عبودیت و بندگی در حج

۱۴۰۲/۰۳/۱۶ ۰۷:۳۰:۳۲

حج، چونان درختی است که اگر دست نیاز به شاخه های کرامتش بیاویزی، و اگر دامن طلب زیر این شاخه طوبی بگستری، دامن دامن حکمت و نور، بهره می بری.
 یکی از حکمت های فاخر حج، تعیین عیار بندگی و تسلیم بودن و تثبیت رقّیت و عبودیت است. باید عبد بود تا به حریم محبوب بار یافت و نشان «اطعنی» را دریافت کرد. بنده مطیع، با دل و جان، سر به سودای دوست می نهد و در فراخنای زندگی، می پسندد آنچه که جانانش می پسندد. سر به فرمان او دارد تا چه بفرماید و چه بخواهد؛ بیابان ها و خشکی ها را پشت سر می نهد، فشار گرما و سرما، باد وبوران، خستگی و گرسنگی و... را تحمّل می کند؛ لباس دنیوی بر می کند؛ همچون عاشقان می چرخد و چون گدایان می دود؛ سنگ می چیند و سنگ می اندازد؛ قربانی اش را در بیابان رها می کند و چون غلامان سر می تراشد و... تا اثبات کند که او «بنده» است و «عبد».

پیامبرخدا صلی الله علیه و آله مخصوصاً هنگام مناسک حج می فرمود: «لبیک بحجّة حقّا تعبّداً و رقّاً»؛ «در کمال عبودیت و بندگی حجّ خانه تو را اجابت کردم».

از جمله تقصیر در بندگی ها

رو آب شو از شرمندگی ها

شد حق منادی؛ قل یا عبادی

تو جان ندادی کو بندگی ها

در راه یوسف، کف ها بریدند

ای در رهش کم زان پردگی ها

صاحبِ «الاربعین» می نویسد:

«مسلمانان مکلّف اند، از اقصی نقاط زمین با نهایت فروتنی و تواضع، در برابر پروردگار و خواری و تضرّع در مقابل عظمت و بزرگی صاحب آن، به زیارتش بروند... این خود نشانه ای از کمال اطاعت و اظهار بندگی و عبودیت است و زائران را به کارهای غیر طبیعی و غریب مکلّف کرده، به اعمالی به ظاهر دور از طریق عقل وا داشته تا ثابت شود که اعمال ایشان فقط به قصد امتثال امر و محض عبودیت است و سبب دیگری ندارد. این یکی از رازهای بزرگ است که در این عبادت نهفته است...»

و در جای دیگر می نویسد:

«گروهی عجب دارند که مقصود و مراد از این اعمال (مناسک حج) چیست؟ آن از غفلت ایشان بود از حقیقت کارها که مقصود از این بی مقصودی است و غرض از آن بی غرضی است؛ تا بندگی بدین پیدا شود و نظر وی جز به محض فرمان نباشد و هیچ نصیب دیگر ـ عقل را و طبع را ـ بدان راه نباشد تا آن خود جمله اندر باقی کند...»

صاحب «محجّة البیضاء» در باره این حکمت عرشیِ حج توضیح می دهد که:

...»(اعمال حج برای این است که) رقّیت و بندگی (حج گزاران) تمام تر و اذعان و انقیاد آنان نسبت به پروردگار خویش کامل تر شود. از این رو، برای ادای این امر (خداوند متعال) آنان را به اعمالی مکلّف ساخت که نفوس با آنها اُنس نداشته و عقول آنها را درک نمی کند؛ مانند انداختن سنگ به جمرات و آمد و رفت مکرّر میان صفا و مروه. با امتثال این اوامر و اعمال است که منتهای رقّیّت و کمال عبودیت ظاهر می شود.. رفت و آمد میان صفا و مروه و رمی جمرات و نظایر این اعمال، اموری است که نه نفس از آنها لذّتی می برد و نه طبع با آنها اُنس دارد و نه عقل معانی آنها را درک می کند و آنچه انسان را به انجام دادن این اعمال وا می دارد، تنها امر خداوند و صرفاً قصد امتثال حکم او است؛ چه اجرای امر او واجب است و در این امر عقل از تصرّف و دخالت معزول و نفس و طبع از سابقه انس و انگیزه رقّیت تهی است؛ زیرا عقل هرچه را درک کند، معنایش این است که طبع بدان گرایش یافته و این گرایش کمکی به او و انگیزه ای برای تحقّق دادن آن امر خواهد بود. ازاین رو، در ادای اعمال حج، کمال رقّیّت و نهایت عبودیّت ظاهر می شود. به همین مناسبت پیامبر صلی الله علیه و آله ؛ به خصوص در باره حج فرموده است: «لبّیک در حج، به راستی تعبّد و بندگی است.»

صاحب جامع السعادات نیز می گوید:

«... بعضی از عبادات انفاق و بذل مال است که موجب گسستن از مال و متاع دنیاست (مانند زکات و خمس و صدقات) و بعضی دیگر متضمّن خودداری از شهوات و لذّات است (مثل روزه) و بعضی مشتمل بر یاد خدا و متوجّه ساختن دل به او و به کار بردن اعضا در عبادات است؛ (مانند نماز) و در میان آنها حج مشتمل بر همه این امور است، با زیادتی (در آن)؛ زیرا در آن است: جدایی و ترک وطن و مشقّت سن و انفاق اموال و قطع آرزوها و تحمّل سختی ها و تجدید عهد و پیمان الهی و حضور در مشعرها و دیدار شعائر و تحقّق مداومت یاد خدا در اعمال آن و رو آوردن به او و به انواع طاعات و عبادات؛ با وجود اینکه اعمال آن اموری است که مردم به آنها انس نگرفته اند و عقول به معانی و اسرار آنها راه نمی یابند... چه به وسیله این گونه اعمال کمال بندگی و عبودیّت ظاهر می شود.»
منبع:پایگاه اطلاع رسانی حج

ارسال نظر