ابعاد زندگانى امام حسن مجتبى (ع) و دوران حضور ايشان در زمان پيامبر (ص) و امام على (ع)

۱۴۰۰/۰۲/۰۷ ۱۰:۲۹:۵۵

در نيمه ماه مبارك رمضان سال دوم هجرت، اولين ثمره نبوت و امامت، مدينه را نور باران كرد و كانون امامت و ولايت را درخششى ديگر بخشيد.

يك. تولّد

در نيمه ماه مبارك رمضان سال دوم هجرت، اولين ثمره نبوت و امامت، مدينه را نور باران كرد و كانون امامت و ولايت را درخششى ديگر بخشيد. ولادت امام حسن (ع)، بالاترين مژده به پيامبر خدا (ص) و على (ع) و فاطمه زهرا (س) بود. خَلق و خُلق او از عنايت‏ هاى بى ‏شمار خداوند كريم بر امت اسلامى بود.

1- 1. نام‏گذارى سبط اكبر پيامبر(ص)

بعد از تولد امام مجتبى (ع)، رسول خدا (ص) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه خواند؛ آن گاه از اميرمؤمنان (ع) پرسيد: «چه نامى بر فرزندت نهاده ‏اى»؟ آن حضرت پاسخ داد: «در نام گذارى بر شما پيشى نمى گيرم».

پيامبر (ص) فرمود: «من هم در نام گذارى او، بر پروردگارم پيشى نمى‏ گيرم». جبرئيل (ع) بر رسول خدا (ص) نازل شد و درود و سلام پروردگار را به او ابلاغ كرد و ضمن تبريك و تهنيت ميلاد فرزندش، گفت: «خداوند به تو فرمان مى‏ دهد كه نام فرزند هارون را بر روى فرزندت بگذار». پرسيد: «نام او چه بوده است»؟ جبرئيل پاسخ داد: «شُبَّر». حضرت فرمود: «اما زبان من عربى است». جبرئيل گفت: نامش را «حسن» بگذار .

ابن اثير مى‏ گويد: «حسن» نامى است كه در عرب جاهليت، تا آن روز سابقه نداشت و كسى آن را نمى ‏شناخت‏ .

1- 2. القاب و كنيه آن حضرت‏

فرزند پيامبر (ص) را با لقب‏ هايى چون امام دوم، ريحانه رسول خدا، زكى، سبط اول، سيد، طيب، مصلح و ... مى‏ شناختند. آن حضرت از شدت علاقه به اين مولود مبارك، او را «ابومحمد» ناميد و با همين كنيه او را صدا مى‏ زد .

انس بن مالك درباره امام مجتبى (ع) مى ‏گويد: «هيچ كس از حسن (ع) به پيامبر (ص) شبيه‏ تر نبود» .پيامبر اسلام در روز هفتم تولد امام مجتبى (ع) برايش گوسفندى عقيقه كرد.

دو. دوران كودكى و زمان پيامبر(ص)

حضرت حسن (ع) هفت سال و شش ماه از عمر شريف خود را در كنار جدش رسول خدا و در دامان پر مهر او سپرى كرد. علاقه رسول اكرم (ص) به اين كودك و برادرش حسين (ع)، بيش از حد بود. همسر پیامبر(ص) در روايتى چنين نقل مى‏ كند: «پيامبر (ص) امام حسن (ع) را مى‏ گرفت و به سينه مى ‏چسباند، سپس مى ‏فرمود: خدايا! اين پسر من است و من او را دوست مى‏ دارم؛ تو هم او را و هر كس را كه دوستدار او است، دوست بدار» .

در حديثى پيامبر (ص) درباره امام حسن (ع) مى‏ فرمايد:

«انه ريحانتى من الدنيا و ان ابنى هذا سيد» ؛«او گل خوشبوى من از دنيا است و اين پسرم سيد و آقا است» و نيز:«حسن منى و أنا منه احب الله من احبه» ؛«حسن از من است و من از او، خداوند دوستدار او را دوست بدارد».

زمخشرى در كتاب ربيع الابرار مى‏ گويد: روزى رسول خدا (ص)، حسن (ع) را در بر گرفت و بوسيد و روى زانوى راست خود نشاند. سپس فرمود:«اما ابنى هذا فنحلته خُلقى و هَيبتى»؛«به اين پسرم، اخلاق و هيبت خود را بخشيدم.» آن گاه حسين (ع) را در بر گرفت و بوسيد و روى زانوى خود نشاند و فرمود:«نَحْلتُه شجاعَتى وَ جُودى» ؛«به او شجاعت و سخاوت خود را عطا كردم».

استعداد فوق العاده امام حسن (ع)

حسن بن على (ع) هفت ساله بود و در مجلس رسول خدا (ص) حضور مى‏ يافت. آنچه را به آن حضرت وحى مى‏ شد، مى‏ شنيد و آن را حفظ مى ‏كرد و براى مادرش‏ فاطمه (س) بازگو مى ‏كرد. هنگامى كه حضرت على (ع) به منزل مى‏ آمد، آن علوم را از فاطمه (س) مى‏ شنيد و چون از آن بانوى بزرگ مى‏ پرسيد: «از كجا اين علوم را فراگرفته‏ اى»؟ پاسخ مى‏ داد: «از فرزندت حسن (ع)» .

سه. پس از رحلت رسول خدا(ص)

از دوران زندگانى امام مجتبى (ع)، هفت سال و چند ماه بيشتر نگذشته بود كه جد بزرگوارش از دنيا رحلت فرمود. از همان زمان، دوران مظلوميت، غربت و مصيبت اين خاندان شروع شد. به فاصله اندكى، مادر بزرگوارش در راه دفاع از حق و حريم ولايت مظلومانه به شهادت رسيد و اندوهى بر غم‏هاى امام حسن (ع) افزون گشت. او شاهد آزار رساندن به مادرش بود و خانه نشينى پدر گرامى و به غارت رفتن ميراث آن امام مظلوم، حوادث طاقت فرسا و ناگوارى بود كه تحمّل آن براى اين كودك باهوش و با ذكاوت، بس دشوار و سنگين بود.

در اين دوران تلخ و خسارت بار، امام حسن (ع) به همراه برادرش امام حسين (ع)، در كنار پدر گراميشان به نشر اسلام حقيقى و ناب پرداختند و گره مشكلات جامعه اسلامى را با سر انگشت تدبير و عقل و علم مى‏ گشودند. پيشرفت اسلام و عظمت مسلمانان، بالاترين هدف و آرزوى خاندان پاك رسالت بود.

چهار. در دوران حكومت علوى‏

امام مجتبى (ع) فرزند بزرگ اميرمؤمنان (ع) ويژگى‏ هاى ممتازى چون لياقت، شجاعت، شهامت، صداقت، تقوا، تجربه، آگاهى و بردبارى را در حد كمال دارا بود و در زمان حيات و حكومت اميرمؤمنان (ع) دوشادوش آن حضرت در مشكلات شركت داشت و مسئوليت‏ هاى گوناگون و خطيرى را بر عهده گرفت كه به بعضى اشاره مى‏ شود:

4- 1. توليت موقوفات و صدقات‏

امام حسن (ع) طى حكمى از سوى امام على (ع) سرپرستى و توليت اوقاف را بر عهده گرفت‏ . مضمون اين فرمان مى ‏رساند كه مراد، سرپرستى اموال شخصى حضرت على (ع) نبوده است؛ بلكه منظور اموال امام و حاكم و موقوفات و صدقات عمومى بوده است كه بايد براى حفظ امامت و زعامت خاندان پرفضيلت پيامبر (ص)، حفظ شود و حقوق و صدقات به اهلش برسد.

4- 2. شركت در جنگ جمل‏

پيش از شروع جنگ جمل، امام حسن (ع) به دستور پدر بزرگوارش به همراه عمار ياسر و تنى چند از ياران اميرمؤمنان (ع)، وارد كوفه شد و با سخنانى شورانگيز و آتشين، آنها را به شركت در جهاد عليه «ناكثين» فراخواند و با وجود كارشكنى ابوموسى اشعرى- كه از طرف عثمان والى كوفه بود- توانست بيش از نه هزار نيرو آماده جنگ با منافقان نمايد. امام مجتبى (ع) خود در خط مقدم جبهه جمل مى‏ جنگيد و بر قلب سپاه دشمن يورش مى ‏برد و آنها را به خاك و خون مى‏ كشيد تا آنجا كه بر بسيارى از ياران اميرمؤمنان (ع) سبقت مى‏ جست‏ .

4- 3. دلاورى و ايثار در ميدان صفين‏

جنگ صفين، به دليل جاه‏ طلبى و مقام پرستى معاويه و همفكرانش به وجود آمد. وى حاضر به تسليم در برابر حق نبود و با اينكه خود و يارانش از زمينه سازان قتل عثمان بودند؛ خون‏خواهى خليفه مقتول را بهانه كرده و با نيرنگ‏ ها و فريبكارى‏ هاى بسيار، توانستند مردم شام را با خود همراه و براى جنگ با اميرمؤمنان (ع) آماده كنند. سرانجام جنگ شروع شد و صف‏ ها آراسته گرديد. حسن بن على (ع) در اين نبرد سرنوشت‏ ساز، نقش مهم و مؤثرى داشت و اميرمؤمنان (ع) به هنگام تنظيم سپاه و صف آرايى لشكر، جبهه راست آن را به امام حسن (ع)، امام حسين (ع)، عبداللّه بن جعفر و مسلم بن عقيل سپرد .

در يكى از روزهايى كه قرار بود، در ميدان صفين از طرف سپاه اميرمؤمنان (ع) حمله‏ اى عمومى انجام گيرد، آن حضرت متوجه شد كه فرزندش حسن (ع) نيز خود را آماده حمله كرده است. اميرمؤمنان (ع) با نگرانى متوجه اطرافيان خود شد و فرمود:

«املكوا عنى هذا الغلام فاننى انفس بهذين- الحسن و الحسين- لئلا ينقطع بهذا نسل رسول الله» ؛

«جلوی اين پسر را بگيريد كه من از آمدن اين دو- حسن و حسين (عليه‏السلام)- دريغ دارم، مبادا به خاطر اين دو، نسل پيامبر (ص) قطع گردد».

4- 4. امام جمعه موقت‏

هرگاه عذرى، مانند مريضى و مسافرت براى حضرت على (ع)، پيش مى ‏آمد و نمى‏ توانست براى اقامه نماز جمعه، در مسجد كوفه حضور يابد، طى حكمى فرزند برومندش، امام حسن (ع) را به اين امر مهم مى‏ گمارد.

در يكى از خطبه‏ هايى كه امام حسن (ع) در نماز جمعه خواند، چنين فرمود: «خداوند سبحان، هيچ پيامبرى را مبعوث نكرد، مگر اينكه بعد از او خليفه و جانشينى و يا گروهى را تعيين فرمود. پس سوگند به آن كس كه محمد (ص) را به پيامبرى برگزيد! هيچ كس در حق ما اهل بيت كوتاهى نخواهد كرد؛ مگر اينكه خداوند سبحان اعمال او را ناقص خواهد گذاشت و هيچ دولتى بر ضد ما حاكميت پيدا نخواهد كرد؛ مگر اينكه عاقبت، حكومت از آن ما خواهد شد. متجاوزان به حق ما پس از چند صباحى، سزاى عمل خود را خواهند ديد و به مكافات آن خواهند رسيد» .


ارسال نظر