که چه مست گذارده‌اي؟
شرط‌ست ريختن عـرق سعي موج را
هــر چند بــحر عشــق ندارد کناره‌اي
صـائب ز آفتاب رخ يـار شـ ـرم کن
از ره مــرو بـه‌روشني هــر ستــاره‌اي
* * *
________________________________________ 129  ________________________________________
ارزش انسان ز علـم و معـرفت پيدا شود
بـــي هنر گر دعوي بيجا کند رسوا شود
هر که بر مردان حق پيوست عنواني گرفت
قطره چون واصل به دريا مي شود دريا شود
اي‌ که بر ما مي‌کني از جـــامة نو افتخـار
افتخــــــار آدمـي کي جــامة ديبا شود
قيمت گوهــــر شود پيدا برِ گوهر شناس
قــدر مــا در پاي ميزان عمــل پيدا شود
آدمــي هرگــز نمي‌بيند ز سنگيني گزند
از سبک مغزي بشر چون سنگ پيش پا شود
در مسير زندگي هرگــز نمي‌افتد به چاه
بــا چـراغ دين و دانش گر بشر بينا شـود
ما که در راه طلب دم از حقيقت مي‌زنيم
طــعنه‌هاي مــدعــي کي سدّ راه ما شود
سـر فـرو مي‌آورد هر شاخه از بارآوري
مـي‌کند افتــادگي انسان اگر دانـــا شود
چند روزي گر به کام مدعي گردد فلک
غم مخور خسرو که روزي هم به‌کام ما شود
* * *
________________________________________ 130  ________________________________________
هميشه قدرت و مکنت به‌جا نخواهد ماند
مدام در کف زرگر طلا نخـــــواهد ماند
غـم زمانه مخور فکـــر توشـة ره کن
کـه جاودان احدي جز خـدا نخواهد ماند
به چند روزة سختي بساز و صـابر باش
بشــر هميشه دچار بلا نخــــواهد ماند
الا که صاحب سيم و زري به احسان کوش
که غير بخشش وجود و سخا نخواهد ماند
فقيــر گوشه‌نشين با توانگري خوش گفت
جـهان هميشه بـه ‌کام شمـا نخواهد ماند
کنـــون که چرخ به‌کام تو گشته، قدر بدان
که آب جــوي به يک آسيا نخواهد ماند
هـــر آنچه مي‌نگري در جهان شود فاني
بــه غير خـــوبي اهل وفا نخواهد ماند
دل کســـي مشکن اي قوي به پنجة ظلم
که اين شکستن دل بي صدا نخواهد ماند
به غيـــــر کار نكودر جهان مکن خسرو
که کار خيــر و نکو بي بها نخواهد ماند
* * *
________________________________________ 131  ________________________________________
يـا مشو راضي رود خاري به پاي ديگري
يا دمي انديشــه کن خود را به‌ جاي ديگري
تا به عمــر خويشتن هرگز نبيني روي بد
آنچه خواهي بهر خود خواه از براي ديگري
تا تواني از دعاي خيــــر مردم لب مبند
تـا که حرز جـــان تو گردد دعاي ديگري
گر زمن پرسي کدامين ره بود راه صواب
گويمت رو چشم مي‌پوش از خطاي ديگري
* * *
هر که بر آئينه بنمايد جمـال خويش را
جز لقـــــاي خود نمي بيند لقاي ديگري
هر که تب کرد از برايت از بــراي او بمير
ورنه بي حاصــل مکن خود را فداي ديگري
امتــيازي بايدش از خلق در سير و سلوک
آنکه خــــود را مي شمارد رهنماي ديگري
* * *
________________________________________ 132  ________________________________________
عــشــق در راه طلب راهـبــــر مردان‌ست
وقت مستـي و طرب بـــال و پر مردان‌ست
ســـفـر آن نيست که از مصر به بغداد روي
رفتــن از جـان سوي جانان سفر مردان‌ست
ظــفر آن نيست که در معركه غالب گردي
از ســـر خــويش گذشتن ظفـر مردان‌ست
هــنر آن نيست که در کسب فضايل کوشي
بــــه پـــر عشق پريدن هنــر مردان‌ست
همــــه دل‌هاست فسـرده همه جان‌ها تيره
گــرم و افــروخته آه سحــــر مردان‌ست
چشمــة کـــوثر و سر سبزي بستان بهشت
خبـــري از اثر چشـــــــم تر مردان‌ست
گهــر اشک نــدامت بــه قيـــامت ريزد
هـر که در فـکر شکست گـهـــر مردان‌ست
فيض اگر آب حيــات از گهر نظـم چکاند
هــم از آن روست که او خاک درِ مردان‌ست
* * *
________________________________________ 133  ________________________________________
هر کس که در او تربيت و فضل و ادب نيست
در نـــــزد خرد ارزش و مقـــــدار ندارد
بر خلق خـــدا نخوت و کبر اين همه مفروش
کبـــر است متاعـــــي که خريدار ندارد
داني که خــدا با که بود لطــــــف نهانيش
آن کس که کنـــــد بخشش و اظهار ندارد
با مردم بيگــــانه مگو راز دل خـــــويش
بيگـــانه دل راز نگــــــــــه دار ندارد
دين است حصـــــار تو و از دزد ميانديش
آن خـــــانه رود دزد که ديــــوار ندارد
طوطي به رسـا رشک اگر برد عجب نيست
طوطـــي که چنين طبع شکـــر بار ندارد
* * *
خـاطر افسـرده‌اي را شاد کردن همت است
ملک ويران گشته را آباد کـردن همت است
خـانــة گل ساختن نبود هنر از بهــر سود
خانة دل از کرم بنياد کــــردن همت است
صـيد مرغــــان حرم کردن ندارد افتخـار
طائري را از قفس آزاد کـــردن همت است
خُرده بر استاد بگرفتن ز شاگردان خطاست
با ارادت خدمت استاد کــردن همت است
نان بريـدن شيوة مردان بالا طبــــع نيست
کار بهر نوع خود ايجاد کـردن همت است
________________________________________ 134  ________________________________________
اي دل بگشــــا در ره دانش نظـــر خويش
تـا نشكني از سنگ حوادث گهــر خويش
انسانــــي و زيب سر تو تـــــاج کرامت
بــگشا به خود از راه تحقق نظــر خويش
هر خـــــار که در ره گذر خـــلق گذاري
هـشدار کـه بيني همه در ره گـذر خويش
دنيـا چـــه بود مزرعة آخــــــرت امروز
کن کشت که فردا بري از کشته بر خويش
آن دست کــه دادي به پــدر منتظرش باش
گــيري بـه‌همان دست ز دست پسر خويش
خــواهي که ز تو پنــــــد پذيرد پسر تو
اي دوست عمـل ســاز ز پند پدر خويش
دل‌سوختن خــلق به هــر کـيش هنر نيست
در خدمت مخلــوق عيان کن هنر خويش
پــرهيز کن از خــواب سحـرگاه که هرگز
ســودي نبـرد مرد ز خواب سحر خويش
ثـابت بنما سعـــي کــه در کشمکش دهر
شايد به نکــــــويي بگذاري اثرِ خويش
* * *
________________________________________ 135  ________________________________________
اي دل بــه جـهان در طلب راه يقين بـاش
تا جان به بدن هست ترا پيرو دين باش
کـن شمـع ره خويش خـرد را و پس آنگه
بـا شـــادي و آسايش ايام، قرين باش
امــروز در انـديشة فــرداست خــردمنـد
اي مـرد خـردمند تو هم آتيه بين باش
خواهي که به پيري نشوي خوار و زمين گير
امــروز جوان در غم فرداي پسين باش
تــعظيم مــکن در بــردونـان ز پي نــان
خـم دال صفت در بر خلاق مبين باش
بـيهوده مريز آبــروي خويش برِ خــــلق
رو غوطه ور اندر عرق بحر جبين باش
خــواهـي که خيانت نشود بر تو ز مخلوق
زنــهار خـود از بهر امانات امين باش
گر شعـر تو ثابت همه انـــــدرز بود ليک
در محفل اهل سخـن از مستمعين باش
* * *
________________________________________ 136  ________________________________________
باخستـه دلان است خــدا لطف نهانيش
شرط است که گاهي به دل خسته بخوانيش
ايدل دم عيسـي به کف آور که مسيحـا
تـأثير نفــس شد سبب عــرش مکانيش
روشنـدل حـکمت شود البته چو لقمان
هر کس که به‌طاعت گذرد عمر و جوانيش
نـورش همه جـا گير شود احمـد و گيرم
بـوجـهل شود منـکر آئيـــن جهانيش
اي دوست گـواه‌ست به تفسـير خـذالعفو
لطفـي که علي داشته با دشمن جانيش
بگذر زدورويي و دو رنگي که شب و روز
خورشيد تفاوت نکند نــــور فشانيش
شايد که کند بـرگ سليمانـــــي ما ساز
مـوري که ز رحمت بنـوايي برسانيش
تا کـي گل بي‌خار نخواهي شد و تا چند
زنبور صفت نوش تــو آميخته با نيش
بـر عــدل بنه پايه که از کـــاخ مدائن
نه قدر بنا مانده و نـه قـدرت با نيش
آدم نشده چشم تو در خواب بهشت است
شيطـان ره آدم زده بـا چرب زبانيش
________________________________________ 137  ________________________________________
درس طلب از ماه بيامـــوز که عمري‌ست
سـرگـرم تکاپو شده با قـد کمانيش
تا لطمه چو ساحل نخـوري درس تحرک
از مـوج خروشنده فراگير و روانيش
از گوهر ايمان رسد آن روز که چون قاف
هـر چند که جويند نيابند نشانيش
* * *
زير بار ظلم ضحاکان شدن دون همتي است
پيروي از کـاوة حداد کــردن همت است
بر فـــراز کاخ کسري اين سخن بنوشته‌اند
سلطنت با رسم عدل و داد کردن همت است
حاکم معـزول را ياد از رفيقان فخــر نيست
روز قــدرت از رفيقان ياد کردن همت است
* * *
________________________________________ 138  ________________________________________
نپـردازي اگر از غير جـانان خـانة دل را
کجا از هم جدا بتوان نمودن حق و باطل را
نــمي‌گردي خدا بين لحظه‌اي تا خويشتن بيني
بيـــا بـردار از بين خـدا و خويش حائل را
به بـــاغ آرزو جز زخم خارش گل نمي‌چيني
بـه وقــت بـذر کشتن فکر بايد کرد حاصل را
بــسي دريـا دلان دلــداده بر طوفان تقديرش
بـه‌خاطر انـــدر آن دريـا نياوردند ساحل را
کــسي کـه وادي تسليـم مي‌پويد ندارد فرق
زســاقـي گــر بـگيرد شهد يا زهر هلاهل را
مـــذاق حــق طلبها آشنا با تلخي صبر است
کــه صابر مي‌کند آسان براي خويش مشکل را
بـه زنجير هوس تا کي مقيد گشته‌اي اي دوست
به خود آي و خدا را بگسل از پا اين سلاسل را
تو را ثابت به نيکي مي‌دهد اندرز و صد افسوس
کـه خود از ديگران هم بيشتر گم کرده منزل را
* * *
________________________________________ 139  ________________________________________
اين‌کــه خـاک ميهنش بــاليـن است
اختـــر چــرخ ادب پروين است
صاحــــب آينه گفتــــــار امروز
ســائل فــاتحـه و ياسيـن است
دوستــان به، کــه ز وي يــاد کنند
دل بي دوست دلي غمگين اسـت
خــاک در ديــده بسي جانفرساست
سنگ بر سينـه بسي سنگين است
بينـــــد اين بستر و عبــــرت گيرد
هـر که را چشم حقيقت بين است
هــر کــــه باشي و زهر جــا برسي
آخــرين منزل هستــي اين است
آدمــــي هر چه توانـــــــگر باشد
چون بدين نقطه رسد مسکين است
انــــدر آنجا که قضــــا حمله کند
جـان تسليم و ادب تمـکين است
زادن و کشتــن و پنهـان کـــــردن
دهــر را رسم و ره ديـرين است
خــرم آن کس که در اين محنت گاه
خاطـــري را سبب تسکين است
پروين اعتصامي
________________________________________ 140  ________________________________________
هر که تا حــدي به کار خود موفق بوده است
خـويش را عاقل ترين مردم گمان فرموده است
غره بر خويش است و مي‌پندارد از زور غرور
آنـچه کـــرده واقعاً عين زرنـگي بوده است
ليــک در پيري چو نيـــکو بنگرد پي مي‌برد
کانچه در يک عمر کرده سر بسر بيهوده است
آنکه خـود را عقل کل مي‌خواند اندر زندگي
چون سر آمد عمر مي‌بيند چه احمق بوده است
* * *
دنيـــا مطلب تا همه دينـــت باشد
دنيا طلبي نه آن نه اينت باشد
در روي زمين زيــرزمين وار بــزي
تا زير زمين روي زمينت باشد
* * *
نردبان اين جهان ما و مني است
عاقبت اين نـردبان افتادنـــي است
لاجرم هرکس که بالاتر نشست
استخوانش سخت تر خواهد شکست
* * *
افسوس که آنچه برده ام بـاختني است
بـشناخته ها تمــام نشناختني است
برداشته ام هـــر آنچـه بايد بگذاشت
بگذاشته ام هر آنچه برداشتني است
________________________________________ 141  ________________________________________
بـپوش از چشم بد بين روي زيبا منظر خود را
بهـر بد گوهري نتوان نمودن گوهر خود را
به‌ هر کس در سخن مگشا لب جان پرور خود را
سخن گوهر بود بشناس قدر گوهر خود را
* * *
هـشدار که جز تو رهزني نيست تو را
جـز نفس پليد دشمني نيست تو را
ايــن دم که در آني به غنيمت ميدار
بگذشت و دگر آمدني نيست تو را
* * *
ايمن ز ملال ساعتي خواهم و نيست
از علم و عمل بضاعتي خواهم و نيست
بــي فتنة روزگار و بي زحمت خلق
روزي دو مجال طاعتي خواهم و نيست
* * *
ز فــردا و ز دي کس را نشان نيست
که آن رفت از ميان و آن در ميان نيست
يک امــــروز است ما را نقــد ايام
بـر آن هـم اعتمادي نيست تا شـــام
* * *
________________________________________ 142  ________________________________________
ســخندان پــرورده پيــر کــهن
بيانــديشد آنگه بگويــد سخن
مــزن بــي تأمــل بــه گفتار دم
نکو گوي اگر دير گويي چه غم
* * *
دلا غافل ز سبحاني چه حاصل
اسيـــر نفس شيطاني چه حاصل
بود قـــدر تو افزون از ملائک
تو قدر خود نمي داني چه حاصل
* * *
بـزرگش نخوانند اهل خرد كه نام بزرگان به زشتي برد
* * *
تکيه بر تقوي و دانش در طريقت کافري است
راه رو گر صــد هنر دارد توکل بايدش
* * *
در کش و قوس حوادث حكمارا مثلي است
در جهان هر عملي موجب عکس العملي است
* * *
تير از كمان چون رفت نيايد به شست باز
پس واجب است در همه کاري تأملي
فردوسي
* * *
________________________________________ 143  ________________________________________
فهرست منابع
1- الامام علي بن ابيطالب، رحماني همداني، احمد، مكتبة الصدوق تهران چاپ اول 1366 هـ‌ ش
2- الاحتجاج ، الطبرسي ابي منصور احمدبن علي ابن ابيطالب (از علماي قرن 6) نشر المرتضي ، مشهد مقدس ، 1403 هـ ق.
3- سفينة البحار و مدينة الحکم و الآثار ، قمي شيخ عباس ، مؤسسه به نشر (آستان قدس رضوي) مشهد مقدس چاپ اول 1420 هـ ق
4- شرح نهج البلاغه ، ابن ابي الحديد معتزلي ، دارالجبل ، بيروت چاپ اول 1407 هـ ق
5- فرهنگ جامع سخنان امام حسين (عليه السلام) ، گروه حديث دانشكدة باقرالعلوم (عليه السلام) ، ترجمة علي مؤيدي ، نشر معروف، چاپ سوم 1385 هـ ش
6- كافي ، اصول كافي ، كليني ، انتشارات قائم ، مترجم ، چاپ دوم 1421 هـ ق.
7- مجموعة الاخبار ، جلالي شاهرودي ، كتابفروشي جعفري ، مشهد مقدس 1394 هـ ق.
________________________________________ 144  ________________________________________
8- مصائب آل محمد (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ، محمدي اشتهاردي ، محمد، موسسة دارالكتاب (جزايري) ، چاپ اوّل ، 1417 هـ ق.
9- منتخب الاثر في الامام الثاني عشر ،صافي لطف الله ، موسسة سيده معصومه، چاپ دوم 1421 هـ ق.
10- الملهوف ، (اللهوف) علي قتلي الطفوف ، سيدبن طاووس ، علي بن موسي (م664 هـ ق) ، دارالاسرة للطباعة و النشر ، چاپ اسوه ، اوّل 1414 هـ ق
11- وسائل الشيعة ، شيخ حرّ عاملي ، محمدبن حسن ، دارإحياء التراث العربي ، بيروت، چاپ ششم 1412 هـ ق.
12- كتاب‌هاي مدح و مراثي اهل بيت (عليهم السلام) :
ديوان جودي - اي اشك‌ها بريزيد و زمزمه هاي قلب من از حبيب چايچيان (حسان) - گلواژه 2 گردآوري از محمد مطّهر - گلبن وفا از سيدهاشم وفايي و گلزار ثابت از مرحوم استادي (ثابت) و ديگر .

ارسال نظر