گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی

گاهي اگر با ماه صحبت کرده باشي از ما اگر پيشش شکايت کرده باشي گاهي اگر در چاه مانند پدر آه! اندوه مادر را حکايت کرده باشي گاهي اگر زير درختان مدينه بعد از زيارت استراحت کرده باشي گاهي اگر بعد از وضو مکثي کني تا آيينه‌اي را غرق حيرت کرده باشي در سالهاي سال دوري و صبوري چشم انتظاري را شفاعت کرده باشي حتي اگر بي‌آنکه مشتاقان ...

ادامه مطلب ...

ما گرفتار جهات از تو نشان چون یابیم

ای  صفات تو نهان در تتق وحدت زات جلوه گر ذات تو از پرده اسماء و صفات ما گرفتار جهت از تو نشان چون یابیم ای سراپرده اجلال تو بیرون ز جهات از ندای تو در افتاد صدای بحرم خواست صد نعره لبیک ز اهل عرفات مانداریم مشامی که توانیم شنید ور نه هر دم وزد از گلشن وصلت نفحات مذهب عشق کجا چاشنی عشق کجا آن یکی ملح اجاج آمد و این عذب فرات ...

ادامه مطلب ...

نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم

نادیده رخت عمری سودای تو ورزیدم فارغ  ز تو چون باشم اکنون که رخت دیدم تا ساخت مرا در دل مهر رخ تو منزل دل ا ز همه برکندم مهر از همه ببریدم هر جا که به بزم می برخاست نوای نی دمساز شدم بادی از شوق تو نالیدم هر خار غمی کز دل خواهم کشم ای گلرخ زان خار کنم سوزن کز خاک ورت چیدم از ضعف شدم موی نگذشت دمی بر من کز آتش عشق تو بر خویش ...

ادامه مطلب ...

تو کعبه ای هر جا روم قصد مقامت می کنم

ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم تو کعبه ای هر جا روم قصد مقامت می کنم هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری شب خانه روشن می شود چون ياد نامت می کنم گه همچو باز آشنا بر دست تو پر می زنم گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم گر غايبی هر دم چرا آسيب بر دل می زنم ور حاضری پس من چرا در سينه دامت می کنم دوری به تن ليک از دلم اندر ...

ادامه مطلب ...