در ماه محرم نفسهایتان در حکم تسبیح است

۱۴۰۰/۰۵/۱۹ ۱۱:۵۵:۴۲

 ماه محرم كه در پيش است، برای ما مثل ماه مبارك رمضان است؛ یعنی ماه عبادت است. عبادت های ما، عرض ادبهای ما، سينه زدن‌ های ما، گريه‌ های ما، ناله ‌های ما بايد طوری باشد كه اين نظام را حفظ كند.


در ماه مبارك رمضان فرمودند شما مهمان خدا هستيد: «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيح‏ نومكم فيه عبادة»، گذشته از آن دستورهای خاصي كه داريد؛ اما همين كه بخوابيد براي اينكه خوب روزه بگيريد و خوب نماز شب بخوانيد، اين خواب شما عبادت است. نَفَسی كه در ماه مبارك رمضان مي‌كشيد عبادت است: «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيح‏ نومكم فيه عبادة». اين برای ماه مبارك رمضان است.
اما در محرم فرمود: «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَة»؛ فرمود اين کسی كه در ماه محرّم، يك آه می ‌كشد اين آه عبادت است! اين چه محرّمی است؟! اين چه ماهی است؟! اين دين می خواهد ماه محرم را مثل ماه مبارك رمضان، ماه عبادت قرار دهد. اين كتابي كه مرحوم شيخ عباس قمی نوشته به نام نفس المهموم، از همين حديث گرفته، «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَة». اين شخص در محفل عزاي حسینی نشسته يا در كوی و برزن مشغول حركت است! يك ناله‌ و آهی از دلش بر می خيزد، فرمود اين ناله عبادت است، اين آه عبادت است. براي مظلوميّت سالار شهيدان، كسي آه بكشد عبادت است، «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَة».
در ماه محرم، اگر انسان مهموم شد غمگين شد برای كربلا، عبادت است. اهتمام ورزيد كه نام حسين‌ بن علی (س) را احيا كند، عبادت است. همّتش همّت عاشورایی بود، عبادت است. آن ماه مبارك رمضان است كه «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيح‏ نومكم فيه عبادة»، اين ماه محرّم است كه «نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنَا تَسْبِيحٌ وَ هَمُّهُ لَنَا عِبَادَة».
بنابر اين ماه محرم كه در پيش است، برای ما مثل ماه مبارك رمضان است؛ یعنی ماه عبادت است. عبادت های ما، عرض ادب های ما، سينه زدن‌ های ما، گريه‌ های ما، ناله ‌های ما بايد طوری باشد كه اين نظام را حفظ كند.
(حضرت آیت الله جوادی آملی ، درس اخلاق 8/۰۷/95)

سلام من به محرم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش
سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش


ارسال نظر