دلنوشته زائر دانشجو از مدینه منوره

۱۳۹۲/۰۲/۰۴ ۱۱:۵۰:۱۶


آمده ام با تو بگویم ای رحمه للعالمین.


با تو می گویم ای رحمه للعالمین،اما این بار به طریقی دیگر.....چند ساعتی است وارد شهر تو شده ام و چند روزی را در کنار تو خواهم بود و مهمان خوان و سفره کرم تو.....حبیبم گرچه می دانم این سفر زود به پایان می رسداما......

آمده ام با تو حرف بزنم ،ازخودم بگویم ،از دلتنگی هایم،از درد هایم ،از بغض هایم ،از درد دل آدم های پای اتوبوس که وقتی خداحافظی می کردم برق حسرت در چشمانشان و بغض دلتنگی در گلویشان هویدا بود.

یا رسول ا... دعایم کن،دعایم کن زبانم باز شود تا بشکنم سکوتم را و بازگو کنم نگاه ملتمس پدران و مادران ،خواهران و برادرانم راکه هنگام بدرقه ما مملو از حرفای ناگفته زیادی بود ،حرفهایی که با زبان نمی توانستند بیان کنند ولی با نگاهشان  به ما می فهماندند وقتی چشمتان به گنبد خضراء پیامبر  افتاد مارا فراموش نکنید.

 

کریما ،می خواهم به تو بگویم در حضور حبیبت ،در حضور بهترین برگزیده ات ،در حضور فاطمه ات و در حضور فرزندان فاطمه ات ،آنجایی که بهترین هایت آرمیده اند......آری یا رسول ا.. می خواهم به تو بگویم بله به تو ،به تو که گفتی "انا و علی ابواه هذه الامت"من و علی پدر این امتیم ،آری پدر می خواهم بغض هایم را نزد تو بازگو کنم ،می خواهم بگویم حرف هایی را که در گوشه قلبم تا به امروز به انتظار نشسته بود و منتظر فرصتی ناب و اکنون همان زمان ناب است و می خواهم از لحظه لحظه حضورم در کنارت استفاده کنم .ای حبیبم یاریم کن......

 

امیر حسین وکیل زاده -ساعات آغازین حضور در مدینه منوره

کاروان دانشجویی فاطمیون شیراز 

ارسال نظر