۱۳۸۸/۰۸/۲۳ ۱۵:۳۳:۴۱
نويسنده اين مقاله تلاش دارد تا با مروری گذرا بر انديشههای مولانا جلالالدين محمد بلخی داشته باشد و نمونههايی از نگرش اين عارف سترگ را پيرامون مسأله حج را درون اشعارش بازيابی كند. وی در ابتدای اين مقاله اذعان میكند كه قصد استقصای تام و كامل اين مسئله را ندارد.
به عقيده نويسنده، مولوی يكی از قلههای افراشته عرفان اسلامی است كه با آرای بديع و انديشههای لطيف و روحنواز خود قرنها است كه رهپويان وادی قرب و عشق حق و فرزانگان اهل معرفت را در پهنه گيتی مجذوب خود ساخته است. سخنان گرم او كه زائيده انس مدام با قرآن شريف و روايات حضرت پيامبر اكرم(ص) است كه الهامبخش آرای نسلهای پیدرپی عارفان الهی بوده است.
سيری كوتاه و شتاب آلود در آثار و آراء اين عارف حقيقت بين میتواند حامل پيامی معنوی و مفيد فايدتی اخلاقی برای مشتاقان وصل دوست و راهيان كوی معبود باشد. عارفان مسلمان در آثار خود داستانهای عبرت آموزی در باره كيفيت حج و اسرار آن و اينكه كدام حج، مقبول است و نيز بيان احوال عارفان در سفر حج كه از راههای دور و دراز و با تحمل مشقات، بدون زاد و راحله به زيارت بيتالله میشتافتهاند، ذكر نمودهاند كه حاوی نكات عميق اخلاقی است و می تواند راهگشای اهل طريق و مشتاقان تهذيب نفس باشد.
عارفان مسلمان در آثار خود داستانهای عبرتآموزی درباره كيفيت حج و اسرار آن و اينكه كدام حج، مقبول است و نيز بيان احوال عارفان در سفر حج كه از راههای دور و دراز و با تحمل مشقات، بدون زاد و راحله به زيارت بيتالله میشتافتهاند، ذكر كردهاند كه حاوی نكات عميق اخلاقی است و میتواند راهگشای اهل طريق و تهذيب نفس است.
نويسنده اين مقاله با بيان اينكه تمام شريعت و احكام الهی، فراتر از ظواهر قالبی، حاوی بطون و اسراری هستند كه عارفان از طريق انجام رياضتهای و تلطيف روح، میكوشند به فهم و كشف آن نايل شوند، مینويسد: بههمين سبب تفسير سخن عارفان تنها با فهم زبان و تعبيرات خاص آنها ميسر است و تمسك به معانی لغوی ظاهری و فراموش ساختن جهانبينی و نگرش ويژه آنان در تفسير كلام ايشان امری نادرست و گمراه كننده است. عارفان را بايستی از روی آثار و انديشههای ايشان شناخت و در نقد و شرح و بيان نظرات و آرايشان، همهجا به خود ايشان رجوع كرد و از آنان مدد گرفت و به ياری ايشان به فهم كلامشان نايل آمد.
حج از ديدگاه مولوی، همچون ساير عارفان و مانند همه احكام و عبادات، مشتمل بر اسراری است، ظاهری دارد و باطنی. ظاهر آن طی مسافتی خاص در ايامی مخصوص است و رسيدن به خانهای و چرخيدن به دور آن و انجام مراسمی چند با آدابی ويژه است. اما باطن و گوهر آن سير قلبی و روحی از خاك تا عالم پاك و ملاقات خداوند است.
نويسنده در ادامه مقاله آورده است: عارفان گفتهاند كه: حج دو نوع است: يكی قصد كوی دوست و آن حج عوام است و يكی ميل روی دوست و آن حج خاص أنام است، و چنانكه در ظاهر كعبهای است قبله خلق و آن از آب و گِل است، در باطن نيز كعبهای است كه منظور نظر حق و آن دل صاحبدلان است. اگر «كعبه گِل» محل طواف خلايق است، «كعبه دل» مطاف الطاف خالق است. آن «مقصد زوار» است و اين «مهبط انوار». آنجا خانه است و اينجا خداوند خانه دارد.
نگارنده اشعاری از مولونا و «ديوان شمس» در اين موضوع میآورد: ای قومِ به حج رفته كجاييد، كجاييد،/ معشوق همين جاست بياييد، بياييد، معشوق تو همسايه و ديوار به ديوار/ در باديه سرگشته، شما در چه هواييد؟! گر صورت بیصورت معشوق ببينيد/ هم خواجه و هم خانه و هم كعبه شماييد، ده بار از آن راه بدان خانه برفتيد/ يكبار از اين خانه برين بام برآييد، آن خانه لطيف است، نشانهاش بگفتيد/ از خواجه آن خانه نشانی بنماييد، يك دسته گل كو؟ اگر آن باغ بديديت / يك گوهر جان كو، اگر از بحر خداييد؟، با اين همه آن رنج شما گنج شما باد/ افسوس كه بر گنج شما، پرده شماييد.
همتی در توضيح اشعار مینويسد: چنانچه پيداست، اين عارف شيفته حق، حج را منحصر به ظواهر و انجام رشتهای از مرسومات نمیداند، بلكه بر اين باور است كه حج ساحتهايی فراتر از نمودهای ظاهری و اعمال قالبی دارد و آن ملاقات خداوند است، در گذشتن از خودی است، فراتر رفتن از خود و ظواهر است، اوج گرفتن در بيكرانههاست و رسيدن به وصل جانان است.
نويسنده در بيان مضمون اصلی يكی از داستان مولوی كه بايزيد، عارف مشهور با يكی از پيران و مشايخ عرفان ملاقات میكند، مینويسد: آن پير میكوشد تا بايزيد را با «انسان كامل» كه «ولی حق» و فانی در خداست (همچون پيامبر(ص) و امامان بزرگوار(ع) آشنا سازد و او را از ظواهر كنده و به حقايق سوق دهد تا با ديده حقبين، همچون اهل معرفت به اسرار و بواطن شريعت و أعمال حج نظر كند و به رازهای نهفته در زير ظواهر و معانی باطنی اين اعمال و مناسك پیبرد.
نويسنده انفاق در راه حق، دستگيری از مستمندان، گذشتن از مال و منال دنيوی، توجه به انسان كامل و صاحب مقام ولايت الهيه، حالات اولياء حق، اسرار موجود در حج، ارزش و جايگاه آدمی در هستی، طواف كعبه، دل پاكان از مضامين عمده اين حكايت است.
وی می نويسد: تكيه اصلی مولوی بر روی اهميت رؤيت اولياء و خدمت بديشان است كه آنرا با رؤيت حق و خدمت به او هم ارز می داند. اين شايد اشاره به حديث شريف نبوی است كه فرمود: «من رآنی فقد رأی الحق». در قرآن كريم، نيز بيعت با رسول(ص) بيعت با خدا دانسته شده است و اطاعت او عين طاعت حق خوانده شده است كه: «من أطاع الرسول فقد أطاع الله».
نگارنده در نگارش اين مقاله از لُب لباب مثنوی تأليف ملاحسين واعظ كاشفی، سبوی عشق نوشته حضرت امام خمينی(ره)، مآخذ قصص و تمثيلات مثنوی به قلم بديعالزمان فروزانفر بهره برده است.
يادآور میشود مقاله «حج در نگاه مولانا» نوشته همايون همتی در فصلنامه ميقات حج منتشر شد.
پایان پیام.اجاقی